بررسی کتابهای منتشره در حوزه منطق جدید و قدیم و گفتوگو با سه تن از استادان منطق، مهمترین مطالب شماره اسفندماه کتاب ماه فلسفه است که از سوی خانه کتاب منتشر شد.-
به گواه برخی پژوهشگران معاصر، برخلاف انگاره مشهور که منطق حاصل ذهن نقاد و خلاق ارسطوست و از این رو آن را منطق ارسطویی نامیدهاند، مباحث منطقی در لابهلای آثار دانشمندان و فلاسفه ایران باستان وجود داشته است و هنر ارسطو گردآوری و ترکیب آنها در قالب یک دانش پایهای برای خردسنجی است. البته قبول این امر نیز چیزی از ارزش کار ارسطو در منطق نمیکاهد.
ابن سینا نیز تاثیر زیادی در گسترش اندیشههای منطقی ارسطو در تعلین اول در دایرهالمعارف «شفا» داشت. او در شفا هم به طور غیرمستقیم به شرح و تحلیل آموزههای تعلیم اول پرداخت و هم به نقادی و نگاهها و رهیافتهای دیگر.
اما نکته حایز اهمیت این است که منطق نزد فلاسفه اسلامی چندان از منطق ارسطویی و شرح و تفسیر ابنسینا فراتر نرفته و تا اندازه زیادی از منطق جدید جدا افتاده است. اگر منطق و فلسفه را دو حوزه متاثر از یکدیگر بدانیم شاید بتوان گفت که دلیل گسترش نیافتن منطق جدید در ایران، گسترش نیافتن فلسفه اسلامی است.
در این شماره از نشریه کتاب ماه فلسفه، نقد و معرفی آثار چاپ شده در سالهای اخیر و نیز جستارهای اندیشمندانی مانند علی قیصری و همچنین گفتوگوهایی با استادان حوزه منطق مانند احد فرامرزقراملکی و لطفالله نبوی و ضیاء موحد را میخوانیم.
بخش معرفی تحلیلی، نقد و بررسی این نشریه در دو بخش «منطق قدیم» و «منطق جدید» سامان یافته است. در بخش نخست کتابهایی مانند «آنالوطیقا»، «مغالطات»، «منطق پیشرفته»، «منطق ساده»، «بخش منطق «شفاء» ابن سینا، «آموزش منطق» و «منطق اشراق» بررسی شدهاند.
در بخش منطق قدیم نیز کتابهایی از قبیل «منطق و شناختشناسی»، «مفاهیم صدق و کذب از نظر ویتگنشتاین و برتراند راسل»، «مغالطهپژوهی نزد فیلسوفان مسلمان» و «درآمدی به منطق جدید» بررسی شدهاند.
این شماره از کتاب ماه فلسفه همچنین به بررسی کتابهای تالیفی و ترجمه حوزه منطق اختصاص دارد که در دو بخش منطق جدید و قدیم سامان یافتهاند.
بخش پایانی این شماره از نشریه نیز به مصاحبه با سه تن از استادان منطق یعنی ضیاء موحد درباره منطق سهروردی، احد فرامرزقراملکی درباره منطق ملاصدرا و لطفالله نبوی درباره جایگاه منطق در دنیای کنونی و ایران و ارتباط آن با علوم دیگر اختصاص پیدا کرده است.
در بخشی از گفتوگوی موحد میخوانیم: «تفاوت عمده ابنسینا با بقیه منطقدانان ما توجه عجیب او به زبان است. آن چیزی که ابنسینا را به دردسر انداخته، منطق موضوع محمولی ارسطویی بوده است.»
وی همچنین درباره منطق سهروردی معتقد است که شیخ اشراق میگوید سالبه بسیطه و موجبه معدوله از نظر احتیاج به موضوع یکسانند و قطب شیرازی در شرح حکمةالاشراق میگوید که سهروردی تنها کسی است که این حرف را زده است.
احد فرامرز قراملکی نیز در مصاحبهاش بیان میکند که چالشهایی که به ویژه در دوره شیراز با استفاده از مبانی حکمت اشراق در فلسفه مشاء ارایه شد، زمینه را فراهم کرد تا ملاصدرا به نحوی پارادایمشکنی کند و طرحی نو و مبنایی جدید به میان آورد.
وی چنین ادامه میدهد که به دلیل حاکمیت پارادایم سینوی، حرفهای ملاصدرا به مدت یک قرن مورد توجه جدی قرار نگرفت اما پس از یک قرن به تدریج پارادایم سینوی را کنار نهاد و خود به صورت یک پارادایم در سده سیزدهم به بعد درآمد. علت اینکه حکمت متعالیه توانست پارادایمشکنی کند و به صورت پارادایم جدید فلسفی درآید، روششناسی ملاصدرا در فلسفه است تا منطق او.
لطفالله نبوی در گفتوگویش به کاربرد جدیتر منطق در فلسفه مغربزمین اشاره میکند و میگوید در اروپا از زمان دکارت، فلسفه جدید مغربزمین شروع میشود. اتفاقا دکارت، معاصر با ملاصدراست و به وضوح میتوان یافت که فلسفه نزد دکارت و دکارتیان ارتباط تنگاتنگتری با منطق دارد.
شماره شصت و ششم کتاب ماه فلسفه در 104 صفحه و به بهای هزار و 500 تومان منتشر شده است.
نظر شما