به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، انتشار کلاسیک کتاب به این معنا که کتاب به شکل کاغذی به دست مخاطبانش برسد، هنوز هم در ایران و حتی دنیا حرف نخست را میزند، ولی در این میان چند سالی است که با گسترش شبکههای مجازی گزینهای تحت عنوان انتشار الکترونیک کتاب مطرح شده است و حتی در این راستا کتابخانههای مجازی هم به وجود آمدهاند.
«کتابخانهی ملی کودکان و نوجوانان ایران» یکی از این کتابخانه های مجازی است که با مدیریت مصطفی رحماندوست چند سالی است آغاز به کار کرده و برخی نویسندگان نامآشنا مانند هوشنگ مرادیکرمانی پذیرفتهاند کتابشان را در این کتابخانه مجازی در اختیار مخاطبان قرار دهند.
چشم دوختن به مانیتور لذتی ندارد
مرادیکرمانی که معتقد است این کار برای کسانی که قادر به خرید کتاب نیستند، فرصت خوبي است، درباره انتشار کتابهای الکترونیک و وضعیت استقبال مخاطبان از این دسته کتابها میگوید: پس از راهاندازی کتابخانه ملی کودکان و نوجوانان، کتابهای «قصههای مجید» و «شما که غریبه نیستید» را به آقای رحماندوست دادم تا در این کتابخانه مجازی قرار بگیرند. این کتابها در این سایت به عنوان پرمخاطبترین کتابها معرفی شدند و مراسم قدرداني نیز برایشان برگزار شد.
مرادیکرمانی همچنین توضیح میدهد: این روزها قیمت کاغذ خیلی بالا رفته است و بسیاری از شهروندان توان خرید کتاب را با این قیمتها ندارند به همین دلیل به سراغ خواندن کتابهای الکترونیکی میروند و این برایشان فرصت خوبی است.
وی بر این باور است که انتشار الکترونیکی کتاب تاثیر بسیاری بر فروش کتاب در بازار ندارد و میگوید: به یقین میتوانم بگویم با وجود دو کتابی که از من در فضای مجازی منتشر شد، فروش کتابهایم در بازار افت نکرد. البته در نظر داشتن این مساله نیز ضروری است که باید حرمت و احترام نویسندهای که زحمت کشیده و کتابی را نوشته یا ناشری که برای چاپ یک کتاب هزینه کرده است، نیز همواره حفظ شود.
اما حرف پایانی مرادیکرمانی هم جالب توجه است؛ وی معتقد است که کتاب کاغذی کالای بیرقیبی است و چشم دوختن به مانیتور برای خواندن یک کتاب جذابیت خواندن کتاب کاغذی را ندارد با وجودی که این کار برای کسانی که قادر به خرید کتاب نیستند، روش قابل احترامی است.
انتشار الکترونیک به تضعیف حقوق نویسنده میانجامد
به گفته مصطفی رحماندوست، نویسنده کودک و نوجوان و مسوول کتابخانه ملی کودکان و نوجوانان ایران، این روزها اصلیترین مشکل این کتابخانه این است که برخی ناشران و نویسندگان که اثرشان در بازار کتاب موجود است از ترس پایین آمدن فروش کتابشان راضی به قرار گرفتن آن در کتابخانه ملی کودکان و نوجوانان ایران نیستند، در حالیکه به اعتقاد وي حضور کتاب در سایت فروش آن را کم نمیکند، بلکه حتی میتواند برای فروش بیشتر کتاب موثر باشد!
اما عباس جهانگیریان، داستاننویس دیگر کشورمان نظری مخالف دارد و معتقد است که انتشار الکترونیک تولید كتاب را نابود میکند. به باور وی بقای نویسنده منوط به اندک درآمد فروش آثارش است و انتشار الکترونیکی کتاب سبب محروم شدن نویسنده از حقوقش و ضعف تولید اثر خواهد بود.
