میلاد نوری نویسنده کتاب «زیباییشناسی خوشنویسی» در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره هدف خود از نگارش این کتاب، گفت: كتاب «زيباییشناسی خوشنويسی» گوياي ديد فلسفیام به ساحت هنری است كه در آن فعاليت می كنم. به نظر من فقدان نگاه فلسفی در تمام شوون اجتماعی و فرهنگی ما از جمله خوشنويسی و ساير هنرها وجود دارد. در بسياری از فنون و هنرها، هنرمندان به شكل تخصصی آموزههای فراوانی را در فرآيند آموزش جمع کرده و به كار میبرند، اما میتوان از فقدان دانش تاريخی و اجتماعی و فلسفی در جوامع هنری ايران خبر داد.
وی افزود: البته این کلام من به معنای آن نيست كه برای فعاليت هنری وجود چنين دانشی ضروری است، اما به نظر من كه حدود 10 سال در زمينه خوشنويسی فعاليت كردهام، چنين دانشی میتواند به كشاندن هنر در زندگی اجتماعی و فرهنگی ياری دهد و نيازهای فرهنگی و زيباییشناختی جامعه را بهتر ارضا کرده و به مثابه پل ارتباطی هنرمند و اقشار جامعه باشد. كتاب «زيباییشناسی خوشنويسی» گامی ا ست در مسير افزايش درک اجتماعی و فلسفی خوشنويسان تا از هنر خويش برای ساختن بهره ببرند.
نوری در ادامه با اشاره به این نکته که برای بخشيدن حيات نوين در قالب و كالبد يک هنر تنها فعاليت عملی كافی نيست، گفت: فعاليت هنرمندانی چون اميرخانی و رسولی، شرط لازم پويایی هنر خوشنويسی است، اما شرط كافی نيست و نخواهد بود. تنها فعاليت فلسفی است كه به شوون هنری و علمی و عملی جان میبخشد و آنها را به ساحتهای جديد میكشاند.
نوری گفت: كتاب «زيباییشناسی خوشنويسی» در عين باز كردن افقی فكری-فلسفی برای هنرمندان خوشنويس، در پی توصيف زمينهای است كه خوشنويسی در آن میتواند به نوآوریها و يافتههایی دست يابد. فقدان چنين كارهایی نه تنها در خوشنويسی، بلكه در تمامی هنرهای ايران و اقوام ايرانی قابل مشاهده است؛ برای مثال در زمينه موسيقی ايرانی كارهای بزرگی در داخل ساختارهای هنری انجام گرفته، اما به نظر من بنمايههای فلسفی و عرفانی موسيقی ايران و اقوام ايرانی هنوز هيچ تحليل دقيق زيباییشناسانهای نداشتهاند. من در این كتاب تلاش کردم زمينهای برای پژوهش معرفی و با عقلانيت از آن دفاع کنم.
نوری در ادامه در پاسخ به این سوال که آیا پیشتر کتابی با این موضوع منتشر شده یا خیر و اگر منتشر شده نظرش درباره این منابع چیست؟ گفت: نمیتوانم به یقین بگویم که منتشر نشده است، اما من در زمينه خوشنويسی كتابی با اين مضمون نديدهام. فقط مقالهای با همين نامِ «زیباییشناسی خوشنویسی» خواندم كه در فصلنامه فرهنگ و هنر، زمستان 1385، شماره 70 چاپ شده است.
وی افزود: هرچند در این مقاله نويسنده رويكردی فلسفی به خوشنويسی داشته، اما تاريخمندی را در آن ناديده گرفته است. مقوله تاریخمندی اساس دو فصل نخست كتاب من است. همچنین نویسنده در مقاله به ساحتی دينی نزديک شده كه در كتاب من این مبحث جای خود را به تحليلهای فرمی داده است. البته من آن مقاله را بعد از نوشتن كتابم دیدم. انگيزه من در تالیف این کتاب خود نقض يا رفع نقص كارهای ديگران نبوده و تلاش من تنها در راستای بيان نگاه فلسفیای است كه به هنر خود دارم.
این خوشنویس در ادامه در پاسخ به این سوال که عمده منابعاش برای تالیف فصلهای اول و دوم کتاب که درباره تعریف هنر از دیدگاه مکاتب مختلف و ریشهیابی تاریخی و فلسفی خوشنویسی در ایران است، کدام منابعاند؟ گفت: البته اصل مطالب این دو فصل کتاب در هيچ منبع دیگری ذكر نشده و كاملا تازه است، اما درياره نقل مضامين و نظريههای هنری در فصل اول كتابهای «فلسفههنر» به من كمک كردهاند و در فصل دوم نیز با الهام از انديشههای هگل به تحليل تاريخ خوشنويسی پرداختم و البته كتابهای تاريخ خوشنويسی را نیز مورد استفاده قرار دادم. در حقيقت من با استفاده از مصالحی كه فلسفههنر و تاريخ خوشنويسی كسب كردهام به بحثی فلسفی درباره خوشنويسی پرداختهام كه به نظر منتقدان بكر و تازه است.
نوری همچنین در پاسخ به این سوال که کارآیی دو فصل نخستین کتاب، در طرح مبحث اصلی چیست، گفت: در وهله اول دانستن تعريف و داشتن دركی تاريخی از چيزی، به درک جايگاه كنونی آن بسيار كمک میکند و خوشنويسی هم از اين امر مستثنی نيست، به ويژه كه پديد آمدن هنر خوشنويسی و نيز تعريف آن به مثابه هنر، ذاتا ريشههای تاريخی دارد و جريان امر میتوانست بالكل به گونه دیگری باشد.
