ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
من از آبی آسمان برایت میگویم
تو به سایهی تندیسهایی کز باد ساختهای
فکر میکنی!
ـ صندلیهای چیده برگرد میزی چوبی
و شاعران سرخوش شعر میخوانند
تو از سایهی تندیسهایی کز باد ساختهای
برایم میگویی
من به آبی آسمان
فکر میکنم
صندلیهای واژگون بر میزگرد چوبی
و صحبت گل انداختهی شاعران سرخوش
در پایین رفتن از پلههای انجمن ادبی متروک...
صفحه 29/ و باد، ذهنِ منتشرِ شاعر(دفتر شعر)/ محمدرضا کلهر/ موسسه انتشارات امیرکبیر/ چاپ اول/ سال 1391/ 78 صفحه/ 4500 تومان
نظر شما