ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
قرون وسطی با دو رستاخیز عظیم که در تاریخ به «رنسانس» و «رفورماسیون» مشهور است، به پایان رسید و در نتیجه، دورانی جدید در تاریخ بشر آغاز شد. معنا و پیام رنسانس، بازگشت به تمدن و فرهنگ یونان باستان بود؛ تمدن و فرهنگی که با گسترش مسیحیت از رواج و رونق افتاده و به زاویهها خزیده بود.
شاید مهمترین ویژگی رنسانس، انسانگرایی آن باشد. مسیحیت در دوران قدرت خود به بهانه خدا و دین خدا انسانیت را لگدمال میکرد و کرامت انسانی را نادیده میگرفت. هسته مرکزی همه اندیشههای آن زمان این اعتقاد بود: خدایی وجود دارد که کامل و نامتناهی و خیر مطلق است و نماینده او در روی زمین پاپ روم است و سلطنت آسمانی او همتایی زمینی را در کلیسای مقدس کاتولیک برای خود میجوید. انسان، در مقایسه با خدا، کرمی بیش نیست، ولی پیکر او روحی جاودان را که به صورت خداوند آفریده شده است، در خود محبوس میدارد. دنیا ماتمکدهای است که در میان انسان و خدا جدایی میافکند و علایق جسمی، خطرناک و مایه گناهاند؛ زیرا آنها انسان را از غایت حیات او یعنی تقویت و پرورش رابطهای درست میان روح و خدا دور میدارند. از این رو، میبینیم که در قرون وسطی آمرزش روح، مهمترین اندیشه انسان نیست، بلکه تنها اندیشه اوست.
صفحه 67/ تبیین و نقد فلسفه سیاسی جان رالز/ سید عبدالرئوف افضلی/ شرکت چاپ و نشر بینالملل/ چاپ اول/ سال 1391/ 228 صفحه/ 7900 تومان
نظر شما