به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، صالحیآرام گفت: نمیتوان گفت که شعر طنز با شاعر خاصی شروع شدهاست، اما مشهورترین طنزپرداز ما عبید زاکانی است که اغلبمان شعرهایش را خواندهایم. عبید معاصر حافظ بود و طنزی مؤثر داشت. البته اگر بخواهیم از کسان دیگر اسم ببریم لاجرم باید نام سوزنی سمرقندی و انوری را هم به میان آوریم. طنز انوری طنزی نیست که بتوان آن را در هر محفل و جایی خواند.
وی توضیح داد: در عصر مشروطه، نوعی فارسینویسی روان شکل گرفت که به روند رشد شعر طنز کمک کرد. تا پیش از مشروطه، مکتوبات اداری و کتابهایی که نوشته میشد، نثری پیچیده داشت. پس بهترین اتفاقی که در مشروطه افتاد، شکلگیری نوعی ساده نویسی بود. ساده نویسی به این معنا که زبان توده مردم که به خیابان ریخته بودند در شعر نفوذ کرد. توده مردمی که گرچه میتینگ میگذاشتند اما به درستی معنا و مفهوم مشروطه را نمیدانستند.
این شاعر افزود: جایی خواندهام در عصر مشروطه مردم از کسی سوال میکنند که مشروطه چیست و چه معنایی دارد. او رو به مردم میکند و میگوید مشروطه یعنی روزگار شما خوب میشود و کبابی که یک وجب است میشود دو وجب! زبان شعر مشروطه زبان این تودههای مردم بود. کسانی مثل سید اشرفالدین حسینی قزوینی معروف به «نسیم شمال» فردی روحانی بود و از جمله کسانی است که در کارش به ساده نویسی روی آورد. اشرف الدین حسینی در روزنامهای به نام نسیم شمال کار میکرد و مردم او را به نام روزنامهاش میشناختند و اندک اندک نام نسیم شمال روی او ماند.
شاعر مجموعه شعرطنز «همچو شرر خندیدن» یادآور شد: نسیم شمال سادهترین شعرهای انتقادی و تندش را در لباس طنز مینوشت که در دیوانش هم این شعرها وجود دارد. او و میرزاده عشقی یکی از سردمداران شعر طنز مشروطه بودند. عشقی زبان تند و تیزی داشت و بهای تند و تیز بودن زبانش را هم پرداخت. در همین دوره، ما ایرج میرزا را هم داشتیم اما او سیاسی نبود. ایرج میرزا شاهزاده بود و خیلی وارد مسایل سیاسی نمیشد. عارف قزوینی هم ترانهسرا و هم غزلسرا و هم اهل مشروطه بود. او نیز شخصیت مورد توجهی در مشروطه محسوب میشود. وی دستی هم در موسیقی داشت و صدایش به دل مینشست. با مطالعه همه کتابهای این شاعران میبینید که در آثارشان از لغات دشوار خبری نیست.
صالحیآرام افزود: بعد از مشروطه ما با یک فاصله میرسیم به کسانی چون محمدعلی افراشته، ابوتراب جلی و ابوالقاسم حالت. البته اگر بخواهیم نام همه شاعران طنزپرداز ایران را در مشروطه و بعد از آن بررسی کنیم باید کتابهای «فرهنگ واژگان طنز» اثر محمدرضا اصلانی(همدان)، «طنزسرایان ایران»-از مشروطه تا انقلاب- اثر مرتضی فرجیان(سردبیر وقت مجله گلآقا) و نجف زاده و «20 سال طنز» اثر رویا صدر را بخوانیم. این سه کتاب همچنین به عنوان نمونه برای کسی که بخواهد در شعر طنز تحقیقی کند، مفید است.
وی گفت: بعد از این شاعران ما به پرویز خطیبی، خواجه نوری و حتی رهی معیری و شهریار میرسیم که مانند ابوالقاسم حالت، جلی و افراشته شعرشان طنزآمیز بود. رهی معیری و شهریار در نشریه هفتگی فکاهی توفیق که در زمان پهلوی چاپ میشد، شعرهای طنز مینوشتند. حتی در این دوره در آثار شاعران جدی هم طنز وجود داشت و این یک نمونه قدیمی است. یعنی در معاصران، رهی معیری و شهریار و در شعر کلاسیک، انوری و سمرقندی نمونه هستند. آنان در عین حال که شعر طنز مینوشتند شاعرانی جدی بودند. البته به جز رهی معیری و شهریار باید مهدی سهیلی را جزو این دسته آورد. او علاوه بر غزلها و شعرهای اجتماعیای که گفته، چند دیوان دارد و شعر فکاهی هم سرودهاست.
شاعر مجموعه شعر «همچو شکر خندیدن» توضیح داد: در دهههایی که به انقلاب منتهی میشد، یعنی دهههای 40 و 50 ما فکاهی نویسان بسیاری داشتیم که اسامی بسیاری از آنها در شعر طنز ایران ثبت شدهاست. اما به عنوان یک شاخصه از بین این طنزنویسان یک گروه به نام «گروه فکاهی نویسان حاجی فیروز» منشعب شد. آنها زیر این شناسه به فعالیت پرداختند. کار آن گروه این بود که نشریه فکاهی «کشکیات» را راه انداختند. این نشریه با استفاده از امتیاز «تهران مصور» منتشر شد. منوچهر محبوبی، خسرو شاهانی، اسدالله شهریاری، محمد صالحی آرام و هادی خرسندی در این نشریه کار میکردند و بهمن رضایی و آقای لطیفی به عنوان کاریکاتوریست فعال بودند.
این شاعر و طنزپرداز درباره شعر طنز بعد از انقلاب گفت: به اعتقاد من سلسله جنبان شعر طنز پس از انقلاب، در آن شرایط انقلابی و درگیر و دار جنگ، مرحوم کیومرث صابری فومنی بود. با توجه به شرایط انقلابی و جنگ تحمیلی با عراق کسی جرأت نمیکرد طنز بگوید. کیومرث صابری که خود مورد اعتماد بزرگان انقلاب و مشاور فرهنگی شهید رجایی و مشاور فرهنگی رهبر انقلاب بود، در نشریه خودش شعر طنز مینوشت. غیر از او شخص دیگری در آن شرایط جرأت طنز گفتن نداشت. او ابتدا ستون دوکلمه حرف حساب را در روزنامه اطلاعات شروع کرد و بعد مجله گلآقا را راه انداخت. گلآقا معتقد بود طنز نباید جبههگیری کند و یا اهانت به دیگران باشد و به نوعی «طنز نجیب» میگفت و به «طنز نجیب» معتقد بود.
محمدصالحیآرام متولد همدان، از چهرههای پیشکسوت شعر طنز ایران است. از میان کتابهای او میتوان به «همچو شرر خندیدن» و «همچو شکر خندیدن» اشاره کرد. وی علاوه بر اینها سالها در عرصههای مختلف مطبوعاتی روزنامهنگاری کردهاست.
سهشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۲ - ۰۸:۲۲
نظر شما