نوبخت به خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) گفت: معتقدم ارايه آثار منتشر نشده در فیسبوک کار چندان مطلوبی نیست. گاهی ميبينم دوستاني، به ويژه افرادي که به شکل آماتور مینویسند، این کار را انجام میدهند و اصرار دارند ديگران نظرياتشان را درباره اين مطالب ارايه دهند. سرعت فیسبوک به قدری بالاست و لایکها آنقدر شکلِ بدِه و بستانهای دوستانه دارد که نمیشود آنها را به حساب تایید یا نظر واقعی دانست. البته فیسبوک فضای مناسبی برای به دام انداختن منتقد و درخواست نظر از او نیست. کاش این را همه بدانند.
وي با بيان اينكه بیشتر برای انتشار نقدها، اخبار حوزه ادبيات، معرفی کتاب و یادداشتهای مطبوعاتیاش از فیسبوک استفاده میکند، افزود: البته خبرگزاريها انتشار اخبار را به شکل مناسبتري انجام میدهند و فیسبوک صرفا كمك ميكند كه خبرها بهتر ديده شوند. به نوعی فیسبوک قادر به جبران کمبود وقت ما در زندگی پرشتاب این روزهاست، اما نمیتواند جای کتاب، روزنامه، مجله یا حتی سر زدن به سایتهای خبری را بگیرد. به همین دلیل هم نمیتواند جای مناسبی برای ارايه آثار پیش از انتشار باشد.
نويسنده «مرغ عشقهاي همسايه روبهرويي» بالا رفتن تعداد لايكها را براي نوشتههاي ادبي خطرناك دانست و اظهار كرد: به نظرم ارايه نوشتهها در فیسبوک نوعي سهلنگری و حس رضایت را در نويسنده ایجاد میکند و هرچه تعداد لایکها بالاتر باشد، خطرناکتر است. البته این روزها ديگر لایک به معنای تایید نیست و گاهی فقط چیزی در حد سلام و علیک روزانه دوستان با یکدیگر است. دوستان در گذشته از کنار هم که رد میشدند کلاه از سر برمیداشتند اما حالا لایک میزنند. بعضیها هنوز این را نمیدانند و خیال میکنند لایک یعنی تایید. برای همین به تعداد لایکهایشان دچار حس رضایت میشوند و نمیدانند این احساس کاذب است و برای خلق ادبی سم!
نوبخت افزود: جالب است بدانید خیلی از این آدمهایی که در فیسبوک دور و بر نویسندهها هستند و لایک بارانشان میکنند، اصلا اهل کتاب نیستند و اگر هم باشند، کتابها و یا داستانهای نویسندهای را که همه نوشتههایش را لایک میکنند نخواندهاند و صرفا به خاطر دیده شدن یا اهداف دیگر این کار را میکنند. این با عمل کسانی که بدون خواندن آثار نویسندهای و از روی غرضورزی به تخریب و سرکوب او میپردازند هیچ فرقی ندارد و هر دو به یک اندازه مخرب است.
نويسنده رمان «سيب تُرش»، تحول را محصول اندیشه دانست و گفت: تحول ریشه در فرهنگ دارد. فیسبوک فرصت اندیشیدن و مطالعه را میدزدد، تمرکز لازم برای خلق ادبی را به حداقل میرساند، فرصت زندگی کردن به معنایِ ناب آن را میگیرد و در عوض چیزی به ما میدهد که مجازی و غیرحقیقی است. شما ممکن است از تماشای تصویر یک فنجان چای خوشرنگ روی میز لذت ببرید، اما آیا این لذت برابر با وقتی است که مقابل آن فنجان چای، پشت میز نشستهاید و گرما و عطرش را حس میکنید؟ فیسبوک اغلب چنین لذتهایی را چنان اغواگرانه به ما میدهد که ممکن است ساعتهای زیادی زندگی کردن در دنیای حقیقی را از یادمان ببرد. دنیای ادبیات همانقدر که از فضاهای مجازی بهره برده، به همان اندازه هم از آن آسیب دیدهاست. اگر تحول و تغییر، نیاز به زمینهای داشته باشد، که قطعا دارد، فیس بوک بستر مناسبی نیست.
وي ادامه داد: معتقدم كه این فضا تنها میتواند تماس راحتتري ميان نویسنده و مخاطبش برقرار كند. این شکل رابطه شاید برای مخاطب جذاب نباشد اما برای نویسنده که کمتر تمایل و فرصت حضور در جمع دارد، قطعا جذاب است، دستکم برای من چنین بوده. فیسبوک برای من محلی است که در آن مخاطب کتابهایم را میبینم و مقالهها، یادداشتها و نظرياتم را با ديگر دوستانم به اشتراك ميگذارم. تا این حد بهره بردن از فیسبوک را به شرطی که اختلالی در جریان عادی زندگیام ایجاد نکند، میپسندم. اما این مساله، نه جای کمرنگ جلسات نقد ادبی را پر میکند و نه میتواند جایگزین رسانهها شود. ضمن اینکه من به عنوان نویسنده لازم است در روز ساعاتی را مطالعه کنم، فیلم ببینم، بنویسم و به عنوان یک انسان به قدر کفایت زندگی کنم.
وي افزود: نویسندهای که بیشتر ساعات روزش را در فیسبوک سپري ميكند، به ناچار از ساعتهاي زندگياش در جهتهاي ديگر کم ميگذارد. از این زاویه، فیسبوک روش مناسبی برای ارزیابی میزان فعالیت نویسنده است.
«مرغ عشقهاي همسايه روبهرويي»، «كلاغ» و «سيب تُرش» از آثار اين نويسنده هستند.
دوشنبه ۹ دی ۱۳۹۲ - ۰۸:۳۹
نظر شما