به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، جریان ترجمه نمایشنامههای خارجی در ایران، تقریبا همزمان با انقلاب مشروطه آغاز و منجر به تحولاتی در هنرهای نمایشی ایران شد و رفته رفته پس از آن با تاسیس دانشکدهها و مدارس تئاتر و بازیگری نیاز به نمایشنامههای برتر خارجی موضوعی اجتناب ناپذیر به حساب آمد.
با ادامه یافتن این روند نهضت ترجمه نمایشنامه به مسیر نسبتا قابل تاملی دست یافت؛ تا جایی که عموم نمایشنامههای برتر و مهم تاریخ ادبیات نمایشی و همچنین جدیدترین نمایشنامهها از نویسندگان برتر معاصر در سطح جهان به زبان فارسی ترجمه و منتشر شدند.
این در حالی است که مانند دیگر حوزههای وارداتی، جریان ترجمه نمایشنامه نیز برخی اشکالات را به همراه آورد که ترجمه موازی و شاید همزمان متون نمایشنامه یکی از این دسته اشکالات است و شاید نخستین جنجال بر سر ترجمههای موازی بر سر ترجمه نمایشنامه «دشمن مردم» یا «دشمن ملت» اثر هنریک ایبسن رخ داد که برای نخستین بار تقریبا به صورت همزمان با ترجمههایی از محمدعلی جمالزاده و امیرحسین آریانپور منتشر و منجر به رخ دادن بحث و نظرهایی در مطبوعات آن سالها شد.
بررسی آسیبشناختی این ترجمهها در سالهای اخیر که گاه از دستاندرکاران ترجمه متون نمایش شنیده میشود، موضوع سلسله گفتوگوهای جدید خبرگزاری کتاب ایران با مترجمان فعال این حوزه است. نخستین گفتوگوی ما در این باره با اصغر نوری، مترجم آثار هنری است.
وی که ترجمه دو متن را توسط دو مترجم، اتفاقی شایع در کشورمان دانست، گفت: شایعترین اتفاق در بین مترجمان ایرانی این است که دو مترجم به صورت کاملا تصادفی و بدون آنکه از کار هم باخبر باشند، کتابی را برای ترجمه در دست میگیرند و در نهایت این دو ترجمه به صورت تقریبا همزمان وارد بازار نشر خواهند شد.
وی افزود: خود من به تازگی یک متن معاصر فرانسوی با عنوان «منگی» نوشته ژوئل اگلوف را ترجمه کردم. دو هفته پس از اینکه متن ترجمه را به ناشر تحویل دادم، متوجه شدم که کتاب به تازگی از سوی نشر دیگری منتشر شده است.
این مترجم درباره تاثیر این ترجمهها بر مخاطبان گفت: مخاطب خاص و پیگیر ادبیات نمایشی، مسلما هر دو ترجمه را برای مقایسه و همسنجی تهیه خواهد کرد، اما مخاطب عام این کار را نمیکند. این مخاطب هنگامی ضربه خواهد خورد که یک ترجمه خوب و مناسب و دیگری بد است و مخاطب نمیتواند این مساله را تشخیص دهد و حتی شاید مطلع نباشند که دو ترجمه از این کتاب منتشر شده است.
نوری در پاسخ به این سوال که «چه عواملی سبب بروز این پدیده است؟» گفت: یک دلیل مهم برای پیش آمدن این مشکلات نبودن سندیکا یا صنفی برای مترجمان است. اگر این صنف تاسیس شود، مترجمان تمام فعالیتهای خود را به آنها اطلاع خواهند داد و در نتیجه مترجمان از کار همدیگر مطلع شده و به سراغ متنی که برای ترجمه در دست همکارشان است، نمیروند. البته برای رعایت این جریان به غیر از تضمین اخلاقی هیچ ضمانت دیگری نمیتوان متصور شد.
وی در ادامه با اشاره به مشکلات و معضلهای عدم عضویت ایران در قانون جهانی کپیرایت، گفت: بزرگترین معضل صنعت نشر در کشور ما عدم عضویت ایران در قانون کپیرایت است. البته اگر عضو این قانون هم بودیم به دلیل ارزش پایین ریال در برابر دلار و یورو، ناشران توانایی پرداخت حقوق نشر و کپی رایت را نداشتند. در هر صورت اگر ما عضو قانون کپی رایت بودیم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای صدور مجوز نشر، قرارداد ترجمه از ناشر اصلی را هم درخواست میکرد.
نوری گفت: در تمام دنیا قانون نشر این است که برای انتشار کتابهای ترجمهای باید قرارداد با ناشر اصلی کتاب موجود باشد. این مساله را من در تمام سفرهایم به کشورهای اروپایی به عینه دیدهام. بر این اساس اگر ناشر خارجی مجوز ترجمه کتابهایش را به ناشری در یک کشور دیگر صادر کند، منطقا به ناشر دیگری از همان کشور اجازه انتشار ترجمه کتابهایش را نخواهد داد. تنها با عضو شدن ایران در این قانون است که میتوان از انتشار ترجمههای موازی جلوگیری کرد.
نوری در ادامه به سودجویی و فرصت طلبی برخی ناشران و مترجمان ایرانی اشاره کرد و گفت: برخی مترجمان با علم به این نکته که همکارشان مشغول ترجمه کتابی است، به صورت کاملا عجلهای به سراغ همان کتاب میروند و ترجمه آن را با ناشری دیگری منتشر میکنند. متاسفانه این شیوه را برخی ناشران هم در پیش گرفتهاند. این شیوه نامطبوب به ویژه برای آثاری که جوایز معتبری چون نوبل ادبی، پولیتزر و گنکور را دریافت میکنند، بیشتر در پیش گرفته میشود.
وی افزود: مساله ناخوشایند دیگر این است که مترجمی برای نخستین بار یک نویسنده را در ایران با ترجمه یکی از آثارش معرفی میکند و این نویسنده محبوب شده و کتاب پرفروش میشود. برایناساس این حق مترجم است که دیگر آثار این نویسنده را هم خود ترجمه و منتشر کند، اما ناشران و مترجمان دیگر به سراغ دیگر کتابهای این نویسنده میروند و به حق همکار خود احترام نمیگذارند.
نوری در ادامه به ترجمه آثار موراکامی در ایران اشاره کرد و توضیح داد: آثار موراکامی در ایران به شدت دچار معضل ترجمههای موازی و چندباره شد. چند سال پیش یک مجموعه داستان از این نویسنده در ایران منتشر شد که متاسفانه ناشر دیگری همین مجموعه را با عنوان دیگری به چاپ رساند و بهانه بیاطلاعی برای این کار ناشر دوم به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست.
مترجم آثار «آگوتا کریستف» در ایران ادامه داد: اخیرا من متوجه شدم که ناشری برای دهمین بار رمان «شازده کوچولو» را منتشر کرده است. همه ما میدانیم که از این رمان حداقل سه ترجمه خوب و معتبر از محمد قاضی، ابوالحسن نجفی و احمد شاملو وجود دارد که همگی این ترجمهها نیز از روی متن اصلی، یعنی متن فرانسوی است، اما مترجم این ناشر از روی متن انگلیسی این کتاب را به فارسی برگردان کرده است.
نوری در پایان گفت: در مجموع یک وجه از جریان ترجمههای موازی در ایران بیاطلاعی ناشر و یا مترجم است و وجه دیگر سودجویی و فرصت طلبی برخی مترجمان و یا ناشران.
اصغر نوری، کارشناسی زبان فرانسه و کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر دارد و اکنون به عنوان یکی از مترجمان پرکار از آثار فرانسوی شناخته میشود. مجموعه «درام جهان» شامل نمایشنامههای معروف و مشهور تاریخ ادبیات نمایشی که تاکنون در ایران منتشر نشدهاند، با نظارت و دبیری نوری در نشر دیبایه منتشر میشود.
از ترجمههای منتشر شده نوری در حوزه ادبیات نمایشی میتوان به نمایشنامههای «پرده آخر» نوشته ژیلبر سسبرون، «کافه پولشری» نوشته آلن وتز، «ویولونهایتان را کوک کنید» نوشته ویکتور هائیم، «سکوت» نوشته پل استر، «دوچرخه مرد محکوم و سه چرخه» نوشته فرناندو آرابال و «آن زندگی که من به تو دادم» نوشته لوییجی پیراندللو، اشاره کرد.
همچنین آثاری چون «دیوار گذر» اثر مارسل امه، «محله گمشده» اثر پاتریک مودیانو، «مدرک»، «دفتر بزرگ» و «دروغ سوم» هر سه اثر آگوتا کریستف، « نوشتن مادام بوواری» اثر گوستاو فلوبر، «همسر اول» اثر فرانسواز شاندرناگور و «برهوت عشق» اثر فرانسوا مورياک، نام تعدادی از ترجمههای منتشر شده نوری در حوزه ادبیات داستانیاند.
شنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۲ - ۱۳:۲۳
نظر شما