دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۲ - ۱۲:۳۹
تصویرگری ما به لحاظ نیروهای خلاق چیزی کم ندارد

علی‌اکبر نیکان‌پور از قدیمی‌های تصویر‌گری کتاب‌های کودکان و نوجوانان است. او بیش از چند دهه در این عرصه کوشیده و تاکنون تصویرگری بیش از 60 عنوان کتاب کودک را انجام داده‌است./

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)ـ نیکان‌پور متولد سال 1335 اردبیل، دارای مدرک درجه یک دکترای هنری کشور در زمینه تصویرگری کودک‌است. نیکان‌پور بر این باور است که نبود پژوهش در زمینه کار برای کودک و نوجوان باعث عقب‌گرد دائمی این حوزه شده‌است. او در این گفت‌وگو از تجربیاتش در زمینه فعالیت برای کودکان و نوجوانان گفته‌است.

به‌طور کلی  وضع تصویرگری حوزه کودک و نوجوان قبل و بعد از انقلاب را چطور می‌بینید؟

نسل ما که شاید بتوان آن را نسل میانسال نامید،‌ درواقع هم شرایط قبل از انقلاب را تجربه کرده‌ و هم در دهه‌های بعد از انقلاب به فعالیت‌ ادامه داده‌است. یک پدیده  بعد از انقلاب این بود که ما با انبوه بچه‌های علاقه‌مند، آن هم در اوج افزایش جمعیت دهه 60 روبه‌‌رو شدیم که این پدیده در تغییر وضع نشر کتاب خیلی تاثیر داشت.
در این دهه، جمعیت کودک و نوجوان به‌طور محسوسی زیاد شد. کتاب‌ها هم زیاد شد. درنتیجه، کیفیت کار افت پیدا کرد و ساختار تولید و نشر کتاب قرص و محکم برنامه‌ریزی نشد. اما از سال 1370 تصویرگری کتاب کودک و نوجوان جدی‌تر شد و تصویرگران ما با نمایشگاه‌های مختلف از جمله نمایشگاه بولونیا در ایتالیا آشنا شدند. البته نمایشگاه‌های خوبی هم در تهران تشکیل می‌شد و تصویرگران ما در این جشنواره‌ها برنده می‌شدند.
از سال 80 به بعد دوباره شرایط تغییر کرد و کار تصویرگری دچار افت شد. لازم است یادآوری کنم، هرکاری ساختاری می‌خواهد و هر ساختاری به تداوم نیاز دارد تا ما به یک نتیجه خوب برسیم وگرنه موفقیت‌های مقطعی تصویرسازی در ایران نتیجه مطلوبی نخواهد داشت.

شما درچند نوبت از لزوم آسیب‌شناسی تصویرسازی مطبوعات و رسانه‌های کودک و نوجوان کشورمان سخن گفته‌اید. این لزوم آسیب‌شناسی ریشه در چه عواملی دارد؟
من حقیقتی را بگویم. در همه فعالیت‌های هنری، بیشتر دوستان، چه آن‌هایی که تئوری آکادمیک را بلدند یا استاد دانشگاه بوده‌اند یا به این حرفه علاقه‌مند بوده‌اند، اذعان دارند مشکل بزرگی که ما داریم، نبود پژوهش است. ما همیشه پژوهش نکرده می‌آییم و کاری انجام می‌دهیم که نتیجه‌اش از پیش معلوم است. خود من سه دهه است که دارم کار می‌کنم ولی گاهی کارهایم همراه با پژوهش نبوده‌است و در این موارد بعد از انجام کار به این نتیجه رسیده‌ام که کاش این پژوهش قبل از اجرای کارم صورت می‌گرفت. کاش دانشجویان رشته‌های هنر به‌ویژه تصویرگری، به‌طور ریشه‌ای با اصول و مبانی این هنرها آشنا می‌شدند. کاش آن‌ها می‌رفتند و می‌خواندند و جست‌وجو می‌کردند و به این امر پی می‌بردند که اصلاً ادبیات یک تصویر چیست؟ کاش اینها به امر پژوهش کمی گرایش پیدا می‌کردند. شاید از این طریق با نقطه شروع کار آشنا می‌شدند.

شما که تدریس می‌کنید، با جریان واحدهای درسی آشنایی دارید.  مگر در دانشگاه‌ها از پایه درس نمی‌دهند؟ مثلاً ازتاریخ تصویرسازی نمی‌گویند و دانشجویان حین تحصیل با اصول تحقیق و پژوهش آشنا نمی‌شوند؟
البته مشکل در جای دیگری است‌ که سیستم آموزشی ما برنامه‌ریزی‌اش برای تصویرسازی، تخصصی نیست. ناگفته پیداست که شما با سه واحد تصویرسازی در کارشناسی نمی‌توانید برای ارزیابی به اصطلاح یک تصویر با معنای هنر آشنایی پیدا کنید. البته در کلاس، امر تدریس روال خودش را دارد، اما اگر ریشه‌ای کار شود، یعنی تدریس با پژوهش توأم شود نتایج خیلی بهتر خواهد شد.
باید بگویم الان پژوهش خیلی گم است و در عمل این‌گونه است که ما چشم‌هایمان و حافظه‌مان یک چیز را دیده و تجربه کرده، دانشجو که سر کلاس می‌آید چشم و حافظه‌اش چیز دیگری را می‌بیند.
دانشجو باید بداند چند کتاب در این زمینه وجود دارد. تاریخچه این هنر چیست. چه کسانی در این زمینه و به چه صورت کار کرده‌اند. دانشجو باید با الگوهای تصویرسازی خودمان آشنا شود. متاسفم که بعد از سه دهه کار، هنوز شناخت مناسبی از کارهای چاپ سنگی وجود ندارد. آیا حیف نیست که این سابقه‌ها ناشناخته بماند؟

با توجه به این‌که در مورد مطبوعات و رسانه صحبت شد،
آسیب‌شناسی در حوزه کتاب‌های کودک و نوجوان را در چه می‌دانید؟
من آرزو داشتم که همیشه تصویرسازی کتاب کودک با پژوهش همراه باشد و دست‌کم مانند گذشته شود.. الان  با انبوهی از تولید کتاب روبه‌رو هستیم که این کتاب‌ها و تصویرهای آن‌ها تشابه زیادی با هم دارند.
 به‌گمان من لزومی نداشت به این شکل تولید تصاویر شود. اگر می‌شد ناشران و انجمن‌ها به گونه‌ای برنامه‌ریزی داشته باشند که به جای کمیت کار به کیفیت توجه کنند خیلی بهتر بود. مثلاً به هر تصویرگری بگویند دو تا سه کار خوب انجام بده و تأمین مالی شو.

منظورتان این است که کیفیت فدای کمیت شده؟
 وقتی به ارزیابی کارها می‌پردازیم، متوجه می‌شویم که فقط چند تا کتاب خوب داریم. بقیه‌اش معمولی است. اصلاً بعضی  کارهایمان برای گذران زندگی بوده. یعنی ما مجبور بودیم به این خاطر که پول نان و پنیرمان را در بیاوریم دو تا کتاب معمولی هم کار کنیم و بعد مجالی برای یک کار خوب داشته باشیم.

با این تجربه، به نظر شما تصویرگری در نشریات کودک و نوجوان و کتاب‌هایی برای این گروه سنی، چه تفاوت‌هایی دارند؟
بگذارید من ساختار را به‌صورت مشخص به شما بگویم. هر اثر هنری ساختاری دارد. شما در ادبیات هم همین ساختار را دارید.
ساختار تصویرسازی را تنه تصویرسازی می‌گوییم و از دل آن شاخه‌های مختلفی به‌ وجود می‌آید.
تصویرسازی کتاب کودک و تصویرسازی برای بزرگ‌ترها و برای نوجوانان، تصویرسازی علمی، طب، نجوم و محیط زیست همه شاخه‌های تصویرسازی است. به‌نوعی می‌شود گفت مادرِ این تصویرسازی‌ها همان کتاب‌های درسی‌‌است که همه ما با آن‌ها سروکار داریم.
حال در پاسخ به سوال شما باید بگویم کار ما در جراید و مطبوعات هم یک شاخه از تصویرسازی است. کار یک تصویرگر باید به لحاظ بار هنری پرمایه باشد، چه در کتاب‌های کودک، چه در مطبوعات، هیچ تفاوتی وجود ندارد.

پس تفاوت در کجاست؟
شما وقتی در مطبوعات کار می‌کنید، وضع خاص خودش را دارد. تصویرگری در مطبوعات یک محدوده زمانی مشخص دارد. مثلاً ناگهان یک متن کوتاه را روی میزتان می‌گذارند و می‌گویند این متن یک ساعت دیگر می‌رود زیر چاپ. پس طرح‌ها یک حال اضطراری ژورنالیستی  پیدا می‌کند و شما سریع باید این کار را انجام بدهید. حال ممکن است ابزار کافی روی میز کار اداره نداشته باشی. در هر صورت، «شکل» کار فرق می‌کند.
در مطبوعات بیشتر کارها حسی است و آن نگاه اولیه که به ذهن تصویرگر می‌آید،کار می‌شود. مگر این‌که زمان داشته باشید. مثلاً یک مقاله ادبی یا یک مقاله تئاتر باشد و بگویند یک هفته وقت دارید  حتی در خانه کار کنید و بعد بیاورید. اما کتاب، طوری است که زمان بیشتری دارید و می‌توانید هر وقت که ذهنتان آماده بود روی یک موضوع، خیلی خوب  کار کنید.

