سه‌شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۲ - ۱۳:۰۷
نمایش روشنی بدون هراس از ابهام

مجموعه شعر «آداب خداحافظی» سروده حسین سناپور به تازگی از سوی نشر زاوش منتشر شده و شامل 47 شعر سپید این داستان‌نویس و شاعر کشورمان است. وی در این مجموعه سعی داشته این حقیقت را بر ملا کند که یک شاعر تمام عیار، بدون آن‌که از ابهام هراسی داشته باشد، بیهوده و بی حاصل در ابهام نمی‌غلتد، چون نهایتاً می‌خواهد به ابهام خود روشنی ببخشد.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، در شعر امروز با هر گام که به پیش برداشته می‌شود، به اقتضای دگرگونی وقفه ناپذیر هستی و روزگار، مفهوم‌ها و معناهای نو پدید و کم و بیش نهان مانده، به دایره اکتشاف کشانده می‌شوند. در این روند شاعر حقیقی و متکی به قریحه و توانمندی ذهن خلاق و تخیل فرهیخته نمی‌تواند گرفتار در ثبوت گرایی به ظاهر مسلط و فراگیر چون برخی شاعران پیش از خود، در مداری بسته و محدود حرکت کند.

حسین سناپور کم و بیش تلاش کرده است در مجموعه شعر «آداب خداحافظی» از ذهنیت ثبوت‌گرایی گذشته‌هایش رها شود. این رهایی اما –به استناد مفاهیم غالباً تکراری شعرهای به اصطلاح سپیدش و همچنین با درنگ بر ساختار نارسای کلامش- کامل به نظر نمی‌رسد.

از سوی دیگر کوشش خودآگاهانه او برای نوآوری در ترکیب با درخشش شهودی ناخودآگاه ذهن و زندگی او در شماری از شعرهای این مجموعه جلوه‌ای بارز یافته است. مثل شعر «یک دقیقه فقط» او در صفحه 20 مجموعه «آداب خداحافظی»:
«برای این سرب داغی که گذشت
یک دقیقه سکوت کنید.
کمی وقت می‌خواهد
تا این خون و پاره رگ را
-هنوز تپان و گرم-
با خود بکشاند تا فراموشی خاک
تا دست به دست کردن
با تاریخ خون آلودی دیگر.
پس یک دقیقه سکوت کنید لطفاً!
دخترک
به قدر آخرین‌های نفس‌اش
با ما حرف دارد برای گفتن.»

این‌جا راز و ابهامی اگر وجود دارد، بدون کلید نیست.

با تأمل بر مجموعه شعر «آداب خداحافظی» به این درک نیز می‌رسیم که بیشتر شعرها، به مثابه خرده روایت‌هایی از یک داستان‌اند. این اتفاق در خلا نیفتاده است، چون سناپور یک داستان‌نویس است و واضح است که با خاستگاه‌های ذهنی یک داستان‌نویس به شعر گفتن هم روی آورده است.

به هر تقدیر شاید مضمون‌های اغلب همسان شعرهای این مجموعه که با اندوه، تنهایی ناگریز بشری و تلخی واقعیت‌های گریز ناپذیر گره خورده‌اند، توانسته باشد نوعی تشخص و یگانگی شاعرانه را به شاعر هدیه کنند.

نکته بارز دیگر در خوانش «آداب خداحافظی» کمی سردی کلام شاعر است که لابد باز می‌گردد به شاعرانگی خاص او، ذهنیتش و رسوب سربی و سنگین تجربه‌های عینی و ذهنی‌اش در زندگی.

حسین سناپور –با رجوع به همین مجموعه شعرش- بیش و کم این حقیقت را بر ملا کرده است که یک شاعر تمام عیار، بدون آن‌که از ابهام هراسی داشته باشد، بیهوده و بی حاصل در ابهام نمی‌غلتد، چون نهایتاً و اساساً می‌خواهد به ابهام خود روشنی ببخشد و ناشناخته مانده‌ها را، در کسوت و موقعیت یک شاعر مکتشف بشناساند- بدون آن‌که حتی با یک واژه زائد از شعریت شعر، کمترین فاصله را بگیرد و یا در جهت عکس این کنش، به عمد شعر را پیچیده کند. با مروری بر شعر «غرنبه‌ها» در صفحه 36 این واقعیت وضوح می‌گیرد:
«غرنب غرنب توفان
و امواجی نا پیدا
که می‌برندمان به این سو، به آن سو.
انفجار گلوله‌ای نور بر آسمان
و شرشر بی وقفه خرده ریزهای گذشته
بر سرمان.

پس کی از این توفان خلاص می‌شویم؟

سکان به حال خود می‌چرخد و با باد
و قطب‌نمای توی دست
جز قطب را نشان نمی‌دهد.»

حسین سناپور متولد 1339 است. وی از سال 1363 در کنار داستان‌نویسی به نوشتن نقد داستان و نقد فیلم و گاهی هم فیلمنامه پرداخت و آن‌ها را در نشریات مختلف به چاپ رساند. از حدود سال 1372 به مدت هفت سال به عنوان روزنامه‌نگار در بخش‌های ادب و هنر چهار روزنامه کار کرد. تدریس داستان‌نویسی وی از سال 79 شروع شد و نخستین کتاب‌های چاپ شده او داستان‌های بلندی برای نوجوانان بود که با نام‌های «پسران دهکده» و «افسانه و شب طولانی» به ترتیب از سوی انتشارات سروش و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شدند. 

رمان «نیمه غایب» وی در سال 1378 از سوی نشر چشمه به بازار کتاب راه یافت و در یک سال 15 باز تجدید چاپ شد. سال 82 رمان «ویران می‌آیی» این نویسنده به دست ادب دوستان رسید. از میان دیگر کتاب‌های او می‌توان به رمان‌های «شمایل تاریک کاخ‌ها»، «با گارد باز» و «سمت تاریک کلمات» اشاره کرد. «سیاهه من» و «خانه این تابستان» نام مجموعه شعرهای اوست که به ترتیب در سال‌های 1389 و 1392 منتشر شده است. 

مجموعه شعر «آداب خداحافظی» پاییز امسال از سوی نشر زاوش به چاپ رسیده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط