سه‌شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۲ - ۱۸:۳۶
انسان آینده عارف است یا اصلاً وجود ندارد

«محمد فنایی اشکوری» نویسنده و مدرس فلسفه و عرفان درباره ضرورت نیاز انسان به عرفان با اشاره به سخن والتر استیس(فیلسوف انگلیسی) گفت: استیس در کتابش می‌گوید که انسان ابرمرد آینده، عارف است و اگر انسان آینده به سمت عرفان نرود، وجود نخواهد داشت. بنابراین انسان یا عارف است یا اصلاً وجود ندارد._

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، دومین نشست از سلسله نشست‌های «نیاز انسان به عرفان و بررسی عرفان‌ها» با موضوع «بررسی مدعیان عرفان اسلامی»‌ امروز (12 آذرماه) در سالن جابربن حیان دانشگاه صنعتی شریف برگزار شد.

در ابتدای این نشست، محمد اسدی گرمارودی با اشاره به سخنان ابن‌سینا در کتاب «اشارات و تنبیهات» درباره تفاوت میان عبادت عارف و غیرعارف گفت: ابن سینا در این کتاب بیان می‌کند که عبادت غیرعارف یک معامله است. در این نوع عبادت، بنده در مقابل عبادتش از خداوند بهشت می‌خواهد اما عبادت عارف، ریاضت است و هدفش رسیدن به خداوند است. 

وی ادامه داد: این‌گونه است که برای عارف در مسیر عبودیت چیزی جز خدا او را قانع نمی‌کند و تنها می‌خواهد به او وصل شود.

به گفته این مدرس دانشگاه، افراد زیادی ادعای عارف بودن دارند اما تنها می‌توان بر اساس نشانه‌هایی، مدعیان راستین را از دروغین تفکیک کرد.

در ادامه این نشست محمد فنایی اشکوری با اشاره به نیاز انسان به عرفان گفت: در هر فرهنگ و تمدن و هر مذهب و آیینی عشق و علاقه به عرفان وجود دارد و عرفان یک پدیده جهانی است. به همین دلیل ما در مناطق مختلف جهان عرفان یهودی، عرفان بودایی، عرفان ذن و ... را مشاهده می‌کنیم. حتی در دنیای سکولار و غیردینی نوعی گرایش به عرفان وجود دارد و در همه زمان‌ها این نیاز در انسان‌ها بوده است.

وی ادامه داد: حتی ساختن عرفان‌های جعلی و انحرافی نشان می‌دهد که این پدیده تجملی، ذوقی و تشریفاتی نیست و انسان آینده بیشتر دنبال عرفان است.

این استاد دانشگاه به سخن «والتر استیس» در کتابش اشاره کرد و گفت: او معتقد است انسان ابرمرد آینده، عارف است و مطرح می‌کند که اگر انسان آینده به سمت عرفان نرود وجود نخواهد داشت. بنابراین انسان یا عارف است یا اصلاً وجود ندارد. 

عضو هیات علمی موسسه پژوهش امام خمینی(ره) با بیان تاکید بر شناسایی عرفان راستین از عرفان دروغین، افزود: عرفان یعنی معرفت شهودی خداوند که از راه طهارت و تهذیب نفس حاصل می‌شود.

فنایی اشکوری همچنین گفت: شما برای این‌که فقیه و فیلسوف باشید نیازی به تهذیب نفس ندارید اما عارف نمی‌توان شد مگر این‌که نفس را تهذیب کرد.

این استاد حوزه در بخش دیگری از سخنانش به تفاوت بین حقیقت عرفان و علم عرفان اشاره کرد و ادامه داد: علم عرفان در کتاب‌ها آمده است و هر فردی که بخواهد این علم را بیاموزد، می‌تواند کتاب‌های آن را مطالعه و حتی خودش نیز آثاری در این زمینه تالیف کند ولی نمی‌توان با مطالعه و علوم اکتسابی به عرفان حقیقی رسید، یعنی این‌گونه نیست که با داشتن بهره هوشی بالا همان‌طور که ریاضیات، تاریخ، فلسفه و علوم تجربی دانسته می‌شود، بتوان به حقیقت عرفان دست پیدا کرد. 