وی درباره انتشار کتاب در فضای مجازی میگوید: انتشار آثار در فضای الکترونیک نه تنها از لحاظ مادی بهرهای برای نویسنده ندارد، بلکه زمینه نابودی آفرینش و تولید کتاب را رقم می زند. زندگی من به عنوان یک نویسنده که شغل دیگری ندارم، از راه فروش کتابهایم میگذرد. بنابراین اگر کتابم را در سایتی منتشر کنند که از لحاظ مادی چیزی نصیب من نکند، قطعا با این کار مخالفت میکنم؛ با وجود آن که به عنوان یک نویسنده دوست دارم کتابهایم مخاطبان زیادی داشته باشند و افراد زیادی فرصت مطالعه آنها را پیدا کنند، ولی با این شکل از انتشار مخالفم.
خالق «خانه درختی» به این موضوع که انتشار کتاب در فضای مجازی در کوتاه مدت مخاطبان را خوشحال میکند، اشاره دارد و میگوید: خوشایند نیست که مخاطبان بدون پرداخت هزینه و به آسانی به کتاب دسترسی پیدا کنند و این مساله در درازمدت بر ادبیات تاثیر منفی بر جای خواهد گذاشت و برای نویسندگان نشانه خوبی نیست.
جهانگیریان درباره نحوه موافقت با انتشار الکترونیک کتابهایش هم صحبت میکند و میگوید: نویسندگان به دو صورت با ناشران همکاری میکنند؛ نخست به این شکل است که نویسنده در قرارداد با ناشر حقوق کتاب را واگذار میکند که در این شکل برای این فرد فرقی ندارد که ناشر نسبت به انتشار الکترونیک کتابش اقدامی میکند یا خیر و در صورتی هم که کتابش در فضای مجازی قرار بگیرد حق اعتراض ندارد؛ چرا که به عنوان آفریننده اثر به حق و حقوق خودش رسیده است. در این شکل من نویسنده حتی از اینکه کتابم در اختیار مخاطبان بیشتری قرار میگیرد خوشحال میشوم زيرا با شیوه توزیع کتابی که در کشور داریم این محصول فرهنگی آنچنان هم به راحتی در اختیار خوانندگان قرار نمیگیرد.
وی با بیان اینکه در شکل دوم قرارداد نویسندگان با ناشران انتشار الکترونیک کتاب به زیان نویسنده است، گفت: در صورتی که قرارداد یک نویسنده با ناشر به صورت درصدی باشد، انتشار الکترونیک کتاب را قبول ندارم، چرا که در این صورت نویسنده کتاب از حقوقش محروم میشود.
انتشار بیمجوز کتاب مجازی مصداق بارز دزدی است
در این میان برخی پا را فراتر گذاشته و انتشار آثارشان بدون کسب اجازه را یک نوع دزدی میدانند، شیوا مقانلو، نویسنده و مترجم معتقد است که انتشار کتاب یک مترجم یا مولف در فضای مجازی بدون نظرخواهی از وی، مصداق بارز دزدی است. وی درباره انتشار کتاب در فضای مجازی میگوید: وقتی جایی پیدا شود که افراد بدون به دست آوردن کتاب از آن سود ببرند، گویی به همه دستاندرکاران تولید کتاب دهن کجی شده است. بنابراین من شدیدا با این مساله مخالفم، چرا که در چرخه نشر درآمد مترجم و مولف از همه کمتر است و حتی درصدی که نویسنده دریافت میکند از پولی که یک پخش کننده کتاب میگیرد هم ناچیزتر است.
این نویسنده و مترجم درباره نحوه درست انتشار یک کتاب در فضای مجازی نیز توضیح میدهد: اگر سایتی این کار را به روش صحیح انجام دهد، کار اشتباهی نیست و حتی میتواند به بالا رفتن آمار کسانی که یک اثر را مطالعه میکنند، اضافه کند. من علاوه بر تجربه تلخی که درباره انتشار بدون اجازه اثرم در فضای مجازی داشتهام، تجربه خوبی هم در این زمینه دارم. مدیر یکی از این دسته سایتها طی تماسی از من خواست که یکی از کتابهای نایابم را در فضای مجازی منتشر کند و از آنجا که ناشر آن کتاب دیگر فعال نبود، من اجازه این کار را دادم، با وجود آن که پولی هم برای این کار دریافت نکردم.
وی معتقد است نباید از امکانات روز دنیا دوری کرد و در این باره میگوید: اینترنت امکان خوبی است و زندگی اکثر ما با وجود اين فنآوري سپری میشود و حتی اینکه آثار فرهنگی در آن در دسترس باشند، بسیار خوب است. من با نفس ماجرا مشکل ندارم، ولی حقوق قانونی، معنوی و مالی یک مولف یا مترجم هم باید در این فضای مجازی رعایت شود. امیدوارم سندیکا و اتحادیههای قانونی برای این کار داشته باشیم تا از لحاظ حقوقی بتوان از حقوق مترجم و مولف دفاع کرد.
مخالفت قطعی با انتشار الکترونیک کتاب
در این میان برخی نویسندگان، انتشار الکترونیک کتاب را در شرايط خاص كار اشتباهی نمیدانند، هر چند که با کلیت این کار مخالفند. محمدهاشم اکبریانی، نویسنده و روزنامهنگار در این باره میگوید: به طور کلی با انتشار یک کتاب در فضای مجازی مخالفم. زمانی که کتابي روی شبکه مجازی قرار میگیرد، برداشتن و کپی کردن از آن راحت میشود که در اغلب موارد این کار بدون اجازه نویسنده و پرداخت حق و حقوقش انجام میشود.
وی درباره نحوه انتشار کتابها در فضای مجازی میگوید: قرار گرفتن کتابهای نویسندگان ایرانی روی شبکه مجازی دو شکل دارد. نخست در وضعیتی است که کار یک نویسنده برای چاپ اثرش مجوز نمیگیرد و حالت دوم آن است یک نویسنده توان مالی برای چاپ اثرش را ندارد و به همین دلیل ترجیح میدهد کتابی را که برایش زحمت کشیده حداقل از طریق اینترنت منتشر کند و از آنجا که این کار با رضایت خود نویسنده انجام میشود، ایرادی ندارد و حتی بسیاری از نویسندگان با رضایت این کار را انجام میدهند.
به باور این داستاننویس، شکل دیگر انتشار کتاب در فضای مجازی اینگونه است که کتابی که وارد بازار نشر شده، به عنوان یک اثر خوب مطرح میشود. اکبریانی در اینباره بیشتر توضیح میدهد و میگوید: عدهای بدون کسب اجازه از نویسنده اثر کتاب را برای جذب مخاطب در فضای مجازی قرار میدهند که به طور طبیعی این کار اشتباه است. البته تجربه جهانی در سالهای اخیر ثابت کرده که راه حلی قطعی برای حل این معضل وجود ندارد و حتی از نظر قانونی هم نمیتوان به طور جدی با این جریان مبارزه کرد.
نویسنده «هذیان» درباره رواج این جریان در ایران میگوید: شاید یکی از اصلیترین دلایل بروز چنین اتفاقی در کشورمان این است که در بسیاری از حوزهها، تعهد افراد نسبت به فعالیت دیگران از میان رفته است. مساله مهمتر این است که متاسفانه هنوز نتوانستهایم راههای برخورد قاطعانه با رواج چنین جریانی را نهادینه کنیم و حتی در برخی موارد گمان میکنم که برخی از نهادها علاقه دارند که کتابها به شکل الکترونیک بیرون بیایند.
سرانجام خوانندگان کتاب بر صفحه مانیتورها!
البته برخي نویسندگان نیز كه براي انتشار اثرشان دچار مشكل شدهاند یا توان مالی این کار را ندارند و نيز نویسندگانی که آثارشان در دسترس عموم قرار ندارد از قرار گرفتن كتابشان در شبکههای مجازی استقبال میکنند.
فتحالله بینیاز، نویسنده و منتقد ادبي نیز معتقد است که کتاب الکترونیک در شرایط فعلی جهان نمیتواند جای کتاب به شكل سنتياش را بگیرد. وی میگوید: بزرگترین نویسندگان جهان مانند مارکز، یوسا، ساراماگو، پل استر و یا فیلیب راث معتقد بودند یا هستند که کتاب الکترونیک در شرایط فعلی جهان جای کتاب کلاسیک را نمیگیرد. در حال حاضر دنیا در حال گذار از شیوههای کلاسیک و عادت شده، به شیوههای الکترونیک است و میتوان گفت مردم هنوز به شیوه جدید عادت نکردهاند، بنابراین فعلا این احتمال که نشر الکترونیک کتاب جای شیوه سنتی کلاسیک را بگیرد، منتفی است.
این منتقد میگوید: اگر کتاب نویسندهای درگذشته را به آن دلیل که فردی به عنوان متولی انتشار آن وجود ندارد، روی یک سایت قرار دهند، به لحاظ نفس کار بد نیست، ولی اگر این اتفاق برای کتاب نویسندهای در قید حیات که کتابش به شکل کلاسیک چاپ شده و در انتظار چاپهای بعدی است، بیفتد تعرض به حریم نویسنده است چرا که وی را از چاپهای بعدی اثرش به شکل کاغذی باز می دارد.
بینیاز با اشاره به در نظر داشتن نقش فرهنگ در به کارگیری این شیوه نیز توضیحاتی دارد و میگوید: همه متفقالقولند که ادبیات و داستان در راس قله فرهنگ هر کشور قرار دارد، بنابراین اگر فردی بیاید و به شکلی نادرست کتابی را که نسخه کاغذی آن در کتابفروشیها موجود است به صورت الکترونیک منتشر کند، به ادبیات و فرهنگ لطمه زده است و این حرکت خدمتی فرهنگی نیست. بهتر است کسی که به دنبال انجام چنین کاری است به سراغ نویسندگان و شاعران خوبی برود که در غربت و انزوا مردهاند، ولی اگر اثر نویسنده زندهای که کتابش در کتابفروشیها است به این شیوه منتشر شود، صاحب اثر دچار خسران میشود، چرا که به گونهای از ادامه چرخه انتشار اثرش باز میماند.
نویسنده «نقد و تحلیل داستانهای معتبر جهان» در پاسخ به این سوال که واکنش خودتان نسبت به انتشار کتاب در فضای مجازی چیست؟» هم میگوید: برخی کتابهای قدیمیام مانند «علیاحضرت فرنگیس» در حال حاضر امکان چاپ ندارند چرا که کاغذ گران است و در عین حال قدرت خرید خوانندگان هم کم شده است. در چنین وضعیتی من با انتشار این آثار در فضای مجازی مخالفتی ندارم. البته برای اینکار در وهله نخست از ناشر اجازه میگیرم و کتابی را که میدانم مردم نمیتوانند برای خرید آن هزینه کنند و یا در بازار کتاب پیدا نمیکنند، در اختیارشان قرار میدهم اما انتشار الکترونیک کتابهایی که در سالهای اخیر منتشر شدهاند و ناشر حتی به دنبال این است که چاپهای بعدی آنها را وارد بازار کتاب کند مد نظر ندارم و حتی در این باره با ناشر صحبت نمیکنم.
با جمعبندی این نظرگاهها میتوان پي برد که در هر حال ماجرای انتشار الکترونیک کتابها در کشورمان به این زودیها به پایان نمیرسد و از قشر فرهنگی جامعه همچنان با آن دست به گريبانند. شاید باید برای تحلیل دقیقتر این روند کمی بیشتر منتظر ماند و دید که کتاب کاغذی چگونه قرار است بیطرفدار بماند؟ و دیگر آن که سرانجام خوانندگان کتاب بر صفحه مانیتورها چه خواهد شد!
نظرات