كتاب «سير تحول ادبيات داستاني و نمايشي» بررسي شد
سميعيگيلاني: دوران معاصر درخشانترين دوره ادبيات فارسي است
احمد سميعيگيلاني در نشست نقد جلد دوم كتاب «سير تحول ادبيات داستاني و نمايشي» دوران معاصر را درخشانترين دوره در تاريخ ادبيات فارسي ايران دانست و گفت: همه دستاوردهاي ما در ادبيات به اين دوره زماني مربوط است؛ چرا که حافظ، سعدي، فردوسي، مولوي و بسياري از بزرگان ديگر ادب فارسي را در دوره معاصر بازشناختهايم.-
وي گفت: تاسيس گروه ادب معاصر در فرهنگستان اتفاق بسيار بزرگي بود، زيرا عدهاي نميدانستند گستره ادبيات معاصر تا كجاست. هدف اين گروه يافتن خلاءها در ادبيات معاصر بود. يكي از اين خلاءها نداشتن تاريخ ادبيات علمي و مدون درباره ادبيات معاصر است كه كتاب «سير تحول ادبيات داستاني و نمايشي» با هدف رفع اين مشكل نوشته شد.
سميعيگيلاني ادامه داد: اين ادعا كه در مهمترين و درخشانترين دوره ادبي خود به سر ميبريم، گزافه نيست، چرا كه همه دستاوردهاي ما در ادبيات به اين دوره زماني مربوط است. حافظ، سعدي، فردوسي، مولوي و بسياري از بزرگان ديگر ادب فارسي را در دوره معاصر شناختهايم.
وي افزود: پيش از دوره معاصر، ادبيات ما پويا نبود و محتواي آن، همان مضامين دوره ساماني بود، گرچه شاهكارهايي نيز خلق شد، اما توجه به نقد و نظريه ادبي، نمايش به معني واقعي و رمان كه ملازم مدرنيته است، سبب پويايي ادبيات ما شده است.
سميعيگيلاني در پايان سخنانش از بيتوجهي استادان و تصميمگيران دانشگاهها به ادبيات معاصر اظهار تأسف كرد.
در ادامه اين نشست، حسن ميرعابديني نويسنده كتاب «سير تحول ادبيات داستاني و نمايشي» نیز گفت: اين كتاب حاصل يك طرح پژوهشي در فرهنگستان زبان و ادب فارسي بود كه پنج سال پيش آغاز شد و البته ادامه خواهد يافت.
وي افزود: هدفم در اين كتاب نشان دادن تصويري مستند از ادبيات معاصر ايران بود، اما چون در اين زمان، ادبيات حضور بيشتري در جامعه داشته است، بيشتر به آن پرداختم و پس از آن، نمايش و داستانهاي كوتاه را بررسي كردم.
اين نويسنده با بيان اينكه براي درك آثار ادبي يك دوره بايد آنها را در رابطه با بقيه آثار آن دوره بررسي كرد، افزود: سنت ادبي و نيز الزامات سياسي، فرهنگي، تاريخي و اجتماعي در شكلگيري آثار و جريانهاي ادبي بسيار مؤثرند.
ميرعابديني افزود: در اين كتاب، از شيوهاي تركيبي براي تدوين تاريخ ادبيات استفاده كردم. يعني به جاي اينكه صرفا به بررسي اثر بدون توجه به زمينههاي شكلگيري آن بپردازم يا فقط عوامل تأثيرگذار را بررسي كنم، تلفيقي از اين دو روش را به كار بستم، چرا كه پيدايش رمان فارسي از سويي بر اساس سنت ادبي بوده و از سويي خود اين آثار بدون بستر تاريخي ارزش بررسيهاي جديد دارند.
وي ادامه داد: از دوره مشروطه به بعد، در پرتو آگاهيهاي جديدي كه بر اثر برخورد با افكار تجددطلبانه به وجود آمد، وقوف تازهاي به ادبيات و حتي ادب كهن خود پيدا كرديم. در نتيجه، به نگارش تاريخ ادبيات براساس دانش آن روز پرداخته شد، اما متاسفانه نويسندگان تاريخهاي ادبيات به تاريخ ادبيات معاصر توجه چنداني نكردند.
ميرعابديني يكي از دلايل احتمالي بيتوجهي تاريخنگاران ادبي به ادبيات معاصر را نوپا بودن آن اعلام كرد و گفت: هنوز هم عدهاي معتقدند ادبيات معاصر يك انحراف و صرفا ترجمه است. البته رمان فارسي حاصل ترجمه رمان از فرانسه بود، اما قطعا سنت ادبي فارسي هم در آن ديده ميشود و حضور فعال دارد.
وي با بيان اينكه رمان معاصر ادامه منطقي ادبيات كهن فارسي است، افزود: براي اينكه ادبيات معاصر جايگاهش را بيابد، بايد تاريخش نوشته شود.
در ادامه اين نشست، اميرعلي نجوميان درباره شيوههاي نگارش تاريخ ادبيات در جهان امروز سخنراني كرد.
اين مدرس دانشگاه گفت: در بعضي زبانها مثل انگليسي هر سه يا چهار سال يكبار بعضي كتابهاي تاريخ ادبيات بازنويسي ميشود، اما در كشور ما كه حتي به درستي با روشهاي نگارش تاريخ ادبيات آشنا نيستيم، حداقل در هر دهه بايد يكبار اين كار انجام شود.
وي افزود: بهترين شيوه نگارش تاريخ ادبيات، كار جمعي است، اما از آنجا كه در ايران كار جمعي چندان موفق نيست، كارهايي مانند این تحقیق آقاي ميرعابديني «پهلوانانه» است.
نجوميان با بيان اينكه كتاب «سير تحول ادبيات داستاني و نمايشي» كاري منضبط و رشديافته در تاريخ ادبيات است، افزود: نويسنده كتاب، قالبهايي را در كارش دارد كه مباحث را در آنها قرار ميدهد. در نتيجه، كارش مخدوش نيست. نثر زيبا و تكرار نشدن موضوعات نيز از ويژگيهاي مثبت اين اثر است.
وي ادامه داد: نويسنده البته بايد در روششناسي دقت بيشتري كند، زيرا بخشهايي از وجوه تاريخنگاري نو در آن مغفول مانده است.
نجوميان با بيان اينكه سير تطور گفتمانها و ايدئولوژيها اساس تاريخنگاري نو است، افزود: عامليت انساني و فردي در تاريخنگاري گذشته اهميت داشت، اما امروز صحبت از عامليت جمعي است كه تاريخ را به جلو ميبرد و ديگر قهرمان در آن معني ندارد.
وي توجه به قوميتهاي مختلف را از لازمههاي تاريخنگاري نو و علمي خواند و گفت: مورخان ادبيات فارسي توجه چنداني به قوميتهاي ايراني نكردهاند، در حالي كه در اين زمينه جاي كار بسيار زياد است.
در ابتداي اين نشست، علياصغر محمدخاني، مدير مؤسسه فرهنگي شهر كتاب نيز به معرفي كتاب و فصلهاي پرداخت. اين نشست در ادامه جلسات نقد شهر كتاب سهشنبه اول اسفند برگزار شد.
نظر شما