مردمنگاران یکی از عناصر شناخت افراد را بررسی غیر مستقیم رفتار و گفتار آنها میدانند. یکی از جالبتوجه ترین این گفتار، سخنان دختری بود که هنگام مشاهده کتابهای نمایشگاه به دوستش میگفت: «اگه عروسی کنم، یه کتابخونه بزرگ میگیرم و هر کتابی که دوست دارم، میخرم.»
از نکات قابل تاملی که بیشتر جامعهشناسان به ویژه مردمنگاران در موقعیتهای گوناگون تعاملات بشری و رخدادهای شهری به آن توجه دارند، رفتار انسانها در شرایط گوناگون و مناسبات آنها بایکدیگر است که بخشی از فرهنگ هر ملتی را میسازد.
در نمایشگاه کتاب نیز افزون بر ناشران، مسوولان نمایشگاه، نویسندگان و صاحب نظران، «مخاطبان» حضور و سخنان فراوانی برای گفتن داشتند. شاید حقیقت رفتار و نظر آنها را در بررسیهای غیر مستقیم بهتر بتوان درک کرد.
اگر عروسی کنم...
هنگام بررسی آثار نمایشگاه و با قدمزنی در میان سالنها سخنان متفاوتی از زبان میهمانان نمایشگاه به گوش میرسید که برخی شنونده را به تفکر، برخی به درنگ، برخی به خنده یا تاسف وا می داشت. یکی از زیباترین جملاتی که در نمایشگاه کتاب امسال شنیدم گفتوگو دو دانشآموز دبیرستانی بود که یکی از آنها میگفت: «اگه عروسی کنم ... یه کتابخونه بزرگ میگیرم و هر کتابی که دوست دارم، میخرم.» وقتی به او نگاه کردم دیدم با چه لذتی کتابها را بررسی میکرد و یکی از مشکلاتش کمبود فضای کافی و شاید توان خرید کتابها بود که تصمیم داشت در نخستین گام بزرگترین تحول زندگیش، جای مناسبی برای «کتاب» قرار دهد.
در نقطه دیگری از نمایشگاه گروهی از دانشآموزان پسر دوره راهنمایی با مربیشان برای بازدید از کتابهای عمومی آمده بودند. آنها نمایشگاه را فضایی برای تعاملات صمیمانهتر با مربیان و سایر همکلاسیهای خود میدیدند و شیطنتهای غالبشان فرصت بررسی عمیق کتابها را کمتر پدید میآورد. با وجود این، این بازدیدها شور و هیجانی دیگر به نمایشگاه میبخشید.
در نمایشگاه صدای گریستن کودکان هم لذتبخش بود
حضور والدین با نوزادهای کوچک که با سختی و به صورت نوبتی از نمایشگاه بازدید داشتند از دیگر نکات قابل توجه نمایشگاه بود که روحی دیگر در این فضا میدمید. شاید از نظر برخی لزومی نداشته باشد که با وجود گرمی هوا و ازدحام جمعیت خردسالان یا شیرخواران هم به نمایشگاه آورده شوند، اما والدین با این همراهی علاوه بر این که خود را از حضور در نمایشگاه منع نمیکنند از همان ابتدا کودک را با کتاب آشنا میسازند. یکی از زیباترین صحنههای این نمایشگاه مربوط به مادری بود که به همراه دو فرزند کوچکش آمده بود. فرزند نخستش شش یا هفت سال داشت و دومی در کالسکه به خواب رفته بود. مادر برای رفع خستگی روی پلهای نشسته بود و صفحهای از کتابی که تازه برای فرزندش خریده بود، گشوده و بالحنی دلنشین برایش میخواند و کودک در عمق داستان غرق شده بود...
چگونه یک کتاب دو قیمت دارد؟
در گوشه دیگری از نمایشگاه دو خانم که از مدرسان حوزه معماری یکی از دانشگاههای گرگان بودند با لبخند تجربههای خریدهایشان را برای یکدیگر بازگو میکردند. یکی از آنها داشتن دو برچسب قیمت روی یک کتاب را از شایان توجهترین چیزهایی بیان کرد که در نمایشگاه با آن مواجه شده است و گفت: متاسفانه برخی ناشران قیمتهای جدیدی بر آثار قبلی خود الصاق کردهاند. آنها در ابتدا 40 تا 50 درصد بر قیمت کتاب افزوده و در نهایت از بهای کلی 10 درصد به عنوان تخفیف نمایشگاهی کم میکنند!
وی با اشاره به این که کتابهای حوزه کاریاش را مفید، با محتوا و ارزشمند ارزیابی کرده است، عنوان کرد: متاسفانه بهای کتابها تا حدی افزایش یافته است که نمیتوانم به عنوان منبع درسی آنها را به دانشجویان معرفی کنم؛ چرا که سایر لوازمی که آنها باید برای تحصیل در این رشته تهیه کنند، بهای زیادی دارد. تصور نمیکنم آنها توان خرید کتابها و تمامی لوازم کمک تحصیلیشان را داشته باشند.
کاش نمایشگاه درفصل دیگری برپا میشد
گروهی از دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد نیز از این موضوع گلایه داشتند که زمان برگزاری نمایشگاه کتاب با زمان امتحانات دانشگاهی تداخل دارد و ما ناچاریم با اضطراب فراوان بخشی از زمان مطالعه را برای بازدید از نمایشگاه اختصاص دهیم. این امر موجب میشود نتوانیم از حضور در این فضا لذت کافی را کسب کنیم و همواره دغدغه از دست دادن زمان را داریم. همچنین این نمایشگاه زمانی برپا میشود که دانشجویان اغلب نیازهای مطالعاتی خود را تامین کردهاند، ای کاش نمایشگاه کتاب در فصل دیگری که هوا دمای مناسبی دارد و زمان تهیه منابع دانشگاهی و تحصیلی برگزار میشد.
خستگی و بیخوابی هم مانعام نشد
در متروی منتهی به نمایشگاه پرستاری را دیدم که با وجود آن که شب گذشته شیفت مسوولیت او بوده و تا صبح بیدار مانده است، زمان استراحتش را برای بازدید از نمایشگاه اختصاص داده بود و میکوشید در بازدیدی سریع خود را به محل کارش برساند. او با وجود تمام خستگی و مشغله کاری نتوانسته بود نمایشگاه کتاب را فراموش کند. تنها گلهاش گرانی کتاب بود که کاهش تنوع آثار را پدید آورده بود.
نمایشگاه کتاب پدیده فرهنگی بزرگی است که هر لحظه حضور در آن میتواند نکته یا تجربهای برای آموختن و تامل کردن در پی داشته باشد. بیست و ششمین دوره این محمل بزرگ فرهنگی 21 اردیبهشت ماه به کار خود خاتمه داد اما پرونده آن تا سال دیگر بسته باقی نمیماند چرا که حکایت مردم و کتاب همچنان باقی است.
نظر شما