چهارشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۲ - ۰۹:۳۴
انتشار «غم صدای تو یعنی...» در بازار شعر

مجموعه غزل های عليرضا بهرامی با نام «غم صدای تو يعنی...» منتشر شد./

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، بهرامی درباره اين مجموعه ‌گفت: «مجموعه «غم صدای تو يعنی...» در واقع گزيده‌ای از مجموعه شعر «تا آخر دنيا برايت می‌‌نويسم» است كه اواخر سال 1386 از سوی نشر داستان‌سرا منتشر شد، به همراه گزيده‌غزل‌های سروده شده پس از آن. این كتاب، در حال حاضر در دسترس نيست، به همین دلیل با پيشنهاد نشر نيماژ، گزيده‌ای از غزل‌هاي آن كتاب به انضمام غزل‌هايی جديد، در این قالب منتشر شد.

بهرامی توضیح داد: البته اين مجموعه قرار بود همزمان با مجموعه «اصلا مهم كه نيست» در نمايشگاه كتاب گذشته منتشر شود كه مدتی در مرحله بررسی متوقف ماند. زمانی هم حتی از انتشار آن نااميد شده بوديم كه در نهايت با پي‌گيری‌های ناشر به چاپ رسيد.

بخشی از كتاب «غم صدای تو يعنی...» علاوه بر غزل‌ها، به گزيده‌ای از نقدهای 11 منتقد درباره غزل‌های عليرضا بهرامي اختصاص يافته است.

 عليرضا طبايی – شاعر پيشكسوت - در این کتاب گفته است: « آنچه غزل‌های بهرامی‌را خواندنی‌تر می‌كند، نگاه ويژه او، در اين غزل‌ها به هستی انسان امروز و دغدغه‌ها و حساسيت‌های او نسبت به سرنوشت انسانی است كه در اين عصر، ناگزير از زيست بر روی قطعه‌ای از خاك است. نگاهی كه بيانگر درك مشترك او، از رنجي است كه بر آدمی می‌رود، آن‌هم در جامه استعاره. اما غزل‌های او، بعد ديگری را هم ترسيم مي‌كنند؛ شاعر، از عاطفه و عشق و زيبايی و اميد هم می‌گويد و اگر در برابر او، در روزنامه‌ها و صفحات رسانه، همه خبر از تجاوز، فقر، خون و چكمه است، اما او همه اميدها را، در پای ياس به قربانگاه نمی‌برد، از اميد می‌گويد و از عشق...»

«بهار می‌رسد اما...، از شهر بی‌دريا...، خانه سياه است، من تحت تاثير توام...، صدای غريبه، با برگ در تلاقی پاييز و ناودان، در ضرب خمپاره و
ريتم، تقويم در تلاطم اميدواري، جنون‌اضطراب، انتهاي پيام، دُن كيشوت، مرگ بي‌معنی و تبعيد، نام‌های برخی از غزل‌های اين مجموعه‌اند.

در غزل «سال شغال» می خوانیم:
«سلام!»، «حال شما؟» ... طبق عادتی دو، سه سال است
كه ارتباط من و تو، همين سلام و سوال است
سلام! حال شما؟ راستی چه صبح سياهي!
همان كه شايعه می‌گفت؛ فصل، فصل زوال است
سلام‌های دم صبح، بدترين لحظات‌اند
كه بدترين لحظاتم، جهان به سبك رئال است
دوباره پنجره‌ای رو به ازدحام خيابان
نگاه رهگذران، سال‌هاست طبق روال است
چه ابرهای عقيمی، چه شاخه‌های صبوری!
هزار بار نگفتم بهار بی‌تو محال است؟
خبر رسيد كه امسال، هيچ دلهره‌ای نيست
ولي به‌گفته تقويم، سال، سال شغال است!

از بهرامی پیش‌تر مجموعه‌ شعرهای «تا آخر دنیا برایت می‌نویسم» (داستان‌سرا 1386)، «وقتی که برف می‌بارد» (امرود 1388) و «اصلا مهم که نیست» (آموت 1392) منتشر شده است. او دبير جايزه كتاب سال شعر – خبرنگاران، دبير سلسله نشست‌های فرهنگی عصر روشن، مدير ماهنامه در دست انتشار عصر روشن و عضو شورای سياستگذاری جايزه كتاب سال غزل است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها