یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۱۸:۰۰
غریبه‌ای به غریبه‌ی دیگر

ايبنا - خواندن يك صفحه از‌‌ يك كتاب را مي‌توان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعه‌اي از اكسير دانايي، لحظه‌اي همدلي با اهل دل، استشمام رايحه‌اي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...

ده 

کوچکتر که بودم فکر می‌کردم
آدم‌ها از آسمان می‌افتند و
با کمی مکث
به زمین فرو می‌روند
فکر می‌کردم نور
از آنجایی که چشمانم را درد می‌آورد
آنقدر می‌تابد
تا استکان پدرم را پر کند
پدر می‌نوشید و چون شبتابی
به رختخواب می‌رفت
کوچکتر که بودم فکر می‌کردم
هزاران کالسکه
در ابتدای جهان منتظرم ایستاده‌اند
پا در رکاب هر کدام بگذارم
تا آخرین روز دنیا مرا خواهد برد

کوچکتر که بودم
افکاری بزرگتر از حجم دنیا داشتم

صفحات 23 و 24/ غریبه‌ا‌ی به غریبه‌ی دیگر/ مجید سعدآبادی/ نشر شانی/ چاپ دوم/ سال 1392/ 72 صفحه/ 4000 تومان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها