خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- دکتر سیدمحمد مقیمی، دارای مدرک دکترای مدیریت از دانشگاه تهران و صاحب بیش از 25 تالیف در حوزه کارآفرینی است. کتاب «مبانی کارآفرینی» اثر وی، از آثار برجسته این حوزه در دهه هشتاد به حساب میآید. این استاد دانشگاه همچنین چهار مقاله به زبان عربی و 15 مقاله به زبان انگلیسی و بیش از 20 مقاله با رتبههای معتبر بینالمللی در مجلات مختلف داخلی و خارجی منتشر کرده است. در گفتوگویی که میخوانید این پژوهشگر به تاریخچه کارآفرینی و آسیبشناسی کتابهای این حوزه میپردازد.
کارآفرینی، از چه زمان بهعنوان یک رشته دانشگاهی مطرح شد؟
دانشگاه تهران ابتدا در سال 86 در مقطع کارشناسی به پذیرش دانشجو در رشته کارآفرینی اقدام کرد اما پس از آن با تغییر مسیر، تنها در دو مقطع کارشناسی ارشد و دکتری دانشجو میپذیرد. در حال حاضر کارآفرینی دارای گرایشهای کارآفرینی سازمانی، کارآفرینی کشاورزی، کارآفرینی کسب و کارهای کوچک و متوسط است.
چرا آغاز تحصیل در این رشته، از مقطع کارشناسی به ارشد و دکتری منتقل شد؟
با توجه به مباحث ویژه حوزه کارآفرینی و با هدف برقراری ارتباط بین این مباحث با سایر حوزهها به افرادی متخصص، پژوهشگر و استاد نیازمندیم. بنابراین در رشته کارآفرینی همانند سایر رشتهها قابلیت استفاده از فارغالتحصیلان مقاطع کارشناسی وجود ندارد و باید به تربیت نیروی متخصص در مقاطع تحصیلات تکمیلی توجه شود.
با توجه به دلایلی که اشاره کردید، آیا منابعی که در دانشگاهها ارایه میشود برای دانشجویی که در مقطع کارشناسی در رشتهای کاملا غیرمرتبط تحصیل کرده تناسبی دارد و نیاز علمی وی را برطرف خواهد کرد؟
در حقیقت کارآفرینی، فرآیند تحقق خلاقیت به نوآوری و نوآوری به محصول و مهارت برخورد با بازار و بازاریابی و جذب سرمایه و سرمایهگذاری فارغ از موضوع فعالیت است. بنابراین فارغالتحصیلان مقطع کارشناسی همه رشتهها میتوانند کارآفرینی را در مقاطع بالاتر برای ادامه تحصیل انتخاب کنند. بهعنوان مثال یک فارغالتحصیل مهندسی صنایع، کارآفرینی را با عینک صنعت میبیند و اصول و قواعد کارآفرینی را وارد صنعت میکند. همین طور یک فارغالتحصیل رشتههای کشاورزی یا شیمی.
وضعیت منابع درسی موجود برای این رشته را چطور ارزیابی میکنید؟
هر چند آثار خوبی تولید شده اما به نظر میرسد کتاب «مبانی کارآفرینی» بهترین منبع برای واحد مبانی کارآفرینی باشد. این کتاب را با همکاری دکتر محمود احمدپور تالیف کردم که درحال حاضر چاپ چهاردهم آن به بازار نشر عرضه شده است.
بهطور کلی در رشته کارآفرینی، با یک خلاء تئوریکی در منابع فارسی مواجه هستیم. هر چند در مقاطع ارشد و دکتری مراجعه به منابع اصلی یک ضرورت است اما باید کتابهایی به زبان فارسی نیز تالیف و عرضه شوند. با توجه به این مساله با همکاری چند تن از همکاران، تالیف کتاب «نظریههای کارآفرینی» را برای رفع این خلا در دستور کار قرار دادیم.
در تالیف کتابهای حوزه کارآفرینی تا چه حد به رویکرد ایرانی-اسلامی توجه داشتهاید؟
با توجه به تاکید مقام معظم رهبری در خصوص تحول در حوزه علوم انسانی، باید از یک ترجمهگر صرف متون انگلیسی فاصله بگیریم و به تولید ادبیات بومی کارآفرینی توجه کنیم.
در این زمینه تلاش کردم در دو کتاب «کارآفرینی در نهادهای جامعه مدنی» و «کارآفرینی در سازمانهای دولتی» از نتایج تحقیقات بومی حوزه کارآفرینی استفاده کنم. در کتاب «کارآفرینی در سازمانهای دولتی» افزون بر تئوریهای غربی، از یک سری تئوریهای بومی بهره گرفته شده است.
درباره این تئوری بومی توضیح بفرمایید؟
یکی از مباحثی که باید در حوزه کارآفرینی دنبال کنیم، توجه به متون دینی است؛ به عبارت دیگر، پاسخ به این سوال که بستر دینی چطور به مسایل کارآفرینی توجه کرده است؟ موضوعی که البته از طرف دانشگاهیان مورد غفلت واقع شده است.
بهعنوان مثال، وبر در کتاب «اخلاق پروتستان» به دنبال نقش و ردپای مذهب در توسعه کشورهای غربی است اما متاسفانه ما در مسایل کارآفرینی به جایگاه مذهب شیعه و دین اسلام کمتر توجه کردهایم در حالی که مولفان میتوانند از پتانسیل مذهب در تالیفاتشان استفاده کنند.
آیا برای کارآفرینانی که تحصیلات دانشگاهی ندارند، آثار مناسبی در این حوزه در بازار نشر وجود دارد؟
بهطور قطع مخاطبان غیردانشگاهی بیشتر به تجربیات مستند کارآفرینان مطرح دنیا تمایل دارند تا کتابهای تئوریک صرف. بهعنوان مثال تجربیات افرادی مانند «بیل گیتس» یا «جک ولش» بیشتر مورد توجه کارآفرینان است. بنابراین باید توجه داشت که مباحث علمی کارآفرینی و مباحث تجربی بهصورت توامان در این آثار وجود داشته باشند.
منابع علمی رشته کارآفرینی، باید تفاوتهایی با سایر منابع دانشگاهی داشته باشند؛ بهعنوان مثال در انتهای هر فصل از آثار خودم، یک نمونه از سرگذشت و تجربه کاری کارآفرینان داخلی یا خارجی را آوردهام.
برای افزایش علاقه مدیران کارآفرین به مباحث علمی کارآفرینی، بهطور قطع باید در تالیف کتابهای این حوزه به مباحث تجربی و آزمونهای روانشناسی کارآفرینی توجه شود.
بهنظر شما انعکاس زندگی افرادی مانند بیل گیتس در کتابهای کارآفرینی، موجب دلسردی مخاطبان و تازهواردان به عرصه کارآفرینی نمیشود؟
من نظری عکس این گفته دارم. به اعتقاد من خواندن کتابهایی مانند «نه برای لقمهای نان» یا «سنگفرش خیابان از طلا است» موجب ترغیب و افزایش اعتماد به نفس کارآفرینان خواهد شد. «ماتسوشیتا» یا آقای «بهروز فروتن» از کارآفرینان مطرح کشورمان، از دسته افرادی هستند که مطالعه اینگونه آثار در موفقیتشان تاثیرگذار بوده است.
چرا کارآفرینان موفق کشورمان از طریق کتاب بهعنوان چهرهای جهانی معرفی نشدهاند؟
در تدوین تجربیات این افراد در ابتدای کار هستیم. بهطور قطع یک بخشی از این کار به عهده ما دانشگاهیان است. هر چند برای کتاب «کارآفرینان ایرانی» زحمات زیادی کشیده شده اما در قالب علمی تهیه نشده است.
بهعنوان مثال در تالیف کتاب زندگینامه بیل گیتس به جنبههای علمی، ادبی، نوع نگارش و همخوانی مطالب توجه ویژه شده است.
بنابراین برای معرفی کارآفرینان کشورمان به جهان در قالب کتاب باید مجموعهای از اصول و قواعد در تدوین آن رعایت شود که متاسفانه برای این کار به حد استاندارد نرسیدهایم. همچنین در حوزههای مستندسازی و تبلیغات بهعنوان یک علم آنطور که باید توجه نشده است.
در حوزه مدیریت کارآفرینی چه مباحثی مغفول مانده است؟
با توجه به عمر 10 ساله نگارش کتاب در حوزه کارآفرینی، شاهد رشد شتابانی بودهایم اما در مقایسه با سایر کشورها، در ابتدای راه هستیم.
باید با عبور از مباحث عام به حوزههای تخصصی مانند کارآفرینی در حوزه آی. تی، کشاورزی و صنعت، زنان و کارآفرینی، اقلیتها و کارآفرینی، کارآفرینی خانگی و کارآفرینی و اقوام و نژادها وارد شد. در حوزههای تخصصی باید بیشتر نوشت.
دکتر سیدمحمد مقیمی، علاه بر ریاست کرسی یونسکو در زمینه کارآفرینی مستقر در دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران، عضویت در کمیسیون تخصصی علوماجتماعی و رفتاری هیات ممیزه دانشگاه تهران و رییس شورای پذیرش و بررسی نظام پیشنهادها در دانشگاه تهران را در کارنامه سوابق اجراییاش دارد.
یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲ - ۱۰:۳۶
نظر شما