محمود حسینیزاد، مترجم، در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، از اهمیت زبان معیار، حفظ سبک خاص نویسنده، رعایت فارسینویسی در ترجمه، قدرت ترجمههای ضعیف در تخریب زبان و انعطافپذیری زبان سخن گفت.
وی در پاسخ به این سوال که «رعایت زبان فارسی معیار تا چه حد در ترجمه اهمیت دارد؟» اظهار کرد: پایبند بودن به زبان معیار اگر به معنای چارچوبهای دستوپاگیر باشد، برایم مهم نیست. هر نویسنده مطرحی سبک خاص خود را در ترجمه دارد و به همین دلیل آثارش با استقبال مواجه میشود. البته نباید از اهمیت پرداختن به موضوعات جهانشمول در آثار داستانی هم غافل شد؛ موضوعاتی که بعد از گذشت چند قرن هم برای مخاطب جذاب خواهند بود.
برنده ایرانی مدال گوته بر اهمیت سبک خاص نویسنده و حفظ آن در ترجمه تاکید کرد و گفت: در نویسندگی باید با کلمات بازی کرد تا به متن مناسبی دست یافت. اگر مترجم بخواهد با زبان معیار پیش برود و همیشه فاعل را اول و فعل را در انتهای جمله قرار دهد و سبک خاص معیار را رعایت کند موفق نخواهد شد. مترجمان باید بیشتر به سبک نویسندگان و مترجمان بزرگ و کاری که امثال گلستان، گلشیری و جلال آلاحمد انجام دادهاند توجه کنند تا بتوانند ترجمههای خوبی ارایه دهند.
وی همچنین سخنانش را درباره رعایت فارسینویسی در ترجمه ادامه داد و گفت: زبان، موجودی انعطافپذیر و در درستان مترجم و نویسنده است. من اگر در ترجمهام بدانم که واژه «امپریالیسم» بهتر میتواند منظورم را منتقل کند از «جهانخواری» استفاده نمیکنم. اگر بدانم به کار بردن واژه «اتفاقا» در متن جالبتر است از به کار بردن آن صرف نظر نمیکنم. بهعقیده من مترجم باید از همه امکاناتی که زبان در اختیار او قرار میدهد استفاده کند و زبان معیار، محاوره، شکسته و محلی را بشناسد و از آنها بهره ببرد.
قدرت ترجمههای ضعیف در تخریب زبان فارسی موضوع دیگری بود که به آن پرداخته شد و حسینیزاد در پاسخ به این سوال که «ترجمههای ضعیف تا چه حد این قدرت را دارند که ساختار زبان معیار را مخدوش کنند؟» گفت: بعضی وقتها ترجمه شخصیتهای شناختهشده را هم نمیتوانم بخوانم. کتابهای زیادی هستند که سر و صدا به پا میکنند و 15 صفحه از آنها را هم نمیتوان خواند و فهمید. مترجمان باید ادبیات خود را دقیق بشناسند، ادبیات روز را بخوانند و با لحنها و زبانهای کشورمان هم آشنایی داشته باشند. دقت کنند که هدایت، چوبک، دولتآبادی و چهرههای ادبی مطرحی که تعدادشان هم کم نیست چه کردهاند یا اینکه از دهههای 30 و 40 تا بعد از انقلاب، چه زبانی رایج بودهاست.
این مترجم زبان آلمانی یکی از ضعفهای مترجمان را نداشتن تکنیک خاص دانست و گفت: مترجمی که تکنیک ندارد زبان فارسی معیار را پیاده میکند و این سبب ضعیفشدن ترجمه میشود. از سوی دیگر مترجم باید از یک زبان مشخص ترجمه کند اما مترجمان ما از همه زبانها ترجمه میکنند و زبان داستایفسکی، هاینریش بُل، فاکنر و جیمز جویس در ترجمههایش یکی است.
نبود ویراستار ادبی کافی در ایران معضل دیگری بود که حسینیزاد آن را تایید کرد و گفت: متاسفانه ویراستار ادبی در کشور کم است، در حالی که ویراستار باید دستکم یک زبان خارجی را بشناسد و ترجمهای را که به دستش میرسد با متن اصلی مطابقت دهد. اگر ترجمهها با متن اصلی تطابق داده میشد، این فاجعههای عجیب و غریب در ترجمه پیش نمیآمد. ویراستار باید بتواند درباره متن ترجمه شده نظر بدهد و کار اصلی وی بررسی متن از لحاظ محتوا و فرم است که متاسفانه در ایران به ندرت صورت میگیرد.
وی گلایههایی هم از انتشار ترجمههای متعدد از یک اثر خاص داشت و گفت: من نمیدانم کتاب معمولی خالد حسینی چه اهمیتی دارد که ترجمههای متعددی از آن در مدتی کوتاه منتشر میشود. «پیامبر» جبرانخلیل جبران یا «بیگانه» کامو چه اهمیت عجیب و غریبی دارد که این همه ترجمه از آنها راهی کتابفروشیها شده است.
مترجم کتاب «اگنس» درباره لزوم رعایت ایجاز یا طول کلام نویسنده، نقطهگذاری و حتی صفحهبندی نسخه اصلی کتاب در ترجمه گفت: اینها مواردی هستند که باید صددرصد رعایت شوند. به نظرم فاصله پاراگرافها یا شیوه نوشته شدن کلمات هم باید مانند متن اصلی باشد و من سعی میکنم همه این موارد را رعایت کنم.
حسینیزاد آشنایی مترجم را با نظریههای اولیه ترجمه مفید دانست و گفت: دستکم دو نوع ترجمه داریم. در یک شیوه مترجم باید نویسنده را نزد مخاطب ببرد و در حالت دوم بکوشد مفهوم را منتقل کند. نمیتوانم بگویم که همیشه به یکی از این دو حالت پایبندم؛ زیرا انتخاب شیوه ترجمهام بستگی زیادی به متن اصلی دارد. متن گاهی ایجاب میکند به نویسنده وفادار باشید و گاه نه. من معمولا حالت بینابینی را انتخاب میکنم زیرا معتقدم ترجمه مانند ترازوست و دو کفه دارد و در پایان ترجمه، این دو کفه باید در راستای هم قرار گیرند.
این نویسنده و مترجم در 28 آگوست (6 شهریورماه) مدال انستیتو گوته را در آلمان دریافت کرد. سیدمحمود حسینیزاد متولد تهران، نویسنده، محقق و نمایشنامهنویس و مترجم آثار آلمانی است.
«نهاده سر غریبانه به دیوار»، «تگرگ آمد امسال بر سان مرگ» و «سیاهی چسبناک شب» از کتابهای منتشر شده این نویسندهاند. وي یکی از برگزیدگان مدال گوته در سال 2013 میلادی معرفی شد.
«آلیس»، «اگنس»، «آسمان خیس»، «مثلا برادرم» و «این سوی رودخانه ادر» از جمله آثاری هستند که با ترجمه محمود حسینیزاد از سوی نشر افق منتشر شدهاند.
مدال گوته از سال 1975 به عنوان نشان رسمی جمهوری فدرال آلمان به شمار میرود. این جایزه از سال 1955 به شخصیتهایی خارجی اهدا میشود که بهویژه در زمینه معرفی زبان آلمانی و تبادلات بین المللی فرهنگی خدماتی انجام داده باشند. مدال گوته در سال 1954 از سوی هیات مدیره انستیتو گوته تاسیس و از سال 1975 به عنوان نشان رسمی جمهوری فدرال آلمان شناخته شد.
دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲ - ۱۱:۴۷
نظر شما