محسن فرجي معتقد است که فيسبوک فرصت مناسبی برای ابراز عقاید مختلف است. وی در این باره گفت: امکانات اين فضا سبب میشود که کاربران بدون خودسانسوري آثارشان را عرضه کنند. تمرکززدايي در این فضا نیز اتفاق مهم و مثبتي است و با حضور فيسبوک، ديگر تهران پايتخت ادبيات ايران نيست.-
نويسنده مجموعه داستان «یازده دعای بی استجابت» با بيان اينكه مشکل ازلي و ابدي پخش کتاب نيز با رسانههاي مجازي و خصوصا فيسبوک كاهش يافته است، افزود: فيسبوک باعث شده که کاربران بدون خودسانسوري آثارشان را عرضه کنند. البته تعداد زياد کاربران و کمبود زمان باعث شده است که شعر بهتر از داستان در اين فضا عرضه شود زيرا در اين فضا، مخاطب فرصت، مجال و حوصله خواندن متنهاي طولاني را ندارد و اگر بخواهد براي يک داستان در فيسبوک وقت بگذارد بايد قيد خواندن انبوهي استاتوس ديگر را بزند.
وي با بيان اينكه ارايه اثر در هيچ فضايي، از جمله فيسبوک، به خودي خود تاثيرات منفي نخواهد داشت، اظهار كرد: هر فضا و رسانهاي براي خود مخاطباني دارد و عرضه اثر در اين فضاها به معني قرار دادن خود در معرض مخاطبان آن رسانه است، با اين حال و مشخصا در مورد فيسبوک بايد متوجه دو آسيب احتمالي بود؛ يکي اينکه چنين فضايي به راحتي ميتواند توهم خود شاعرپنداري را در کاربران تقويت کند و دامن بزند زيرا ممکن است که شاعر به نسبت تعداد «لايک»هايي که دريافت ميکند، دچار اين احساس کاذب شود که شاعر موفق و مقبولي است.
اين روزنامهنگار ادامه داد: آسيب احتمالي دوم، فراموش کردن ماهيت اين رسانه است، زيرا قرار بر اين است كه فعاليت در اين فضا در هر زمينهاي به ارتباطات و تعاملات بينجامد. البته گاهي ديده ميشود که برخي تبديل به کارمندان فيسبوک شدهاند و تمام ساعات خود را براي جمع کردن لايک صرف کردهاند، بيآنکه به توليد جدي محتواي ادبي بپردازند.
فرجي با بيان اينكه فيسبوک نميتواند زمينهساز تحول در جريانهاي ادبي باشد، افزود: گمان نميکنم که از اساس چنين رسالت و کارکردي– چه از طرف طراحان و چه از سوي کاربران ادبي- براي اين فضا پيشبيني شده باشد. به نظر من، فيسبوک علاوه بر شکستن اين انحصار و پايان دادن به دوران ناشرسالاري در عرصه شعر، کارکرد مهم و موفق ديگري داشته است كه اطلاعرساني درباره کتابهاي منتشر شده، برگزاري جلسات نقد و رونمايي از آن جملهاند. وقتي به کمبود رسانههاي رسمي در حوزههاي ادبيات و فرهنگ نگاه کنيم، ارزش و اهميت اين اطلاعرساني بيشتر مشخص ميشود. به همين دليل، گمان ميکنم کارکرد فيسبوک به جاي زمينهسازي و نقشآفريني در تحولات ادبي، خبررساني و آگاهي بخشي درباره اين تحولات و اتفاقات است که با سرعت و گستردگي مناسبي انجام ميشود.
فرجي با بيان اينكه فيسبوک فضاي چندان مناسبي براي نقد و نقادي نيست، توضيح داد: شتاب هولناک اين شبکه اجتماعي و وفور استاتوسهايي که هر ثانيه در آن منتشر ميشود، مجال و فرصت مغتنمي براي نقد و بررسيهاي جدي و طولاني فراهم نميکند. به اين دليل بايد روي همان قابليتهايي که در اين فضا وجود دارد مانند مجالي براي ديده شدن شعر و اساسا هر متن کوتاهي، فرصتي مناسب براي اطلاعرساني و خبردهي درباره اتفاقات ادبي و فرهنگي تمركز كرد. در واقع، فيسبوک بدون آنکه روي خود آفرينش ادبي تاثير مستقيمي داشته باشد، تنور اطلاعرساني و فضاي نشر را گرم ميکند.
محسن فرجی، روزنامهنگار و فارغالتحصيل رشته روانشناسي از دانشگاه تهران است. وی این روزها دبیر بخش مجموعه«قصه نو» نشر افکار است.
مجموعه داستان «یازده دعای بی استجابت»(1379) و «چوب خط»(1385) از آثار داستاني فرجي هستند.
نظر شما