به نظر می‌رسد «سرعت انتقال» یکی ازنکات بارز کار تصویرگر باشد، به نظر شما این طور نیست؟
ببینید! شما ممکن است برای یک کتاب سه تا شش ماه زمان داشته باشید. در کشورهای دیگر شما در این مدت تأمین مالی هستید. حتی در مورد آن کتاب می توانید به مسافرت هم بروید. مثلاً اگر نکته مبهمی درذهن شما به عنوان تصویرگر وجود دارد، بروید و ببینید که قصه‌سازی اولیه کتاب کجاست؟ آنجا را بشناسید و برگردید و کار کنید و همه مخارج را هم دریافت کنید. اما با توجه به محدودیت زمانی که برای تصویرگری در مطبوعات وجود دارد، معمولاً  چیزی که به‌سرعت به ذهنتان می‌آید، برایتان راضی‌کننده است.

اگر هم سرعت را درنظر بگیریم و هم کیفیت، ممکن نیست  به کار خوبی درتصویر‌گری برسیم؟ 
به تجربه اشخاص بستگی‌دارد. یعنی سواد بصری، توانایی و حرفه‌ای بودن تصویرگر. ما پیش از این در مطبوعات، طراحان بزرگی داشتیم. هنرمندانی مثل مرتضی ممیز یا اردشیر محصص را داشته‌ایم. این بزرگان در همان لحظه روی متن تصویر می‌زدند و بهترین کار هم می‌شد، اما امروزه شرایط عوض شده و کارها شکل دیگری پیدا کرده‌است.
امروزه کار، کار صنعتی است و هرچه سرعت بالاتر برود، تمرکز کمتر می‌شود. حقیقت این است که بیشتر مطبوعات و مجلات ما درگیر پژوهش در تصویرسازی نیستند. همه این‌ها  لحظه‌ای کار می‌کنند. خوب معلوم است که خلاقیت کم و اثر تقلیدی می‌شود. اصلاً کار مصنوعی می‌شود. می‌دانید چرا؟ چون زمان گذشته با دست کار می‌شد. زمان می‌گذاشتند و تصویر پر از حس بود و  روح خاصی پیدا می‌کرد.

یعنی شما با تصویرگری امروزی که بیشتر با رایانه انجام می‌شود موافق نیستید؟
می‌‌خواهم بگویم امروزه کار یک مقدار فنی‌تر شده. صنعتی‌تر شده ولی با این که این ماشین دیجیتال همه ما و نسل دانشجوهای ما را با خودش ببرد، موافق نیستم.
من می‌گویم مکث کنید. بشناسید. سنت تصویری خودمان را بشناسید. اصلاً بدانید نگارگری چیست. بدانید تصویرسازی‌های مطبوعات در این کشور در دهه‌های 30، 40، 50 و 60 چه حال و هوایی داشته. با چه شیوه‌هایی اجرا شده؟ کدام‌یک از هنرمندان بیشتر زحمت کشیده‌اند؟ بعد بیاییم پشت این ماشین بنشینیم.

به طور کلی ما در حوزه تصویرگری چقدر توانا هستیم؟ 
تصویرگری ما به لحاظ نیروهای خلاق هیچ کم ندارد و امتحان خودش را هم پس داده‌است، اغلب بچه‌های‌ ما در بیشتر جشنواره‌ها جایزه گرفته‌اند. اصولاً در تصویرسازی‌های ما روح خاصی هست، اما مشکل بزرگی در زمینه آموزش صحیح افراد داریم. خودِ رنگ‌شناسی این کشور هم دارای شور و حالی است که نیاز به شناخت هرچه بیشتر دارد. یکی از تفاوت‌های عمده ما با تصویرگران دیگر کشورها این است که آن‌ها هویت تصویری خودشان را تصویرسازی می‌کنند و چیزی که دارند تکنیک بالاست. آن‌ها تکنیک را خوب می‌شناسند.
بارها شده‌است که در جاهای دیگر به من گفته اند شما متن کلاسیک خودتان را برمی‌دارید ولی با تکنیک ما در تصویرگری روایت می‌کنید که البته حرف درستی است، من هم درجواب گفته‌ام چه اشکالی دارد ما از تکنیک شما استفاده کنیم، مگر شما از رنگ‌بندی ما استفاده نمی‌کنید؟
تکرار می‌کنم از لحاظ تکنیک آن‌ها جلوتر از ما هستند. آن‌ها زیاد کار کرده‌اند. مثلاً تصویرگری کتاب کودک در انگلستان 150 سال سابقه‌دارد، اما این سابقه درکشور ما 50سال است.

گفت‌وگو: زهره یحیی‌پور

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها