ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
آیا عصر «سکولاریسم» با سقوط ایدئولوژی کمونیسم، ظهور معرفتهای جدید متکی بر نفی پوزیتویسم، تجدیدنظر در رویکردهای مدرنیته و توسعه متکی بر مادیگرایی به پایان رسیده است؟ آیا تشکیک در ایده جدایی دین از سیاست در جهان مدرن، رویکرد جدیدی در توسعه مطلوب انسانی به وجود خواهد آورد؟ آیا گسترش فردگرایی و اومانیسم غربی، انسانی را از مشکلات روحی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی رهایی داده است؟ اینها تنها بخشی از پرسشهایی است که میتوان در مورد وضعیت جهان سکولار مطرح کرد. جهانی که علیرغم تلاش در رهایی از مدرنیته، در ناکجاآباد پست مدرنیسم، به دنبال مسکن و ماوای جدیدی است که بتواند به ارتش و سعادت برسد.
نهضت اومانیم یا هومانیسم (Humanism) و انسانگرایی، نهضتی که از حوالی قرن 15 ـ 14 در اروپا پدید آمد، معنای آن این بود که آدمی باید به خویشتن توجه داشته باشد و خویش را محور همه امور قرار بدهد. جملهای که از قرون وسطا رایج شد و بعدها در نوشته افرادی مانند مارکس هم انعکاس یافت، این بود که «من انسانم و هیچ چیز انسانی با من بیگانه نیست». معنای این جمله این بود که هرآنچه که آدمی میتواند به آن برسید و هرآنچه در خور آدمی است و آدمی را برای آن ساختهاند، باید از آن بهره جوید. همانطور که علم یک متاع انسانی است و باید از آن بهره برد. به همین صورت هم لذتهای دنیوی باید به جد شمرده شوند و به این ترتیب رسما باید کامجویی و تنعم را وارد زندگی آدمی کرد.
صفحه 93/ رسانههای بیگانه: قرائتی با تحلیل گفتمان/ دکتر حسن بشیر/ انتشارات سیمای شرق/ چاپ اول/ سال 1391/ 152 صفحه/ 3800 تومان
نظر شما