کتاب خاطرات «تاج الملوک»، نخستين همسر رضاشاه و مادر محمدرضا شاه پهلوی طبق گزارش میدانی از گفتههای کتابفروشیهای مرکز شهر در پایتخت، یکی از پرفروشترین کتابهای خاطرات سیاسی در چند سال اخیر بوده است.-
کتاب «تاج الملوک»، خاطرات همسر اول رضاشاه و مادر محمدرضا شاه پهلوی است. این خاطرات به گونه مصاحبه فراهم آمده و متن پیاده شده در این کتاب در گفتوگو با ملیحه خسروداد، تورج انصاری، محمودعلی باتمانقلیچ به همت بنیاد تاریخ شفاهی معاصر ایران (نیویورک) تهیه شده است.
در این اثر، گوشههایی از تاریخ معاصر، اوضاع و روابط و جریانات دربار، رویدادهای مهم، رجال، شخصیتهای درباری و سیاسی، به ویژه ناگفتههایی از روابط اعضای خاندان پهلوی و سالهای پایانی محمدرضا پهلوی را به تصویر میکشد.
مطالب اصلی کتاب از این قرار است: آشنایی و ازدواج با رضاشاه، ازدواجهای سلطنتی، رجال دوران پهلوی، کودتای رضاخان میرپنج، تهران در دوران رضاشاه، رضاشاه و قوامالسلطنه، خاطراتی از رضاشاه، نخستين سقوط هواپیما در ایران، رضاشاه در محاصره اسماعیل، مناسک مذهبی در دوران رضاشاه، داستان دزدیدن مدرس، میهمانی رضاشاه به افتخار مصدق، اشغال ایران و تبعید رضاشاه، دشمنی بولارد با ایران و ایرانی، آخرین روزهای رضاشاه، اعضای خانواده و دوستان و دکتر محمد مصدق.
این خاطرات در اوایل سال 1978و اوایل سال 1979(بیش از 30 سال پیش) طی 35جلسه گفتوگو صورت گرفته که در پی فوت تاجالملوک ناتمام مانده است. این خاطرات وجود فساد وسیع و گسترده اجتماعی، اخلاقی، سیاسی و اقتصادی در دوران پهلوی را به خوبی نشان میدهد.
تاجالملوک، همسر اول رضاشاه به بیان مسایل زندگی خود و رضاشاه و برخی حوادث و وقایع مهم دوران پهلوی اول میپردازد. خواندن این کتاب به دلیل دست اول بودن مطالب و بیان مطالبی که تاکنون از آن دوران ارایه نشده خالی از لطف نیست.
در بخشهایی از این کتاب آمده است: «یکبار موقعی که رزمآرا برای اخلال در سلطنت محمدرضا نقشهچینی میکرد خوابهایی میدید که به محمدرضا گفتم من میترسم یک رضاخان پیدا شود و همان کاری را که پدرت با احمدشاه کرد با تو بکند! یادم هست که محمدرضا خندید و گفت: نه رزمآرا رضاشاه است و نه من احمدشاه! اما این پیشبینی من درست از آب درآمد و بالاخره کلک سلطنت پهلوی را کندند!»
یا در بخشی از کتاب در مورد کمکهای اقتصادی آمریکا نوشته شده است: «آمریکا برای دادن کمکهای اقتصادی شرط میگذاشت که باید فلان شخص بشود رییس سازمان برنامه و بودجه. اصلا خدمت شما عرض کنم که این سازمان برنامه و بودجه در ایران وجود نداشت و آمریکاییها آن را درست کردند. مثلا ارتش ایران احتیاج به توپ و تانک داشت. میگفتند میدهم به شرط آن که فلان کس بشود رییس ستاد ارتش.»
یا در بخش دیگری از این کتاب در رابطه با ارتش آمده است: «همه این امرای ارتش و رجال سیاسی مملکت با خارجی ها زدوبند داشتند واصلا بعضی از آنها مثل جمشید آموزگار تبعه آمریکا بودند! بله! خیلیها نمیدانند که بسیاری از این آقایان تبعه آمریکا یا انگلستان و به اصطلاح معروف دوملیتی بودند. گاهی اوقات بعضی اشخاص که به ما وفادار بودند، میآمدند واطلاع میدادند که هر شب در منزل سفیر آمریکا یا سفیر انگلستان یا فلان کشور خارجی جلسه است و آقایان وزرا و امرای ارتش با سفیر کبیر آمریکا یا انگلیس مشاوره و رایزنی میکنند و خط و ربط میدهند و خط و ربط میگیرند! ساواک هم هر روز صبح اول وقت گزارش این ملاقاتها را روی میز کار محمدرضا میگذاشت.»
این کتاب با عناوین مختلفی مانند «خاطرات ملکه پهلوی: تاجالملوک پهلوی (همسر اول شاه، مادر محمدرضا شاه پهلوی)» و «خاطرات بانو تاجالملوک آیرملو (پهلوی)، همسر اول رضا شاه و مادر محمدرضا شاه پهلوی» نیز منتشر شده است و تاکنون از سوی انتشارات بهآفرین و نیلوفر به چاپ رسیده است.
نظر شما