به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، علی محمدیآسیابادی در بخشی از سخنرانی خود در آیین پایانی پنجمین دوره جایزه جلال آل احمد که عصر امروز، چهارشنبه، یکم آذر، با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و علی اسماعیلی، سرپرست معاونت فرهنگی این وزارتخانه در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و معماری برگزار شد گفت: مرحوم جلال آلاحمد در زمانی به پدیدارشناسی دو مبحث غربزدگی و روشنفکری پرداختند که ادبیات رئالیستی در جهان شهرت امروز را پیدا نکرده بود.
وی افزود: پروفسور ادوارد سعید کتاب «اوریانتالیسم» را در همین مبحث در اواخر دهه 70، یعنی پس از انتشار «غربزدگی» مرحوم جلال نوشته است. این کتاب تاثیرات بسیاری بر ادبیات پسا استعماری جهان و همچنین جریان رئالیسم جادویی در رمان گذاشت.
محمدیآسیابادی در ادامه به بیان اهمیت کتابهای حوزه نقد ادبی پرداخت و گفت: در حوزه ادبیات دو گونه از آثار قابل تفکیک است؛ ادبیات خلاقه و آثار نقد ادبی. طبیعتا کتابهای نقد به بررسی و تفسیر آثار دسته اول میپردازند و بسیاری نیز تصور میکنند که آثار دسته اول اهمیت بیشتری دارد، در صورتی که امروزه ثابت شده اهمیت آثار حوزه نقد اگر بیشتر از ادبیات خلاقه نباشد،کمتر از آن نیست.
مولف شایسته تقدیر پنجمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد در ادامه به معرفی کتاب خود پرداخت و گفت: عنوان فرعی کتاب من «فلسفه، عرفان و بوطیقای خاموشی» است. خاموشی یکی از محوریترین موضوعات در همه شاخههای عرفان اعم از عرفان اسلامی، عرفان شرقی و حتی عرفانهای الحادی است.
محمدیآسیابادی در سخنان خود به تبارشناسی عنصر «خاموشی» در حوزه عرفان اسلامی پرداخت و گفت: در حوزه عرفان اسلامی مقوله خاموشی بیشتر در شاخه عرفانی موسوم به «مکتب خراسان» خود را نشان میدهد. خاموشی در این شاخه به عنوان یک شیوه و استراتژی رفتاری به حساب میآید. تا جاییکه بایزید بسطامی در جایی میگوید: «روشنتر از خاموشی چراغی ندیدم و سخنی به از بی سخنی نشنیدم». مولانا هم یکی از مهمترین کسانی است که به این مساله توجه خاص نشان داده تا جایی که تخلص خود را «خاموشی» گذاشته است.
این محقق و مدرس دانشگاه در ادامه با بیان این نکته که خاموشی یک فلسفه است، گفت: فلاسفه جدید مثل «موریس بلانشو» هم مهمترین و اصلیترین نکته در نظام فلسفی خود را بر پایه خاموشی استوار کردهاند.
وی افزود: خاموشی و عرفان از چند وجه با هم ارتباط برقرار میکنند؛ وجه سلوک در عرفان عملی، وجه سلوک در اخلاق عملی و در نهایت وجه سوم در ادب سلوک و نحوه تعامل مرید و مراد است. این مساله در نهایت به جایی میرسد که میتوان منطق تصوف را منطق خاموشی نامید.
محمدیآسیابادی در ادامه با اشاره به این نکته که منطق خاموشی از حوزه فلسفه، عرفان و تصوف به حوزه ادبیات هم راه پیدا کرده است،گفت: اصل منطق خاموشی در قرآن هم مستنداتی دارد. این بیت از حافظ هم که میگوید «در پس آینه طوطی صفتم پنداشتند/ آنچه استاد ازل گفت بگو میگویم» ناظر بر مدعای خاموشی است. این بیت را میتوان اساس و بوطیقای خاموشی در شعر صوفیانه ایران هم نامید.
نویسنده کتاب «مولوی و اسرار خاموشی» در ادامه گفت: اسطوره «نارسیس» و اسطوره «اکو» دو اسطوره مشهور خاموشی هستند. در هنر اسلامی هم اصطلاح «ناشمایل گرایی» که در تفکر اندیشمندانی چون تیتوس بورکهارت، متفکر سنتگرای فرانسوی، مطرح شده، ناظر به مدعای خاموشی است. بر این اساس میتوان گفت مهمترین وجه هنر اسلامی هم مبتنی بر همین مقوله است.
محمدیآسیابادی در پایان گفت: در حوزه شعر کلاسیک فارسی «ناشمایل گرایی» به صورت خاموشی و نگفتن خود را نشان میدهد. در پایان یک بار دیگر اشاره میکنم که خاموشی مهمترین وجه و اساس شعر عرفانی است.
کتاب «مولوی و اسرار خاموشی؛ فلسفه، عرفان و بوطیقای خاموشی» نوشته علی محمدیآسیابادی سال گذشته(1390) با شمارگان 2200 نسخه و در 584 صفحه از سوی انتشارات سخن منتشر شده است.
چهارشنبه ۱ آذر ۱۳۹۱ - ۱۷:۴۷
نظر شما