به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، عبدالمجید نجفی برای علاقهمندان به کتاب کودک و نوجوان نیازی به معرفی ندارد. وی در سال 1339 در تبریز متولد شد و در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه فارغالتحصیل شد و در دهه 60 به مانند دیگر نویسندگان کودک و نوجوان در مطبوعات فعالیت میکرد. در سال 1368 نخستین رمان خود را با عنوان «برفآباد» برای نوجوانان منتشر کرد. در آن زمان که شمارگان کتابها بین 10 تا 15 هزار نسخه بود، این کتاب در چاپ نخست در 20 هزار نسخه منتشر شد و پس از اندکی به چاپ پنجم رسید. چاپ پنجم این کتاب در 50 هزار نسخه منتشر شد؛ شمارگاني که به گفته نجفی در روزگار امروز « مانند خواب و خیال است».
نجفی هنوز هم در تبریز زندگی میکند. حضور وی در یازدهمین دوره نمایشگاه کتاب تبریز فرصتی شد برای صحبت و همنشینی با این نویسنده که بیش از سه دهه از عمر خود را در حوزه کودک و نوجوان به تولید آثار پرداخته است. گفتوگوی صمیمانه ما با وی در غرفه نشر آموت واقع در سالن پروین اعتصامی انجام شد. نجفی در این مصاحبه با لهجه زیبا و شیرین آذري که با زبان فارسی آمیخته شده بود، به صحبت نشست و به سوالات ما پاسخ داد. متن مصاحبه را از نظر میگذرانید:
*نمایشگاه کتاب ملک کسی نیست
نجفی درباره استقبال مردم از نمایشگاه تبریز و دلایل کامیابی نمایشگاه گفت: بعضی دوستان به دلیل فاصلهای که بین اداره ارشاد و هنرمندان در سالهای گذشته ایجاد شد، در این نمایشگاه حضور پیدا نکردهاند. اما من هر جا که بحث از کتاب، داستان و مطالعه باشد، حضور پیدا میکنم. نمایشگاه کتاب، ملک شخص خاصی نیست. فرهنگ مولفههای فراوانی دارد و یکی از آنها کتاب است و بر اساس مقررات متولی برگزاری نمایشگاههای کتاب در شهرستانها اداره کل ارشاد استان ها و در تهران وزارت فرهنگ و ارشاد است. اما به نظر من باید هر جایی که در حد یک نور فانوس و تحت هر عنوانی نامی از کتاب برده میشود، نویسندگان و اهالی فرهنگ حضور داشته باشند. زیرا جامعه ما در شرایطی قرار دارد که ناگریز از رشد و توسعه است و از این رو، باید بحثهای فرهنگی و فعالیتهای فرهنگی را جدی بگیریم.از این رو دوست دارم که دوستداران نویسندگی برخی گلایهها و اصطکاکها را کنار بگذارند و در اینجا با اهالی فرهنگ دید و بازدید داشته باشند.
*ملالی نیست جز تیراژ 500 تایی کتابها!
وی درباره ویژگیهای برگزاری این دوره از نمایشگاه در مقایسه با دورههای پیشین گفت: با بازدیدی که از نمایشگاه داشتم و با ناشران مختلف صحبت میکردم، ملالی ندیدم جز تیراژ 500 تایی کتابها. امیدوارم تمهیدی از سوی وزارت ارشاد و معاونت فرهنگی اندیشیده شود و کتابهایی که تاثیرگذاری بالایی دارند یا مولفههای قوی فرهنگی دارند و در ارتقای مدیریت فرهنگی ما نقش بهسزايي دارند روند بررسی آنها کوتاه شود. همچنین از نظر حمایتهایی که ارشاد انجام میدهد به این کتابها توجه بیشتری داشته باشد تا دستکم به شمارگان دو هزار تایی باز گردیم.
از او پرسیدیم:آیا اثر جدیدي از شما در اين دوره نمایشگاه کتاب تبریز ارايه شده است؟ وی گفت:من بیشتر با ناشران تهرانی کار میکنم. یکی از آثارم که بهتازگی مجوز گرفته و زیر چاپ است برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است. این کتاب «راز خانه سه خواهران» نام دارد. کار دیگر من «آن سوی باغ ماهی» است و در انتظار انتشار است. «پسر کوهستان» نیز عنوان دیگری است که قرار است از سوی نشر منادی تربیت منتشر شود. «مامان بیتای ناتمام»، «مهتاج»، «هدف؛ بامداد مقابل» نیز آثار دیگر من است که قرار است در آینده نزدیک منتشر شوند.
*باید به دانه درشتهای صنعت نشر اعتماد کنیم
نجفی درباره راهکار اجرای بهتر ممیزی گفت:به نظر من در همه زمینهها و در زمینه نشر و انتشارات کتاب، باید اعتماد سازی را جدی بگیریم و به دانه درشتها و برجستگان هر صنفی اعتماد کنیم و کار را به آنها واگذار کنیم که «روال کار را باید به کاردان سپرد».
به نظرم از هر صنفی اعم از روزنامهنگاران، رماننویسان، شاعران و... باید افرادی که وسعت دید و تجربه خوبی در آن حوزه دارند، انتخاب و جمعی را تشکیل دهند و هفتهای چند روز یا چند ساعت به بررسی آثار بپردازند. مطمئنا اگر کتابی با هنجارهای پذیرفته شده در جامعه مشکلی داشته باشد، این جمع میتواند با نویسنده کتاب و ناشر به صحبت بنشیند و بهصورت کدخدامنشانه قضیه را برای وی توضیح دهد و حل کند.
از آنجا که نویسنده، به بررسی این افراد اعتماد دارد، قطعا ایرادی را که در این جمع گرفته میشود با طیب خاطر میپذیرد و برای برطرفکردن آن همت میکند. اینکه بررسی کتاب به خود ناشران سپرده شود، به نظر من عملی نیست. ممکن است یک ناشر در هنگام انتشار کتاب آن را با عناصر و فاکتورهای ذهنی خودش بررسی کند و کتابی را بی اشکال بداند، اما پس از انتشار در منظر عمومی با اشکالات دیگری مواجه شود. اگر ناشر چند کتاب را به این صورت منتشر کند و امکان پخش آن نباشد، این ناشر از رده خارج میشود. باید کمک کنیم ناشران فرهنگی تقویت شوند و به کار ادامه دهند، نه این که از این کار دلسرد شوند.
وی افزود:ممیزی، یکی از مشکلات قابل توجه بوده، اما این نافی اصل ممیزی نیست. تا آنجا که من اطلاع دارم ممیزی در سراسر دنیا وجود دارد اما شیوههای آن فرق میکند. در برخی کشورها ممیزی پس از انتشار کتاب هست و در برخی دیگر از کشورها بعد از انتشار کتاب، ممیزی صورت میگیرد. اما در عرصه کودک و نوجوان بحث ممیزی بسیار مهم است. از این رو اگر اقدامی میشود این کار باید به دست افراد با تجربه و کارشناس باشد.
در سالهای اخیر در کنار مشکلات اقتصادی، تورم و بالا رفتن قیمت کاغذ و... انتشار کتاب بهويژه انتشار کتابهای کودک و نوجوان دچار افت بوده است. شاید نسبت به کتابهای بزرگسال رونق بیشتری داشته باشد اما نسبت به کتابهای دهه قبل از افت چشمافسایی برخوردار بوده است. امیدوارم با تمهیدات اندیشیده شده، بحثهای کارشناسی و آسیبشناسیهای جدی در یک روند تدریجی این مشکلات برطرف شود. با توجه به این که مخاطبان کودک و نوجوان ما يك سوم جمعیت کشور را تشکیل میدهند، امیدوارم بتوانیم آثاری را با توجه به نیازهای آنها تولید کنیم.
*نشر کودک در دهه 90 خاموش مانده است
نجفی، درباره دلایل شکوفایی ادبیات کودک و نوجوان در دهههای شصت و هفتاد و افول نسبی آن در دهه 90 گفت:البته کسانی که در دهههای گذشته در عرصه کودک و نوجوان فعالیت داشتهاند، کماکان در این حوزه حضور دارند و آثار آنها منتشر میشود. این افراد هم اکنون در دهه 50 عمر خود هستند. کسانی مانند قاسمنیا، خداجو، کُتُبی و... افراد هنوز چراغ این عرصه را روشن نگه داشتهاند. اما این که چهرههای جدیدی در این عرصه حضور پیدا نکردهاند شاید موضوع یک سمپوزیوم و سمینار باشد که چرا چراغ ادبیات کودک و نوجوان تا این اندازه در دهه 90 خاموش مانده است؟
*چاپ پنجم برفآباد 50 هزار تیراژ داشت
نخستين رمان من با عنوان «برفآباد» در سال 1368 منتشر شد، شمارگان نخست آن 20 هزار نسخه بود و در چاپ پنجم به 50 هزار نسخه رسید. امروز این شمارگان یک جورهایی خواب و خیال است. تربیت چهرهای جدید، هم نیازمند بحث آکادمیک است و هم نیازمند کمکهای دیگر.
هم اکنون در دانشگاه شیراز و یزد و برخی دیگر از مراکز قرار است در مقطع کارشناسی ارشد به ادبیات کودک و نوجوان بپردازند. امیدوارم که این کلاسها با واحدهای درسی و بیعلاقگی دانشجویان و استادان برگزار نشود. امیدوارم واقعا کسانی حضور پیدا کنند که عشق و علاقه داشته باشند و اگر دوستانی صرفا قصد دارند مدرکی دریافت کنند و به ادارهای ارایه دهند، خواهش دارم در این رشته شرکت نکنند. نوشتن برای کودکان بحث عشق است و صرفا گذراندن تعدادی واحد درسی نیست. در این وادی اولا مقوله عشق است و بسیار کاری انسانی و خداپسندانه است.
در این دهه ما افت جدی داشتهایم و امیدواریم تمهیداتی اندیشیده شود و مراکز علمی به مانند کشورهای خارجی از نویسندگان برجسته این حوزه برای حضور در این کلاسها دعوت کنند. کسی که 20 تا 30 کتاب دارد و برخی آثار وی به خارجی ترجمه شده است دیگر نباید برای تدریس در این کلاسها دارای مدرک باشد بلکه همین کتابهای او مدارک وی هستند.
همچنین باید بحث مطبوعات کودک و نوجوان از نو مورد بازنگری قرار گیرد و جدی گرفته شوند. جای «سروش نوجوان»، «سلام بچهها»، «باران» و دیگر مطبوعات کودک در این دهه خالی است.
در حال حاضر مطبوعات کودک حضور دارند اما جای مطبوعات کودک و نوجوان دهه 60 واقعا خالی است که نویسندگان آن روزهای چهارشنبه جلسه هفتگی داشتند و من کارآموز همان جلسات هستم. من در آن زمان از تبریز سوار اتوبوسهایی میشدم که در زمستان بخاری نداشتند و به عشق خواندن یک داستان و نقدی که داستان من میشد، به تهران میآمدم. من مدیون آن جلسات هستم. من مدیون «سروش نوجوان» قیصر امین پور و آقای ملکی هستم. اگر به بحث نشاط اجتماعی باور داریم یکی از مولفههای آن پرداختن به ادبیات کودک و نوجوان است و باید در این حوزه تلاشهای بیشتری کنیم.
یکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۲ - ۱۲:۴۰
نظر شما