دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۲ - ۱۳:۲۷
خشنودم که همواره با کتاب محشور بوده‌ام

دکتر رضا داوری اردکانی، استاد فلسفه، در جشن هشتاد سالگی‌اش که با عنوان «فیلسوف فرهنگ؛پرسشگر دردمند زمان ما» برپا شد عنوان کرد: وقتی به گذشته خود نظر می کنم، از این‌که همواره با کتاب محشور بوده‌ام، خشنودم.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، دکتر رضا داوری اردکانی طی سخنرانی‌اش که دیروز، 16 تیرماه، در فرهنگسرای ابن سینا برگزار شد، با اشاره به نماهنگی که از سوی خانواده‌اش به این مراسم ارسال شده بود و در آن فرزندانش درباره او صحبت کرده بودند، گفت: من نمی‌دانم روش زندگی‌ام در تربیت فرزندانم چه اثری داشته است اما شاید این‌که می‌بینید فارسی را درست، خوب و شاعرانه می‌نویسند، از تاثیر مستقیم و غیرمستقیم علاقه من به زبان فارسی و اهتمام به درست‌نویسی باشد. 

رییس فرهنگستان علوم با بیان این‌که در 10 سال اخیر حدود 25 جلد کتاب را نوشته است، یادآور شد: در این مدت همواره مساله‌ای برایم مطرح بود؛ در این باب که شعر و فلسفه به چه کار می‌آید. 

وی ادامه داد: هرکس به این امر می اندیشد، ناگزیر باید به آرای صاحب‌نظران رجوع کند اما با این رجوع‌ها و نقل نظرها و انتخاب رای به عنوان رای درست، کار تمام نمی‌شود چراکه، کسی که می‌پرسد فلسفه به چه کار می‌آید و می‌خواهد به شغل خود که فلسفه است، شأن و مقام بیشتری بدهد و در برابر اعتراض کسانی که می‌گویند فلسفه بیهوده است از حیثیت شغلی و علایق علمی خود دفاع کند، به پاسخ نمی‌رسد زیرا سوالش را بد و نادرست مطرح کرده است. 

وی اظهار کرد: کسانی هم که در این میان می‌خواهند با رجوع به کتاب‌ها و استناد به آرای نامداران، بیهودگی فلسفه را اثبات کنند، هرچند ممکن است مورد تایید بسیاری از خوانندگان قرار بگیرند اما اثر نوشته‌شان پایدار نیست. بنابراین، تلاش من این بوده است که با تامل در آثار فیلسوفان بزرگ، شاعران و نویسندگان دریابم که چه نسبتی میان تفکر، سیاست و معیشت مردمان وجود دارد و اساسا چرا فیلسوفان از سقراط تاکنون همه به سیاست پرداخته‌اند؛ مگر سیاست عمل نیست؟! 

داوری اردکانی افزود: سوال آن است که فیلسوفی که نظر را اصل می‌داند، چرا می‌نشیند و کتاب درباره سیاست می‌نویسد و اتفاقا کتابش هم در تاریخ می‌ماند؟

رییس فرهنگستان علوم ادامه داد: مقصودم در این‌جا ارسطو است که او هرگز این پرسش را به طور صریح طرح نکرد و البته شاید نیازی به طرح آن نداشته است، چون می‌دانسته که انسان، حیوان سیاسی است و فلسفه در مدینه پدید می‌آید. 

وی با بیان این‌که درباره این مسایل می‌توانیم نظر ارسطو را نقد کنیم، افزود: مهم این است که بدانیم ارسطو میان علم نظری که به زعم او تاج این علم الهیات است و کار و عمل زندگی، واسطه هایی را قرار داده است که این واسطه‌ها عبارت‌اند از خردمندی و فرزانگی و فضایل اخلاقی. 

رییس فرهنگستان علوم ادامه داد: اگر می‌خواهیم بدانیم که اکنون و در جهان کنونی تفکر و سیاست با هم چه نسبتی دارند، نمی‌توانیم در آن‌چه که ارسطو گفته است، متوقف بمانیم. مدینه یونانی دیگر وجود ندارد، ضمن آن‌که زمان ما هم با زمان یونانی متفاوت است بنابراین، باید بدانیم که تفکر در این زمان چه مقامی دارد. 

داوری اردکانی گفت: چیزی که قضیه را برای من دشوار کرده است، تمیز میان زمان‌های جهان متجدد است. این جهان مراتبی دارد و هر مرتبه و مرحله متفاوت بوده است، چنان‌که کسانی گفته‌اند زمان تجدد رو به پایان است یا به عنوان مثال، در جهان متجددمآب و توسعه نیافته، زمان و تاریخ غایب است که این سخنان را بدون تامل نمی‌توان پذیرفت اما رد فوری و قطعی آن‌ها هم با خرد و خردمندی سازگاری ندارد. 

وی اظهار کرد:اکنون اگر ما کاری با این مباحث نداشته باشیم و بخواهیم سرمان را زیر بیندازیم و کار و بار زندگی‌مان را سامان دهیم، ناگزیر باید به تجربه‌هایی که خودمان و پدرانمان داشته‌ایم، بیندیشیم. 

داوری ادرکانی گفت: همین که کسی بپرسد در راه توسعه چگونه سیر کرده‌ایم و آیا برنامه خوب داشته‌ایم یا نه و اگر داشته‌ایم آن را چگونه اجرا کرده‌ایم، جای بحث دارد. ما وارد فلسفه شده‌ایم، زیرا وقتی به پیروزی و شکست می‌اندیشیم، نمی‌توانیم شرایط آن را در نظر نیاوریم. 