نوری گفت: روح بيكران انسان در جريان ديالكتيكی تاريخ خوشنويسی خود را بروز داده تا به اين جايگاه كنونی برسد و اين مساله را بايد تحلیل كرد. خوشنويسی در پی لطافت و وحدتانديشی ظهور كرده و در تكامل خود به اين زمان رسيده است. ما اگر به راستی به خوشنویسی پایبندیم، نمیتوانيم از اين مسایل چشمپوشی کنیم. من با این دو فصل تلاش کردم اين نكتهها را روشن کرده و متذکر شوم.
نوری در ادامه در پاسخ به این سوال که نظرش درباره کتابهای خوشنویسی منتشر شده، چه تئوریک و چه مجموعه آثار، چیست؟ گفت: كتابهای حوزه خوشنويسی از هر سنخی كه منتشر شوند، همواره میتوان بهتر از آن را منتشر كرد. اين سخن شامل كتاب خود من نیز هست، چراكه تاريخ همواره در جريان است و هنر و زيبايی نيز تمامی ندارد. در زمينه تئوريک، به جز کتابهای آموزشی، كتاب چندانی منتشر نمیشود. در زمينه آموزش نستعليق كتابهای استاد گرانمايه غلامحسین اميرخانی هنوز يكهتاز است. در شكستهنستعليق كار بيشتری انجام شده، هرچند من خود سبک متداول شكسته نستعليق را نمیپسندم و به خط كسانی چون استاد فرزبود و استاد ملکزاده بيشتر علاقه دارم. برای ساير خطوط هم منابع خوبی برای آموزش وجود دارند و اين اواخر هم خطوط نوينی ابداع شده كه جای خوشحالی است.
وی افزود: در زمینه مجموعه آثار، به نظر من نوعی کمبود حس میشود. ما اكنون نياز مبرمی به بهروزكردن خط داريم. من در عين احترام فراوانی كه به قالبهای فرمی و سنتی میگذارم، با تمام وجود حس میكنم كه هنر خوشنويسی برای اينكه مخاطب داشته باشد و تنها به خلوت دل خوشنويس محدود نشود، بايد از قالبهای صرف فاصله گرفته و كمی به سمت نقاشی برود. اين قضايا را در اواخر كتابم به طور کل بحث کردهام.
نوری در ادامه با بیان این مساله که جهانی كردن خوشنويسی تنها با سنت ممكن نيست، گفت: برخی به دنبال ابداع خطوط نوينی هستند به اين اميد كه شايد با اين كار خط را زنده كنند يا آن را از نابودي نجات دهند، اما اين كارها كمكی نخواهند کرد. از جهت فرمی، زيباتر و شيرينتر از خط نستعليق، خطی به وجود نخواهد آمد. بهتر است به جای ابداع خطوط نوين به فكر ارتقای كيفيت نستعليق و شكسته نستعليق باشيم و اگر توان داريم، نوآوریهای از سنخ ابداعات استاد جليل رسولی انجام دهیم. ایكاش كمی به دنيای امروزی نزديكتر شويم و خط و لذت آن را به غير اهالی خوشنويسی نيز بچشانيم. اين كار تنها با فرمهای سنتی ممكن نيست و كارهایی كه انجام میگيرد به ندرت در فهم و اعمال اين قضايا موفق بودهاند.
نوری در پاسخ به این سوال که تحلیلاش از نظریههای فرمالیستی در هنر اسلامی چیست، گفت: از آن جهت كه من تفكری عرفانی دارم در وحدت فرمها به دنبال وحدت ذات الهی میگردم. اين امر مختص به من نبوده و نيست. ذاتا فرم اينچنين محتوايی را القا میكند. وحدت وحدت است و كثرت نيست و اگر واحد خداست در فرمهای دارای وحدت جز خدا نمیتوان ديد. اين تحليل من از زيبای فرميک به شكل عام است. افلاطون اعتقاد داشت که تناسب و تقارن باعث زيباییاند ولی خودشان زيبایی نيستند. من به این کلام اعتقاد بسیاری دارم. تقارن و تناسب موجب وحدتاند و اين وحدت است كه زيباست. واحد زيباست و كثرت زشت و وحدت فرمی در هنر اسلامی ذاتا به دنبال تذكر وحدت الهی است. اين امر در خوشنويسی به ویژه در شکل سنتی، شديدتر است.
نوری در پایان درباره کتابهای جدید خود گفت: اکنون مشغول تالیف دو کتاب، یکی درباره موسيقی و دیگری درباره خط شكستهنستعلیق هستم. همچنین در حوزه كار هنری نیز مشغول شكستهنويسی يكی از كتابهای بابا افضل كاشانی ام. در باب اشعار تركی ملامحمدفضولی نيز كارهایی كردهام كه هنوز برنامه مشخصی برای ارایه آنها ندارم.
میلاد نوری مدرک کارشناسی ارشد فلسفه از دانشگاه دولتی تبریز دارد. او آموزش خوشنویسی را از 10 سالگی شروع کرد. نوری سابقه دوسال تدریس خوشنویسی در دانشگاه تبریز و همچنین دو سال هم در اداره ارشاد همین شهر دارد.
تاکنون از مجموعه آثار خوشنویسی نوری سه نمايشگاه «ندای آسمانی» در سال1385، «زمستان» در سال 1386 و نمايشگاه خوشنويسی «تجلی» در 1388 برگزار شده است. در کتاب «زیباییشناسی خوشنویسی» غير از يک نمونه خط كوفی، منسوب به حضرت علیعليهالسلام، تمام خطوط موجود اثر خود نويسنده اند كه در آخرين نمايشگاه آثارش در سال 1388 در دانشگاه تبريز، در معرض دید مخاطبان قرار گرفتند.
یکشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۱ - ۰۸:۰۰
نظر شما