احمد يوسفزاده كتابي از خاطرات هفت سال و نيم اسارت حسن هاروني را مينويسد. نيمي از اين كتاب در قالب خاطره - داستان نوشته شده است. یوسفزاده می گوید: هارونی علاوه بر مقاومت در برابر دشمن، به شكلهاي گوناگون سر به سر عراقيها ميگذاشت./
وي افزود: در اين كتاب خاطرات هاروني از دو اردوگاه رمادي و تكريت بيان ميشوند. او علاوه بر مقاومت در برابر دشمن، به شكلهاي گوناگون سر به سر عراقيها ميگذاشت. هاروني پس از بازگشت به ايران، خاطرات خود را از هفت سال و نيم اسارت ننوشته بود و با اصرار فراوان مجاب شد كه خاطرات خود را بنويسد. او در اصفهان زندگي ميكند. خاطرات را مينويسد و براي من به بندرعباس ميفرستد و بنده با شناختي كه از فضاي اسارت و اردوگاهها دارم، خاطرات را تكميل ميكنم.
يوسفزاده ادامه داد: اين كتاب در قالب خاطره - داستان نوشته ميشود. تمام خاطرات واقعياند و قالب داستانی اثر به ارتباط مخاطب نسل جوان با محتواي كتاب کمک میکند. اين داستان دو شخصيت اصلي دارد كه يكي از آنها حسن هاروني و ديگری افسري عراقي به نام رحيم است؛ فردي فوقالعاده زيرك و موذي بود و به جز هاروني هيچ كس نميتوانست در برابر او ايستادگي كند.
وي افزود: رحيم به زبان فارسي علاقهمند بود و به خوبي آن را ياد گرفت. به دنبال يادگيري اصطلاحات زبان فارسي هم بود و ميخواست ضربالمثلهاي ايراني را ياد بگيرد.
يوسفزاده با اشاره به قسمتي از خاطرات هاروني افزود: وقتي رحيم ميخواست به صورت اسيري سیلی بزند، دو دستش را كنار صورت طرف مقابل ميگرفت و کف دستهايش را گود ميكرد و محكم به گوشها ميزد. اين سيليها باعث شد بود تا پرده گوشهاي بسياري از اسرا از بين بروند. ما ياد گرفته بوديم كه اگر دهانمان را بازكنيم احتمال آسيب ديدن پرده گوش كمتر ميشود، اما رحيم به اين موضوع پيبرد و اسرا را مجبور ميكرد كه دهان خود را ببندند. وي در نهايت به دست يكي از اسرا كه خيلي عصباني شده بود و تيغی را به گردنش كشید، زخمي شد اما رحيم با انتقال به بيمارستان زنده ماند.
وي در پايان گفت: كتاب خاطرات حسن هاروني که هنوز نامي را براي آن انتخاب نكردهام، پس از پايان نگارش براي انتشار به حوزه هنري و انتشارات سوره مهر سپرده ميشود.
احمد يوسفزاده پیش از این خاطرات اسارت خود را در قالب کتابهای «لبخند در قفس» و «رنج شیرین» نوشته ومنتشر کرده است.
نظر شما