وی تاکید کرد: حقیقت عرفان تنها با بصیرت و رویت به وجود می‌آید و این بصیرت همان معرفت شهودی است.

این مدرس فلسفه سپس به تشریح نسبت بین عرفان و دین پرداخت و گفت: آیا عرفان همان دین است یا غیر از دین است و اگر غیر از دین است آیا با آن سازگاری دارد یا نه؟

وی در پاسخ به این سوالات افزود: در این باره دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد. از نگاه اسلامی عرفان و دین دو مقوله جدا از هم نیستند و اگر عرفان چیزی غیر از دین باشد و ما به غیر از دین به عرفان هم نیاز داشته باشیم، معلوم می‌شود دین برای ما کافی نیست. در نگاه اسلامی چنین گزاره‌ای صحیح نیست و ما برای رستگاری به چیزی غیر از دین نیاز نداریم و عرفان باید در داخل دین باشد.

این استاد حوزه و دانشگاه در بخش دیگری از سخنانش سه پدیده در جهان اسلام را نام برد و افزود: جریان نخست درباره حقیقت عرفان، جریان دوم مخالف عرفان و جریان سوم درباره انحراف در عرفان است.

فنایی اشکوری در این باره توضیح داد: عرفان منبعش دین و قرآن است و در قرآن آیات بسیاری داریم که به بُعد عرفانی دین اشاره می‌کند. به طور مثال، در آیه ابتدایی سوره بقره(ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین) عنوان می‌شود که قرآن هدایت است اما برای متقین! بنابراین بین هدایت و تقوا ارتباط برقرار می‌کند اما این هدایت حاصل مجاهدت است و تنها مطالعه و تفکر نمی‌تواند تضمین‌کننده تقوای درونی باشد.
 
این نویسنده آثار عرفانی و فلسفی در بخش دیگری از سخنانش به مخالفت عده‌ای با عرفان از موضع دینی اشاره کرد و گفت: در رأس مخالفان عرفان وهابیون قرار دارند که توان عبور از ظاهر دین را ندارند و به همین دلیل با عرفان مخالفند.

فنایی اشکوری در بخش پایانی سخنانش چندین مدل از عرفان اسلامی را ترسیم کرد و گفت: مدل‌های مختلفی برای عرفان مطرح شده‌ که اکثر آن‌ها سه وجهی‌اند. به عنوان مثال، در تعریف عرفان به اسلام، ایمان و احسان اشاره شده که این ناظر به روایت و حدیثی است که جبرئیل گفته‌ است. در این باره اسلام به مسلم گفته می‌شود، یعنی به کسی که شهادتین را بر زبان آورده و داخل جمعیت مسلمانان شده است و مومن و با ایمان به کسی گفته می‌شود که حقیقت اسلام را در قلب خود درک کرده باشد. احسان نیز به آن گفته می‌شود که خدا را همیشه ناظر بر خود و همراه با خود ببیند و اگر خدا را ندید، بداند که خداوند ناظر بر اوست.

اشکوری اظهار کرد: در تقسیم‌بندی دیگر نیز از شریعت، طریقت و حقیقت یاد می‌شود. شریعت یعنی ظاهر احکام و قوانین شرعی رعایت شود و طریقت ناظر بر معرفت حاصل از عبودیت است و حقیقت اشاره به رسیدن به معرفت و نتایج معرفت دارد.

وی در پایان، تعریف خود را از عرفان ارایه کرد و گفت: قایل به تعریف عرفان مبتنی بر معرفت، محبت و اطاعتم. معرفت همان‌طورکه مبرز است، اساس عرفان است. کسی که به خداوند معرفت پیدا کند، محبت به حق می‌یابد و کسی که محبت حق در دلش راه یافت به گناه نمی‌افتد و یک‌سره اطاعت خالق می‌کند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط