ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
بارانم به چهره میزند
کسی در خانه نیست
نه!
دری که باز نشد
حرفی هم
از خندههایمان
جلوتر نرفت
یک دهان ـ دره میکشم
خوابم را که چند لحظه پیش چشم باز کرده میبینم
ـ بوق
و چند صدای مضطرب کودک ـ
آن وقت کلید را که یادم رفته میزنم
سلام
پرندهها میپرند
چشمانمان از دستهای بیجهان میپرند
صدا به صدا نمیرسد
خندههایمان که جلوتر از ما رفته بودند
نمنم برای خیس شدن
میریزند.
صفحه 22/ به تنهایی برمیگردم/ محسن موسوی میرکلایی/ موسسه انتشارات بوتیمار/ چاپ اول/ سال 1391/ 40 صفحه/ 3600 تومان
نظر شما