دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۲ - ۰۹:۰۰
آموزه‌های دینی را در «آینده کهن» به سبک فانتزی روایت کرده‌ام

سه‌گانه «آینده کهن» به‌ قلم آرمان آرین منتشر شد. این نویسنده معتقد است با استفاده از شخصیت‌هایی چون جن می‌توان حقایق جهان را به مخاطب آموزش داد. وی می‌گوید: تخیل و فانتزی موجود در «آینده کهن» به هیچ وجه ارتباطی با تخیل و توهم مخرب ندارد و هدفم از نگارش این مجموعه بیان حقیقت هستی در پس واژه‌ها و تخیلات برای همه افراد است.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، سه‌گانه «آینده کهن» به‌ قلم آرمان آرین در سه جلد با عنوان‌های «روایت شب نخست»، «روایت شب دوم» و «روایت شب واپسین» ماجرای آفرینش و داستان فرستادگان الهی را با نگاهی نو روایت می‌کند. وی در گفت‌وگو با «ایبنا» به پرسش‌هایی درباره این اثر پاسخ گفت. 

روایت کتاب شما با استفاده از سبک داستان‌های قدیمی ایرانی است، چطور این سبک را انتخاب کردید؟
سبک نوشتنم در این سه‌گانه نیز مانند دیگر آثارم، شیوه‌ای جوششی و شهودی برای رسیدن به خلقی تازه است، نه کوششی مهندسی‌وار برای ایجاد یک اثر. این سبک نوشتنِ نیایش‌گونه، بسیار شخصی و خصوصی است که با برداشتی آزاد از تمامی جهان و آثار خوانده، شنیده و دیده در آن به شکلی کاملا وابسته و در عین حال کاملا مستقل به رشته تحریر درمی‌آید. 

راوی «آینده کهن» «جن» است، چرا چنین شخصیتی را انتخاب کرده‌اید؟
روایت جنیان، چنان‌که در آغاز کتاب نیز به آن اشاره‌ای شده، در این کتاب بر پایه پیرنگی از سوره جن در قرآن حکیم است و از آن‌جا که یکی از خطوط اصلی داستان در بیابان‌های بادیه رخ می‌دهد و خارج از مرزهای کنونی ایران و حتی نسبت به روزگار ساسانیان نیز فرامرزی است، بنابراین واژه «جن» به‌جای «پری» در آن استفاده شده است.

در داستان‌های کهن ایرانی معمولا از «پری» به‌عنوان راوی استفاده شده، چرا از جن برای تعریف داستان استفاده کرده‌اید و چه تفاوتی میان پری و جن وجود دارد؟
در این کتاب مطابق با فرهنگ باستانی ایران، پری را هم‌معنا با جن استفاده کرده‌ام و این البته برخلاف نگاه عمومی کنونی است که پریان را مطلقا موجوداتی متفاوت، زیبا و نیکبختی‌آفرین، مانند دختر شاه پریون، می‌پندارند و جنیان را به‌عنوان موجوداتی مطلقا شرور می‌شناسند. اَوستا نیز به‌عنوان قدیمی‌ترین منبعی که در آن نام پریان شروری با عنوان «موش پری» آمده، نشان می‌دهد که در ایران باستان، نام پری معنایی نه‌چندان خوش و معادل جن در فرهنگ کنونی مردمان ما داشته است.

به نظر شما استفاده از جن برای تعریف داستانی برای نوجوانان، کمی غیرمنتظره یا دارای بار منفی نیست؟
نخست این‌که مطابق همه آموزه‌های دینی و جدیدترین دستاوردهای دانشی، انسان‌ها در جهان تنها نیستند و انواع بسیاری در جهان زندگی می‌کنند و یکی از نخستین کارهایی که هنر انجام می‌دهد آموزش حقایق جهان به مخاطب خویش، به دور از شعارزدگی است. بنابراین اگر بتوانیم در آثارمان از تخیل بی‌حد یا دروغ برای سرگرمی درباره چنین موجوداتی فاصله بگیریم و از آن‌ها به‌عنوان یکی از «انواع» در جایگاه نسبتا درست خودشان استفاده کنیم، می‌توانیم از جنبه‌های خوب، آموزشی و حتی فانتزی آن‌ها در آثارمان بهره ببریم. همان‌طور که در آثار کهن ما چون هزار و یک شب و به‌طور مشخص در داستان «علاءالدین و غول چراغ» با کارکرد مثبت یا حماسه‌ها و افسانه‌های کهن دیگر در کارکردهای منفی چنین شخصیت‌هایی بهره برده شده و این امر در ساختن ذهنیت و جهان‌بینی آدمیان، اعم از کودکان و نوجوانان یا بزرگسالان موثر است.

