ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
ناچَمان بودم و سرگشته و گوژ
از نگاه گیتی
که به من میانداخت.
داوری خواستم از چرخ زمین
او میگفت:
گیتی است و نکُند همراهی گاه هموار و گهی ناهموار
بَوِش او این است.
داد بُردم به بلندای سپهر
داد سرود:
گیتی آن عشوهگر بیانباز
ساز خود کوک کند بیکم و کاست،
گه نوازد به فَراز
گه زند رای فرود.
گر که خواهی گیتی
با تو همساز شود،
در فَرازَش تو فرود
در فرودَش تو فَراز.
صفحات 25 و 26/ چشم زاگرس گریان / پیمان پورشکیبایی / انتشارات آشیانه کتاب/ چاپ اول/ سال 1391/ 72 صفحه/ 1800 تومان
نظر شما