کتاب «دو نیمه مارتن؛ شما هم میتوانید» را «جف گالووی» نوشته است و سه مترجم ایرانی به نامهای محمدصادق داداشی، امیر شمس و فاطمه کاشفالحق آن را به فارسی برگرداندهاند. امیر شمس، مترجم این کتاب معتقد است که دلیل اصلی روان بودن مطالب کتاب اصلی، عملکرد بسیار خوب ویراستاران ادبی و فنی آن است و خودش نیز از این عملکرد شگفتزده شده است.-
به بهانه انتشار این کتاب از سوی نشر علم و حرکت گفتوگویی با امیر شمس، یکی از مترجمان کتاب «دو نیمه مارتن؛ شما هم میتوانید» انجام شده است که با هم میخوانیم.
آیا واقعا آنگونه که در زیرتیتر کتاب نوشته شده است، هرکسی با خواندن این کتاب میتواند در دو نیمه ماراتن شرکت کند و این مسافت را بدود؟
متاسفانه در کشور ما مقوله دویدن از پایه و اساس بد جا افتاده است، به این معنا که هر کسی میتواند بدود و آن هم به هر صورتی که میخواهد! این واقعا طرز فکر اشتباهی است. این کتاب نشان میدهد که دویدن برای خودش اصولی دارد. پس از بیان چنین مطالبی، نوبت به دو نیمه ماراتن و الزامات و مقدمات آن میرسد و مخاطب درمییابد که به عنوان مثال باید چه کفشی بپوشد، تغذیهاش چگونه باشد و حتی کجا بدود. در واقع، این کتاب کمک میکند تا شما خودتان مربی خودتان باشید. بنابراین، ادعای مطرح شده در این کتاب، ادعایی صحیح و اثباتشده است.
پس این کتاب به جذب مردم به دو نیمه ماراتن و همچنین کشف استعدادها در این باره کمک میکند. اینطور نیست؟
بله. اگر دقت کنید، درمییابید که دو و میدانی ایران طی سالهای اخیر فقط در برخی مواد به ویژه پرتابها موفق بوده است و در دوهای ماراتن و نیمه ماراتن در سطح آسیا هم رتبههای هفتم یا هشتم را هم کسب نکردهایم، چه رسد به کسب عنوان در سطح جهان و المپیک. این کتاب میتواند علاقهمندان و افراد مستعد دو نیمه ماراتن را به پرداختن به این رشته ورزشی تشویق و آنها را با اصول صحیح علمی راهنمایی کند. در این کتاب مباحث گوناگونی حتی درباره جنبههای روانی، بیومکانیکی و تغذیه پیش و بعد از تمرین بیان میشود تا مخاطب کتاب بتواند مربی خودش شود.
آیا قصدی برای انتشار ویرایش جدید کتاب دارید؟
تقریبا 90 درصد ترجمه ویرایش جدید این کتاب را انجام دادهایم و کتاب جدید 30 تا 40 درصد با این کتاب تفاوت خواهد داشت. از تفاوتهای اساسی ویرایش جدید، ارایه تمرینات ذهنی است، تمریناتی که به ورزشکار آسیبدیده کمک میکند در دوران مصدومیت که از فضای تمرینی دور مانده است، به تمرین ذهنی بپردازد تا عقب نیفتد.
نثر این کتاب بسیار روان است و مخاطب را به آغاز دو نیمه ماراتن تشویق میکند. فکر میکنید جز دانش گالووی(نویسنده کتاب) چه عامل دیگری در روانی نثر کتاب تاثیرگذار بوده است؟
ویراستارانی که زحمت ویرایش فنی و ادبی این کتاب به زبان لاتین را کشیدهاند، بسیار متبحر بودهاند و کارشان را واقعا حرفهای انجام دادهاند. هنگامی که با گالووی از طرق ایمیل ارتباط برقرار کردم، او مطالب بسیار مهمی را درباره کارهای انجام شده برای تالیف این کتاب برایم توضیح داد که واقعا شگفتزده شدم، به ویژه درباره عملکرد ویراستاران آن.
به نکته جالبی اشاره کردید، چون ضعف ویرایش ادبی، پاشنه آشیل کتاب شما به حساب میآید، به نحوی که در جلد کتاب ماراتن را با دیکته «ماراتُن» نوشتهاید و در بقیه کتاب از جمله سرصفحههای آن با دیکته «ماراتون» نوشتهاید!
واقعا متاسفم. نمیدانم چطور این اشتباه بزرگ رخ داده است. تا آنجا که من به یاد دارم، در فایل نهایی متن کتاب، چنین اشتباهی را اصلاح کردیم.
به نظر شما حیف نیست کتابی با این غنای محتوایی، از چنین بیمبالاتیهایی ضربه بخورد؟
بله، من هم باور نمیشود که چنین اشتباهی رخ داده است. من خودم به قدری در این باره حساسیت دارم که به عنوان مثال، فایل نهایی متن کتاب رشد حرکتی در طول زندگی را شاید 10 بار مرور کردم تا اشتباهی نداشته باشد.
در این کتاب هنگامی که صحبت از ملزومات و امکانت لازم برای دویدن سخن به میان میآید، نوشته شده است که بین 60 تا 80 دلار باید برای خریدن یک کفش مناسب برای دویدن هزینه کرد. فکر نمیکنید با چنین رقمی و تبدیل آن به ریال، بسیاری از مردم ما قید دویدن و دو نیمه ماراتن را بزنند؟
شاید هفتاد تا هشتاد درصد مردم کشورمان قدرت خرید چنین کفشی را نداشته باشند و من به این موضوع آگاهم، اما اولا من و همکارانم اصل مطلب را ترجمه کردیم و در کتاب اینگونه ذکر شده بود. ثانیا فراموش نکنیم که هنگام دویدن فشار زیادی از طرف دونده به زمین و بالعکس وارد میشود و این فشار به ویژه روی مفاصل مچ و زانوی تاثیر زیادی میگذارد، به نحوی که شاید فشاری مساوی با 10 تا 15 برابر وزن دونده را به مفصل او وارد کند. نقش کفش مناسب این است که جلو چنین فشاری را بگیرد. بارها مشاهده شده است که یک دونده_مبتدی یا نیمه حرفهای_ بعد از مدتی دویدن از درد ناحیه چشم، سر، ستون فقرات و زانو گله کرده است. قبول دارم که یک کفش نسبتا خوب اکنون کمتر از 300 هزار تومان قیمت ندارد، اما مگر هزینه 10 جلسه کلاس تمرین و آموزش شنا کمتر از این می شود؟ کفش خوب هنگام دویدن تقریبا از تمامی بدنت محافظت می کند.
مطالب کتاب به گونهای نوشته شده که یک دونده میتواند نقش مربی خودش را بر عهده بگیرد. آیا سطح کیفی مطالب به قدری بالا هست که مربیان هم میتوانند از این کتاب بهره ببرند؟
سرفصلهای این کتاب که شامل مباحثی مانند تغذیه، تمرینات ابتدایی، انگیزه و هدفگذاری میشود، به درد مربیان هم میخورد و به مربی کمک میکند تا علاوه بر تعلیم صحیح روش دویدن به ورزشکارن تحت نظرش، به کشف استعداد هم بپردازد.
پس باید استقبال مربیان از این کتاب خوب باشد؟
من درباره استقبال از این کتاب اطلاعی ندارم، اما مگر مربیان دو و میدانی ما کتاب هم میخوانند؟ وضعیت به صورتی است که ما برای فروش کتابی با این محتوا و تیراژ یک هزار نسخهای باید به وزارت ارشاد و نظیر آن مراجعه کنیم. به خاطر میآورم که چند سال پیش در همایش فوتبال یک استاد با سابقه گفت که ما دانشگاهیان علم تولید میکنیم تا شما مربیان و ورزشکاران از آن استفاده کنید، اما شما مربیان به آن اعتنایی نمیکنید. واقعیت این است که مربیان جامعه علمی را قبول ندارند و من نمی دانم خلاء و فاصله موجود بین اهالی ورزش با جامعه علمی را چگونه باید پرکرد. تا زمانی که علم و عمل در ورزش همراه نشوند، مشکلات همچنان باقی خواهد ماند. یک مربی باید کتاب بخواند، دستکم برای اینکه برای هدایت صحیح چند شاگرد زیر نظرش از علم آن استفاده و بتواند یک استعداد را به جامعه ورزشی معرفی کند. دکتر خسرو ابراهیم، استاد دانشگاه و نویسنده معروف تربیت بدنی کشور ما در جایی میگفت تمام کسانی که در ورزش ما به مقامهای آسیایی، جهانی و المپیکی دست یافتهاند، خودجوش بودهاند، نه اینکه سیستمی مثل یک فدراسیون از ده پانزده سالگی یک فرد مستعد را تحت پوشش بگیرد و او را رشد دهد تا عنوان به دست بیاورد. واقعیت این است که استعدادیابی در ورزش کشورمان در حد صفر است. فقط مشحون در فدراسیون بسکتبال توانسته است عملکرد موفقی در این حوزه داشته باشد که نتایج آن را هم می بینیم.
شاید خلاء و فاصله موجود بین جامعه علمی با مدیران و مربیان ورزشی به عملکرد ضعیف برخی چهرههای علمی در حوزه ورزش بازگردد، عدهای که در زمانی خاص مدیریت یا ریاست دستگاه یا حتی فدراسیونی را بر عهده گرفتند و خیلی کارنامه موفقی نداشتند.
من معتقدم که یک مدیر یا رییس ورزش باید هم علم داشته باشد و هم تجربه کاری. برای همین هم محمود مشحون را مثال زدم. او علم رشتهاش را دارد و سابقه مدیریتی و اجرایی را هم همینطور. البته فردی مثل دکتر رواسی هم در تیم وزنهبرداری جانبازان و معلولین ایران خوب درخشید. او هم از جامعه علمی و اجرایی ورزش است. در تیم ولی وزنهبرداری هم ترکیب رضازاده و باقری هم این چنین جواب داده است.
نظر شما