وی افزود: یونان که به عظمت رسیده است، همروترسیدید، سوفوکل، سقراط، افلاطون، بقراط و ... داشته است. ما هم در زمان عظمت کشورمان خوارزمی، محمد بن زکریای رازی، ابن سینا، سهروردی، بیرونی، فردوسی و بیهقی داشته‌ایم و خواجه نصیرالدین طوسی، سعدی، مولانا جلال الدین بلخی و حافظ هم این عظمت را تجدید کرده‌اند یا همزمان با عظمت و تجدید آن بوده‌اند. 

رییس فرهنگستان علوم با بیان این‌که اروپای جدید هم پر از فلسفه و هنر است گفت: پیداست که در زمان غلبه مصرف اشیا، اروپا علاوه بر علم و تکنولوژی، هنر و سیاست و فلسفه هم داشته است و دارد؛ نه این‌که حواشی و فروغ علم و تکنولوژی و وسیله تفنن باشند. به هرحال پیش از پدید آمدن تکنولوژی جدید، تحولی بزرگ در روح اروپایی پدید آمده و این تحول در فلسفه هنور ظاهر شده است. 

وی اظهار کرد: به طور کلی، در تاریخ هر وقت که پیروزی و نظم و سامان بوده، تفکر هم بوده است و اگر به آن سوی قضیه هم بنگریم، سوال آن است که آیا جایی را می‌شناسیم که تفکر حضور داشته و بی‌سر و سامانی و سرگردانی غالب بوده باشد؟ 

داوری اردکانی ادامه داد: من به جای این‌که در نظر افلاطون، ارسطو، فارابی، کانت و هگل توقف کنم، می‌پرسم ما اکنون در این زمان چیستیم و چرا چنینیم و آیا از چنین بودن راضی هستیم؟ اگر راضی هستیم، راهمان را ادامه دهیم و اگر راضی نیستیم، آیا از آن جهت راضی نیستیم که چرا بهتر از آن‌چه  هستیم، نشدیم یا اصلا در راه مانده‌ایم و از وضع خود دلگیر و ناخشنودیم. 

رییس فرهنگستان علوم افزود: در این قیاس در هیچ جا میان زندگی خوب و تفکر جدایی نیست، در همه جا پریشانی با بی‌فکری قرینه است و نظم و ثبات با هنر و تفکر اما به راستی میان این‌ها چه نسبتی است؟

داوری اردکانی با اشاره به هنرمندان، شاعران و فیلسوفانی که کاری به آرای همگانی، سیاست و معاش ندارند، افزود: سوال آن است که پس آن‌ها چگونه با سیاست زندگی در پیوند و ارتباط‌اند؟ 

وی همچنین با بیان این‌که شاعران، نویسندگان و فیلسوفان به غایت و نتیجه سخن و اثر خود نمی‌اندیشند، اظهار کرد: آنها درک و یافت خاص دارند و یافتن‌شان به زندگی مردم روح می‌بخشد. 

رییس فرهنگستان علوم ادامه داد: چه خوب است که در شرایط کنونی به جسم و جان و جامعه خود بیندیشیم، یا دست‌کم قدری به فکر روح و جان باشیم و در مسلمات و مشهورات توقف نکنیم و به عنوان مثال، وقتی می بینیم سال‌ها یک سخن را تکرار کرده‌ایم و  اثری نکرده است یا نمی‌دانیم آن سخن از چه راه اثر می‌کند، آن را تکرار نکنیم. 

داوری اردکانی گفت: این هنر نیست که حرف‌های مشهور را فهرست کنیم و خود را طالب آن‌ها بدانیم. همه مردم طالب خوبی‌ها هستند. مهم این است که این‌جا و اکنون کدام خوبی محقق می‌شود، یعنی تحقق کدام خوبی در امکان و توانایی ما است. همه مردمان در همه زمان‌ها قادر به هرکاری نیستند، بلکه به مدد تفکر و در هوای آن است که می‌توانند دریابند چگونه چه کاری می‌توانند و باید بکنند و از عهده چه کارهایی بر نمی‌آیند. 

وی با بیان این‌که فلسفه تاریخ دارد و فیلسوفان باید آرای گذشتگان را بشناسند، افزود: البته تکرار آن آرا کافی نیست و تکرارش جز برای تعلیم فایده و اثر ندارد. فلسفه درک شرایط امکان علم و عمل است و اگر به این شرایط می‌اندیشیم، رو به سوی تفکر داریم و در راه قرار می‌گیریم اما اگر خود را بی‌نیاز از تفکر و توانا به هر کار و هر چیز می‌دانیم یا برای رسیدن به مقاصدی که در نظر داریم، توجه به وضعیتی را که در آن قرار داریم  ضروری  نمی‌دانیم و  با حرف زدن کار را تمام شده فرض می‌کنیم، کمترین زیانی که خواهیم دید آن است که به مقاصدمان نمی‌رسیم. 

در پایان این مراسم کتاب، شعر و همزبانی دکتر رضا داوری اردکانی، رییس فرهنگستان علوم، با حضور دکتر فاطمه طباطبایی، دکتر فاضل، دکتر اعوانی و دکتر محمد رجبی رونمایی شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط