سه‌شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۰:۱۰
جلد سوم داستان‌هاي جنايي ايتاليايي منتشر شد

جلد سوم داستان‌هاي جنايي ايتاليايي شامل دو داستان «ايستگاه مركزي فوراً بكُشيد» و «بازي جامعه» نوشته «جورجو شرباننكو» و «لئوناردو شاشا» منتشر شد.-

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، اين كتاب سي‌امين عنوان از مجموعه داستان‌هاي ايتاليايي قرن 20 و نيز سومين عنوان از مجموعه «پرتو» انتشارات كتاب خورشيد و شامل داستان‌هاي جنايي و پليسي است.

نخستين داستان اين كتاب با نام «ايستگاه مركزي فوراً بكشيد» نوشته شرباننكو بنيانگذار ادبيات جنايي بعد از جنگ ايتاليا است. داستان این کتاب اين‌گونه آغاز مي‌شود: 

«چهارشنبه بعدازظهر بود، حدود ساعت چهار؛ و در آن بعدازظهر داغ نيمه ماه كه از تابستان هم گرم‌تر بود، او ششلول را از داخل كيف چرمي زير بالش برداشت، آن را در جيب شلوارش گذاشت و به همين سادگي از اتاق شماره چهارده هتل كوچك نزديك ميدان داوُستا خارج شد. با آن هيكل درشتش، آرام و محكم، در هواي دم‌كرده، از ميان گرده‌هاي معلق گل در هوا كه تنفس را سخت‌تر مي‌كرد گذر كرد و به ايستگاه مركزي رسيد.»

داستان دوم اين كتاب با نام «بازي جامعه» نوشته شاشا نويسنده سيسيلي است. او در نگارش رمان‌ها و داستان‌هاي پليسي صاحب‌نام است. «روز جغد»، «هر كس به سهم خويش»، «ناپديد شدن مايورانا» و «تئاتر خاطره» از مشهورترين آثار اوست.

در بخشي از داستان «بازي جامعه» مي‌خوانيم: «روي مبل نشست. بلند شد. قدم زد. با دست، انگار موسيقي مي‌نواخت، اسباب و اثاثيه را لمس كرد. در برابر تابلوها ايستاد. به ساعت نگاه كرد. به طرف تلفن رفت. شماره را گرفت، با صداي لرزان گفت: شوهرم هنوز در دفتر است؟... كي رفته است؟... نگران هستم، خيلي نگران... بله، مي‌دانم اولين بار نيست كه دير مي‌كند؛ اما امشب اتفاقي افتاده است كه دلواپسم مي‌كند... جواني به دنبالش آمده بود، حالتي منقلب و تهديدآميز داشت؛ اينجا منتظرش ماند؛ همين الآن رفت. مرا ترساند... نه؛ تنها يك برداشت شخصي نيست،‌ به اين خاطر است كه مي‌دانم به چه دليل جوان مي‌توانست چنين منقلب و تهديدآميز باشد... اما چند وقت است كه شوهرم رفته است؟ بله، متشكرم. عصر به‌خير... بله، شب به‌خير.»

اين كتاب در قطع جيبي، با شمارگان هزار و 250 نسخه و بهاي دو هزار و 500 تومان منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط