جمعه ۲۱ تیر ۱۳۹۲ - ۱۴:۰۰
نجات فرزند از تفکر منفی

ايبنا - خواندن يك صفحه از‌‌ يك كتاب را مي‌توان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعه‌اي از اكسير دانايي، لحظه‌اي همدلي با اهل دل، استشمام رايحه‌اي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...

نداشتن اعتماد به نفس واقعا چه معنایی دارد؟

کودکان فراوانی که نخستین‌بار که به دفتر من می‌دآیند در مبل فرو می‌روند و همه چیزهایی را که آزارشان می‌دهد بیرون می‌ریزند:« از خطر کردن می‌ترسم،در امتحان‌ها دلشوره پیدا می‌کنم، دوستان کافی ندارم»، و سپس می‌افزایند:« راستی اعتماد به نفس ندارم». هر گاه این عبارت را می‌شنوم احساس ناراحتی خاصی به من دست می‌دهد. نخست اینکه در حرفهایشان تضاد وجود دارد: در همان هنگامی که این بچه‌ها می‌گویند اعتماد به نفس ندارند، در حال بیان نیازها و ابراز وجود خود هستند؛ این کارهایی نیست که انجام دهنده‌اش احساس بی ارزشی کند. اما افزون بر آن، آنچه به گوشم می‌خورد این است که آنها برچسب کلی و فراگیری مانند نداشتن اعتماد به نفس را به کار می‌برند که شنیده‌اند دیگران به اشتباه برای برای شرح سرخوردگی خود از یک وضعیت خاص مورد استفاده قرار می‌دهند؛ برای نمونه هنگام سر و کله زدن با ریاضی. به جای اینکه خود را ببینند که روی هم رفته کانل هستند ولی در یکی دو مورد خاص مشکل دارند،زیرا بار برچسب کلی وسنگین« نداشتن اعتماد به نفی » خم می‌شوند. مسئله نداشتن اعتماد به نفس نیست، بلکه به اشتباه  نسبت دادن یک مشکل خاص به کل کودک است.


صفحه129/ نجات فرزند از تفکر منفی/دکتر تامار چنسکی/ ترجمه فرناز فرود/انتشارات صابرین/چاپ اول/سال1392/310 صفحه/12000تومان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها