به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از یو.اس.ای.تودی، نویسندگان کانادایی با غرور فراوان نسبت به اعلام نام آلیس مونرو به عنوان برنده جایزه ادبی نوبل در سال 2013، ابراز احساسات کردند.
جوآن بارفوت از لندن بخشی از جنوب غربی اونتاریو و منطقهای که مونرو در آنجا رشد کرد، در این باره گفت: او فوق العاده است. من واقعا هیجان زده هستم. وی افزود: من هر کلمهای را که او تا به حال نوشتهاست، خواندهام و فکر میکنم همهشان فوق العادهاند.
ویسون چوی نویسنده اهل تورنتو گفت: او مفهوم انسان بودن را دریافته و تعاملات بین مردم در راهی که حیاتی و پرمعناست درک میکند.
دیوید برگن از وینی پگ گفت: وقتی این خبر را شنیدم چشمانم از اشک خیس شد. او گفت: با خودم گفتم اوه، این حیرت آوراست و بعد یکی از دوستان را که در دانشگاه تدریس میکند، دیدم و با هم راه رفتیم و چشمان او نیز از اشک خیس بود.
برگن سبک فراگیر مونرو را به عنوان یک نویسنده چنین توصیف می کند: فکر می کنم او به شیوههای مختلفی از فرم داستان کوتاه برای بیاثرکردن قدرت خودش استفاده میکند. او فرم را به چالش میگیرد و این قابل قیاس با هیچ چیز نیست.
وی افزود: نوشتن داستان کوتاه بسیار سخت است و انرژی زیادی طلب میکند و آنچه همیشه درباره او موجب تعجب من شده این است که وقتی او 12 داستان کوتاه را در کنار هم در یک مجموعه گرد میآورد، واقعا مانند این است که او 12 رمان نوشته باشد. و به عنوان یک نویسنده، شما بهخوبی میدانید که او انرژی زیادی برای خلق این داستانها صرف کردهاست. این کار باید همه توان فرد را از بین ببرد، اما او بهخوبی از پس این کار برمیآید.
بارفوت گفت: کتاب «زندگیهای دختران و زنان» را وقتی جوان بود خوانده و روح مواج شخصیتها و جغرافیای مکان را حس کرده است. او گفت: آثار او همه جهان را در بر می گیرد. فقط درباره کلینتون-وینگهام نیست یا جای کوچکی در بریتیش کلمبیا. آثار او می تواند جهانشمول باشد.
وی افزود: او به شیوهای داستانهایش را می نویسد که خواندن یک داستان کوتاه، وقت زیادی میبرد، زیرا مجبوری متوقف شوی و بر هر جمله تامل کنی و با خودت بگویی «اوه»! او داستانهای کوتاه بسیار گشادهدستانهای مینویسد.
وی گفت: من تاکنون چندین رمان نوشته ام که به راحتی می تواند با یکی از داستانهای کوتاه او مقایسه شود. آنها بی عیب و نقص اند.
چوی گفت: نخستین بار زمانی مونرو به او معرفی شد که در دهه شصت در مدرسه نویسندگی خلاق دانشگاه بریتیش کلمبیا بود و می توانست بگوید که این تنها آغاز راه بود.
او گفت: من فقط همین حس را داشتم. شما یک داستان از او می خوانید و می بینید که در واقع یک رمان خوانده اید. شخصیتهای او از همان جامعهای هستند که ما در همسایگی خودمان می شناسیم. وی تاکید کرد: او واقعا چخوف ماست.
مارینا اندیکات نویسنده داستان کوتاه و رمان نویس نیز گفت: مونرو بیش از هر فرد دیگری شایسته دریافت نوبل بود و قصد داشت روز پنجشنبه به نویسندگان داستانهای کوتاه، درس هایی درباره نوشتن داستان «ابعاد» در دانشگاه آلبرتا ارایه دهد.
«ابعاد» داستانی درباره یک زن است که همسرش بچههایشان را کشتهاست. مونرو این داستان را وقتی نوشت که هفتاد و چند سال داشت و این داستان، مثال دیگری از قدرت او برای زنده کردن یک زندگی است که او هیچ تجربه فیزیکیای از آن ندارد، اما ظرفیت درک فوق العاده او نوشتن آن را ممکن میکند.
شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۲ - ۱۷:۰۲
نظر شما