سید حامد رضینی در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره کتاب «ژئوپولیتیکهای نفت» که مراحل پایانی ترجمه آن را میگذراند، اظهار کرد: کتاب «ژئوپولتیکهای نفت» در سال 2006 از سوي «فیلیپ سبی لوپس» منتشر شد. از حدود 200 کشور جهان، فقط 50 کشور تولیدکننده نفت از 100 هزار تا 9 میلیون بشکه در روز هستند. در این کتاب خواننده با شرکتها و معادن نفتی تمام کشورهای جهان از بزرگ و کوچک آشنا میشود.
وی درباره محوریت این کتاب گفت: بهای نفت خام بعد از 2004 میلادی بهطور سرسام آوری افزایش پیدا کرد. هرچند چنین افزایش غیر منتظرهای پیش بینی نشده بود ولی بیانگر ضعف ساختار بازار نفت مقابل تحول در تقاضای آن بود. بهطور قطع این افزایش، زاییده خطرهای قابل توجهی است که بیشتر جنبه سیاسی و استراتژیکی در کشورهایی مانند ایالات متحده آمریکا و چین دارد؛ یعنی کشورهایی که بزرگترین مصرفکنندگان مواد نفتی هستند. این نیاز، روابط بین تمام کنشگران نفت از ونزوئلا تا روسیه، از دریای خزر تا خلیج فارس و از مدیترانه تا خلیج گینه را دگرگون کرده است.
رضینی ادامه داد: همانطور که در این اثر ذکر شده، دانیل یرگین، رییس انجمن مطالعات انرژی دانشگاه کامبریج لندن و یکی از شخصیتهای برجسته محافل نفتی معتقد است که 10 درصد نفت جنبه اقتصادی و 90 درصد آن جنبه سیاسی دارد. یرگین این جمله را بیشتر برای توصیف بازار نفت اروپایی در دهه 1930میلادی و زمانی قابل اجرا میدانست که اقتصاد اکثر کشورهای جهان درچارچوب تصمیمات دولتها به اجرا درآمده و شکوفا شد. وی به نفت توجه خاصی داشته و معتقد است «هیچ یک از مواد اولیه نتوانسته روابط نزدیکی مانند نفت با ژئوپلتیک داشته باشد و این موضوع را میتوان در خاورمیانه، روسیه، چین، آمریکای لاتین و تقریبا در همه کشورهای جهان مشاهده کرد.»
مترجم کتاب «تاریخ روابط بینالملل» در ادامه توضیحاتش درباره مطالب کتاب «ژئوپلیتیکهای نفت» اظهار کرد: نفت بعد از جنگ جهانی دوم و بهخصوص در دوران شکوفایی 30 ساله از 1945 تا 1975، در تمامی زمینهها، انرژی غالب بود و تولید آن موقعیت اجتماعی و استراتژیکی فوقالعادهای داشت. نفت در طی 50 سال گذشته به عنوان یکی از عناصر تقریبا ضروری برای زندگی روزانه انسان متجلی شد. مصرف نفت بعد از1950 یعنی دقیقا بعد از اینکه استفاده از ماشین عمومیت پیدا کرد و در طی 20 سال بعد از دوران شکوفایی، چهار برابر و کنترل این منبع حیاتی به صورت یکی از مشکلات بزرگ و فوق العاده ژئوپلیتیکی درآمد.
وی افزود: کتاب بر این موضوع تاکید میکند که ظهور کشورهای جدید صنعتی درطی 15 سال آخر قرن بیستم درقاره آسیا و پس از آن در آمریکای لاتین تقاضای نفت را افزایش داد. در همان زمان سازمان اوپِک یا کشورهای تولید و صادر کننده نفت برای کنترل بهتر ارایه نفت تلاش کردند تا بازار نفت را که تا آن زمان در اختیار هفت شرکت بزرگ نفتی انگلیسی-آمریکایی بود، در اختیار خود قرار دهند. رقابت بین شرکتهای بزرگ نفتی و اوپِک بی اندازه زیاد بود و آنها در تلاش بودند تا نیاز کشورهای توسعه یافته و خصوصا چین و هند در بازار نفتی را که از دگرگونیهای زیادی برخوردار بود، برآورده کرده و با اکتشاف چاههای جدید نفتی در جهان بر تولید خود بیفزایند. علاوه بر آن کشورهای درحال توسعه با درآمد و ذخایر اندک نفتی، وارد بازار نفت شدند.
رضینی با اشاره به این مطلب که بعضی مناطق کره زمین، در ژئوپلتیک جدید قاره ای، همچون خلیج گینه و یا معادن جدید نفت دراطراف دریای خزر بعد از فروپاشی شوروی و بعد از دوران ثبات نسبی دهه 1990، منافع خود را در آن دیدند تا عرضه نیازِ نفتیِ بازارِ درحال افزایش جهانی را تامین کنند، بیان کرد: نویسنده بر این نکته تاکید دارد که هرچند سرزمینهای رویایی و شگفتانگیز مذکور مانند خاورمیانه از ذخایر عظیم نفت برخوردار نیستند ولی هر حوزه نفتی در این مناطق حتی اگر در درجه دوم اهمیت قرار گرفته باشد، در مقایسه با گذشته و به دلیل نبود ثبات پایدار، از اهمیت خاصی برخوردار است.
دوشنبه ۶ آبان ۱۳۹۲ - ۰۹:۴۵
نظر شما