امروزه با تاسف بسیار، به‌نام «فانتزی» در برخی آثارِ مشهور جهانی به موجوداتی دروغین و هیولاهایی بی‌فایده می‌پردازند و آن‌ها را به دست مخاطبان کم سال یا پُرسال می‌دهند که نتیجه‌ای جز توهمات نامناسب و بی‌فایده، تخریب حس راستین زندگی و دوری آن‌ها از حقایق مفید و معنوی هستی ندارد. البته در این‌جا این بحث را دنبال نمی‌کنم که دامنه خیال در آثار فانتزی تا کجاست یا خالقان آثار آن تا چه حدودی حق دارند یا ندارند؟! در واقع بحثم بر سر خط کشی‌ها نیست بلکه سخنم بر این است که تخیل و فانتزی موجود در «آینده کهن» به هیچ وجه ارتباطی با آن دست تخیلات و توهمات ندارد که نهایت آن‌ها «هیولا نمایی» است و این سه‌گانه هدفی جز بیان حقیقت هستی در پس واژه‌ها و حتی تخیلاتش برای «همه‌سالان» از نوجوانان تا بزرگسالان نداشته است.

نام شخصیت‌های داستان را چگونه انتخاب کرده‌اید؟ 
جز شخصیت «پادشاهِ جوان» و «بازرگانِ پیر» که تا انتها با همین نام‌ها خوانده می‌شوند، باقی شخصیت‌های انسانیِ کتاب را از میان پیامبران الهی و براساس قرآن حکیم و کتاب‌های مقدس آسمانی همچون تورات و انجیل انتخاب کرده‌ام اما درباره نام جنیان که از آن‌ها به‌ صورت کلی در کتاب‌های الهی نام برده شده، مانند دیگر کتاب‌های داستانیِ دینی از تخیل سازنده بهره بردم. با این حال نام‌های کنونی پریان در این سه‌گانه، نام‌هایی دور و بی‌ربط نیستند و در برخی منابع مذهبی با عنوان «از ما بهترون» وجود دارند.

تم داستان و تفاوت میان دین و اسطوره در روایت کتاب را چطور ارزیابی می‌کنید؟
اسطوره‌ها با همه تاثیر شگرفی که در فرهنگ مردم گذاشته و می‌گذارند، در نهایت مذاهب مرده‌ای به شمار می‌آیند که دیگر پیرو عقیدتی ندارند و تنها یادی از جهان‌بینی آن‌ها در یادها، روابط و رسوم یا موزه‌ها و دانشگاه‌ها بر جای مانده است. از این منظر «اسطوره» قطره‌ای است برابر عظمت‌های دین واحد الهی که زنده و نیرومند و همیشه جاودان هستند.

اسطوره‌ها باورهایی در وصف جهان هستند اما نسبت به دین، سویه‌ای از پایین به بالا دارند، یعنی علاوه بر حقایقی که در آن‌ها وجود دارد، تخیل، باور و حتی توهم برخی آدمیان یا اثرات طبیعت در شکل‌گیری آن‌ها نقشی اساسی داشته اما دین راستین الهی، ورای مذاهبِ پراکنده، مسیری از بالا به پایین، خالص، مستحکم و ازلی ابدی دارد که نه‌تنها اسطوره بلکه هیچ پدیده دیگری در برابر آن به چشم نمی‌آید.

چرا نام کتاب را «آینده کهن» گذاشته‌اید؟ 
این داستانی است که بر فراز خط زمان حرکت می‌کند و پارادوکسی از قدمتی که نوتر از آن نیست و نویی که کهنه‌تر از آن وجود ندارد. آیا برای دین خدا و روشنیِ جاودانه او، نامی بهتر از «آینده کهن» می‌توان یافت؟

چاپ نخست مجموعه سه جلدی «آینده کهن» نوشته آرمان آرین در 564 صفحه، شمارگان دو هزار و 500 صفحه و بهای 36 هزار تومان از سوی انتشارات زعفران راهی بازار کتاب شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها