عباس جهانگیریان، نویسنده مطرح کودک و نوجوانان معتقد است که نقد مانند چراغ دریایی است؛ همان طور که چراغ دریایی کشتیها را به سمت راه اصلی و درست راهنمایی میکند، نقد هم باید نویسنده و خواننده را بهمقصد درست هدایت کند.-
وی درمورد نقش نقد در پیشرفت ادبیات حوزه کودک و نوجوان گفت : نقد در همه جای دنیا و در همه حوزههای هنری تاثیرگذار است. باید گفت نقد مانند یک چراغ دریایی است و همانطورکه کشتیها را در دریا راهنمایی میکند و به مسیر درست هدایت میکند، باید نویسنده و خواننده را نیزآگاه کند، البته در کشور ما متاسفانه نقد به معنای علمی و درست خود وجود ندارد. به طور مثال در کشور فرانسه کلیه صاحب نظران معتقدند که پیشرفت سینمای فرانسه به دلیل حضور مجله «کایرو سینما» و نقدهای درست آن است. ما هم در کشورمان منتقدان بسیار خوبی در حوزه سینما داریم اما در حوزه ادبیات، در نقد ضعفِ زیادی وجود دارد. در واقع منتقدی که به ادبیات ما جهت بدهد و حرفهای عمل کند وجود ندارد. در اصل منتقدان به دلیل اینکه تامین مالی ندارند مجبور میشوند که هر کاری بکنند و این با کار منتقد در تضاد است، چراکه منتقدان باید سواد بیشتری از نویسندگان داشته باشند و تمام وقت به نقد بپردازند تا کشتیِ ادبیات را سمت و سو بدهند.
جهانگیریان ادامه داد: متاسفانه امروزه بسیاری از منتقدانی که در ایران نقد مینویسند، جوان و خام هستند و اولین اصول اخلاقی را در رابطه با نویسندگان، مولفان و مترجمان رعایت نمیکنند. گویا بیاحترامی به مولفان را حق خود میدانند. گاه میبینید که منتقدی بیست و چند ساله، سی-چهل سال کار ادبی یک نویسنده را به باد نقد بیادبانه میگیرد. از سمت دیگر بسیاری از نقدهای امروز ما جهتدار هستند و برای تخریب استفاده میشوند در حالی که نقد قرار است به تصحیح بپردازد و به یک نویسنده کمک کند تا درستتر به راهش ادامه دهد. درواقع نقدهای ما با عواطف درگیر هستند؛ یعنی اگر منتقد با نویسنده رابطه عاطفی داشته باشد، نقدی مثبت مینویسد و در غیر این صورت با تخریب و نقد منفی زحمات مولف را به باد میدهد. البته گاهی هم جهتهای سیاسی نویسنده و تضاد آن با جهت سیاسی منتقد سبب نقدهای منفی و مخرب میشود.
وی در ارتباط با لوازم و ابزارهای درست نقد گفت: به عقیده من منتقدها باید باسوادتر از نویسندهها باشند تا آنها را آگاه کنند و از این بابت باید گفت که در زمینه ادبیات کودک و نوجوان منتقد درست کم داریم. فراموش نکنیم که نقد به هیچ وجه سویه تخریبی ندارد و باید از منتقدهای حرفهای دعوت کنیم تا ادبیات کودک و نوجوان را به حیطه بالاتری ببرند. متاسفانه چون منتقدان نمیتوانند از طریق همین کارِ نقد، زندگی بگذرانند و تامین شوند، این روزها نقدهای مجانی بسیار زیاد شده است و همین نقدهای مجانی توسط افرادی که آشنایی کافی با ادبیات حوزه کودک و نوجوان ندارند، سبب لطمه جدی به ادبیات کودک و نوجوان ایران میشود.
جهانگیریان ادامه داد: به عقیده من راه حل برون رفت از این مشکل افزایش تعداد مجلهها و نشریات نیست، چراکه در همین کشور هفتادملیونی ما، حتی اگر یک مجله در حوزه کودک و نوجوان وجود داشته باشد که با نگاه دقیق، درست و علمی به نقد بپردازد برای ما کفایت میکند. بحث نقد به هیچ وجه بحث کمی نیست. ما باید به دنبال کیفیت ویژه در این زمینه باشیم. باید منتقدان حرفهای تربیت شوند که جز نقد کار دیگری نداشته باشند. این افراد باید مواضع سیاسی و اجتماعی مستقل داشته باشند تا وقتی اثری به لحاظ سیاسی در حوزه فکریشان نیست، دست به تخطئه آن نزنند. منتقدان باید این قابلیت را داشته باشند که به تالیف بدون درنظر گرفتن مولف توجه کنند وجدا از اینکه رابطه فکری و عاطفی خودشان با مولف چیست به اثر نگاه کنند. یکی از کارهای خوبی که در این زمینه انجام میشود، این است که استادان دانشگاهها، دانشجوها را به سمت نقد کلیه آثار یک نویسنده هدایت میکنند و به نظر من این کارباید به یک سنت تبدیل شود. البته نه اینکه تنها در سطح یک پایان نامه باقی بماند، بلکه این نقدها باید به صورت مقالات و یا به شکلهای دیگر منتشر شود تا در اختیار همه مخاطبان آثار ادبی قرار بگیرد.
این نویسنده کودک و نوجوان، درباره نقش دولت و مسوولان فرهنگی در این زمینه افزود: دولت و مسوولان فرهنگی باید موقعیتی را برای جهانی شدن ادبیات کودک و نوجوان فراهم کنند و نویسندگان نباید دنبال جهانی کردن ادبیاتشان باشند، به طور مثال در ترکیه، دولت موقعیتی را فراهم کرده که ناشران بتوانند ادبیات خود را به جهانی شدن نزدیک کنند. متاسفانه رایزنهای فرهنگی ما هم فرصت مطالعه ندارند. شاید در یک سال دو کتاب هم نخوانند. به جز تعداد معدودی از آنها که خودشان نویسنده هستند، دیگران حتی گاهی با ادبیات کشورمان هم آشنایی ندارند. زمانی که یک رایزن فرهنگی علاقهای به ادبیات ندارد، چه طور میخواهد ادبیات ایران را در جهان معرفی کند؟ در بسیاری از کشورهای موفق دنیا رایزنهای فرهنگی نویسندگان بزرگ و به نام بودهاند. به طور مثال «خورخه لوئیس بورخس» رایزن فرهنگی کلمبیا در فرانسه بوده است. «گابریل گارسیا مارکز» هم رایزن فرهنگی کلمبیا در اسپانیا بوده و «رومن رولان» به عنوان رایزن فرهنگی فرانسه در ایتالیا فعالیت کرده است. به طور قطع این افراد با آشنایی درستی که از ادبیات خودشان داشتهاند، توانستهاند سهم بزرگی در اشاعه ادبیات کشورشان داشته باشند.
جهانگیریان ادامه داد: اگر ادبیات ما ترجمه شود در تمام جهان مخاطب پیدا میکند. همان طور که زمانی که اشعار حافظ به دست «گوته» رسید، او به طور کلی شیفته این شاعر شد یا وقتی آثار مولانا ترجمه شد در بسیاری از کشورها مخاطبان خود را پیدا کرد. در این زمینه بخش بین الملل وزارت ارشاد و در زمینه ادبیات کودک به خصوص کانون پرورش فکری باید دقیقتر و با برنامه ریزیهای بهتر عمل کنند.
جهانگیریان در پایان گفت : متاسفانه سازمانها در کشور ما به هم پیوسته عمل نمیکنند و در واقع فعالیتهایشان مستقل از هم است. به عقیده من باید ملی فکر کنیم تا بتوانیم جهانی ظاهر شویم.
وی در پایان در ارتباط با آخرین اثرش برای نوجوانان گفت: رمان «سایه هیولا» در مراحلی پایانی است و کار نوشتن آن تقریبا تمام شده است. این رمان در رابطه با انقراض ببر مازندران است که ماجرایش را به صورت یک موقعیت دراماتیک و پر کشش نوشتهام و اکنون در مرحلهٔ بازنویسی پایانی است.
عباس جهانگیریان، متولد ۱۳۳۴، نویسنده و پژوهشگر حوزه ادبیات کودک و نوجوان و کارشناس ارشد ادبیات نمایشی است. او کتابهایی مانند «توران تور»، «ترکه انار»، «جنگ که تمام شد بیدارم کن»، «هامون و دریا»، «خواب دخترها چپ نیست» و «خانه درختی» و... را برای کودکان و نوجوانان منتشر کرده است.
گفتوگو: مهسانیکدل
نظر شما