علامیان با بیان این كه كتاب «برای تاریخ می گویم» بر اساس توالی زمانی تدوین شده است، ادامه داد: كار پیاده سازی همزمان با اتمام هر مصاحبه انجام شده است. جلد دوم هم به صورت سوال و جواب تنظیم میشود. سوالها ممكن است به زیرنویس كتاب منتقل شود و به همراه برخی اطلاعات جنبی و تكمیلی خواهد آمد.
وی دومین مجلد کتاب را شامل خاطرات سال 68 تا 78 رفیقدوست معرفی کرد و گفت: جلد دوم خاطرات محسن رفیقدوست از سال 68 آغاز میشود و تا سال 78 كه ماموریت او در بنیاد مستضعفان امام خمینی(ره) به پایان رسید، ادامه دارد. آقای رفیقدوست را شخصیتی جامعالاطراف دیدهام كه از موضوعهای مختلف اطلاعات گستردهای دارد و نمیشود كتاب خاطرات چنین شخصیتی به صورت «من راوی» و «داستانگونه» تنظیم شود؛ زیرا در این صورت، باید خاطرات او به صورت پراكنده و ناقص عرضه شود.
علامیان ادامه داد: روش سوال و جواب را برای این كتاب به این دلیل انتخاب كردم كه كمترین دخل و تصرف صورت گیرد. روش مصاحبه، به شیوه تاریخ شفاهی است. پرسش و پاسخ این مزیت را دارد كه با ارایه سوال و در قالب سوال میتوانید به مخاطب اطلاعات بیشتری بدهید، سوالها با استناد به مطبوعات مطرح شده است و حوادث و گزارشهایی است كه در روزنامههای آن دوران آمده است.
وی درباره دشواریهای ثبت خاطرات رفیقدوست گفت: نزدیك بودن جلد دوم خاطرات رفیقدوست به تاریخ روز، از سختیهای گردآوری این اثر بود. نزدیكی به زمان انتشار از پیچیدگی كار است و خیلی از افرادی كه درباره آنها صحبت میشود، در قید حیاتاند که زاویه نگاه خود را دارند.
این پژوهشگر تصریح کرد: در این مصاحبه به عنوان یك روزنامهنگار و مصاحبهگر سوالات را مطرح میكنم، نه به عنوان یك مورخ و اگر دیگران هم این مسیر را طی كنند و خاطرات را گردآوری كنند، مورخان میتوانند تاریخ انقلاب را از مجموع این خاطرات به دست بیاورند. رفیقدوست خاطرات دهه اول و دوم انقلاب اسلامی را بازگو كرده است و دیگران هم باید همین كار را كنند.
محسن رفیقدوست پایهگذار سپاه و مسئول تداركات در زمان جنگ بود. بسیاری از فعالان در دفاع مقدس نقش او در پیشبرد فعالیتهای رزمندگان را بیبدیل میدانند. وی در دیباچه جلد نخست «برای تاریخ میگویم» نوشته است: «سه سال پیش، فرمانده محترم كل سپاه، سردار سرلشكر پاسدار محمدعلی جعفری، یعنی همان عزیز جعفری خودمان، طی نامهای كه از سوی سردار فتحالله جعفری فرستاده بودند، از بنده خواستند كه خاطرات و محفوظات خودم را از دوران دفاع مقدس بیان كنم. كار مصاحبه و تدوین خاطرات بر عهده برادری محترم و خبره، آقای سعید علامیان، بود. كتاب حاضر نتیجه ۲۱ جلسه (۴۸ ساعت) گفتوگوی حقیر با ایشان است.
متأسفانه، امروز، پس از گذشت ۲۲ سال از پایان جنگ، كه اینجانب در آستانه هفتادسالگیام، مرور انبوه خاطرات دفاع مقدس، كه هر روز و هر ساعتش داستانی و حكایتی است، كار راحتی نیست، اما با استناد بر نوشتهها و مصاحبههایی كه در جراید و گفتارِ دیگر برادران آمده و آقای علامیان هم در طول مصاحبهشان بدانها اشاره كردهاند، مبنا را بر این گذاشتم كه آنچه میدانم، بگویم و آنچه نمیدانم، بگویم نمیدانم و آنچه میدانم و نباید بگویم، بگویم نمیگویم. از خداوند خواستم مرا یاری دهد تا بتوانم مطالبی را بیان كنم كه در تاریخ بماند؛ ما باید تاریخی را كه تا قبل از انقلاب اسلامی، سالهای سال، برای ما نوشتند خودمان بنویسیم و واقعیتها را هم بنویسیم. بسیاری از بزرگان نیز، پس از انقلاب، چنین كردند تا نسل جوان امروز و نسلهای آینده با حقیقتِ ماجراها آشنا شوند و ارزش كار نسل انقلاب را بهتر ارزیابی نمایند.»
نظر شما