همزمان با خارجشدن شاه، مردم در سراسر ایران به خیابانها آمدند و با پخش شیرینی، این رویداد مهم تاریخی را جشن گرفتند و ۲۶دیماه ۵۷ نقطه عطف دیگری در تاریخ سراسر حماسه انقلاب اسلامی ایران آغاز شد. به همین مناسبت «ایبنا» با پژوهشگر معاصر ایران، موسي حقاني درباره این حادثه تاریخی، دلايل آن و روايتهاي منعكسشده از آن در كتابها، گفتوگو کرده است.
موسي حقاني، استاد دانشگاه و معاون پژوهشی موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران درباره خروج محمدرضا شاه پهلوي از ايران و دليل اصلي اين رويداد گفت: محمدرضاشاه پهلوي نخستين باري نبود كه به شكل فرارگونه از ايران خارج شد. وي پيش از آن، در جريان نهضت مليشدن صنعت نفت كه پشت آن ماجرا، طرحي براي كودتا بود، از ايران خارج شد.
معاون پژوهشی موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران ادامه داد: اما زمانيكه محمدرضا شاه 26 ديماه از ايران خارج شد با وضعيت متفاوتي روبهرو بود و آن مواجه شدن با قيام سراسري مردم و خشم و نفرت عمومي آنها بود. از اينرو، او و همپيمانانش تصميم گرفتند موقتا به بهانه مهاجرت از ايران خارج شوند تا بتوانند براي آينده حاكميت و بقاي خود تصميمگيري و برنامههاي خود را عملي سازند.
*چهارگزينه طرفداران محمدرضا شاه براي برگردان وي
اين کارشناس تاریخ معاصر ایران در توضيح اين مطلب افزود: ايجاد «اصلاحات»، نخستين گزينه طرفداران شاه بود. بدين معنا كه آنها فكر ميكردند لازمه آرامشدن اوضاع، رفتن موقتي شاه و به دنبال آن اقداماتي در قالب «اصلاحات» براي ساكتكردن مردم است؛ چنانكه بعد از رفتن شاه نيز اقداماتي نظير دستگيري افرادي مانند اميرعباس هويدا و نعمتالله نصيري، بازگرداندن تقويم شاهنشاهي به هجري شمسي و اقداماتي از اين دست صورت گرفت.
وي افزود: از جمله برنامه بعدي طرفداران وي، به قدرترساندن وليعهد به جاي محمدرضا شاه پهلوي از طريق «شوراي سلطنت» و سپردن سلطنت و امور مملكت به دست وي بود.
مولف كتاب «مروری اجمالی بر مجالس قانونگذاری در ایران» بيان كرد: برنامه ديگري كه طرفداران وي بعد از خروج محمدرضا شاه در سر داشتند، ايجاد كودتايي بر عليه انقلابيون و دست زدن به خشونتي گسترده براي احياي رژيم پهلوي بود.
حقاني افزود: رويكار آوردن دولتي همراه و همسو با غربيها و منتسب به سياست پهلوي از ديگر گزينههاي طرفداران محمدرضا شاه پهلوي بود. از اينرو، آنها به سراغ افرادي از نهضت ملي و شاپور بختيار، با پوششي به ظاهر دموكراتيك براي مقابله با انقلاب اسلامي رفتند كه اين نيز ناموفق بود.
نويسنده كتاب «خانه مشروطیت اصفهان» ادامه داد: با نقش برآب شدن تمام اين برنامهها ميتوان نتيجه گرفت، خروج شاه نه به اختيار خود بوده است و نه به اراده بيگانگان. بلكه دلايل اصلي اين خروج، قيامهاي مردمي و سازشناپذيري رهبري انقلاب اسلامي كه به غير از حذف شاه به چيز ديگري قانع نبودند. چنانكه زمانيكه رييس شوراي سلطنت براي ختم اين غائله و ارایه راه حل به نزد امام رفتند، امام خواستار استعفاي وي شدند. اين امر نشاندهنده آن است كه امام خميني راه را از همه جهت به روي سلطنتطلبان بسته و رفتن شاه را نخستين شرط براي حل اين مساله ميدانستند.
نويسنده كتاب «تاریخ تحولات سیاسی ایران» درباره تحريفاتي كه در مورد اين جريان در كتابهاي تاريخي صورت گرفته است، عنوان كرد: روايتي كه سلطنتطلبان از اين رويداد داشتهاند، برخلاف واقعيت است. در واقع، خوانشي كه آنها از اين رويداد ميكنند، اين است كه به دنبال خواست محمدرضا شاه از افزايش قيمت نفت، انگليسيها و آمريكاييها از مشروعيت و بقاي حكومت وي دست برداشتند. اين در حالي است كه انگليسيها و آمريكاييها تا لحظات آخر از شاه دفاع كردند و اين واقعيت را ميتوان در خاطرات منتشر شده افرادي چون اسدالله علم و ديگران ديد كه نشان ميدهد اختلافاتي كه بر سر فروش نفت و شاه و آمريكاييها به وجود آمده بود، اختلافات ريشهاي نبود. همچنين در گزارشهایی كه سفيران انگليسي و آمريكايي در ماههاي پاياني سلطنت محمدرضا شاه نقل ميكنند صحت اين موضوع را نشان ميدهد.
وي به تحريف ديگري كه در روايتهاي غربيها در رابطه با اين موضوع وجود دارد، اشاره كرد و گفت: با پيروزي انقلاب اسلامي، غربيها ديگر نميتوانستند از رژيم پهلوي دفاع كنند. از اينرو، خود را منتقد سياستهاي پهلوي نشان دادند و در كتابهاي خود اين گونه منعكس ميكنند كه غربيها منتقد سياستهاي پهلوي، رفتارها و اقدامات محمدرضا شاه و خواستار اصلاحات در ايران بودند. در حقيقت، آنها با اينگونه القائات سعي ميكنند پاي خود را از رژيم شاه بيرون بكشند. در حاليكه ميتوان شاهد آن بود كه آنها در جريانات مختلفي مانند 15خرداد، 17 شهريور، 19 دي و به طور كلي بعد از هر سركوبي، به شاه تبريك ميگفتند و حمايتهاي رسمي خود را از وي به عمل ميآوردند.
حقانی در پایان سخنانش به ناگفتههاي تاريخي در اين زمينه پرداخت و عنوان كرد: اگرچه كليات اين جريان به نحو مشخصي در كتابها انعكاس داده شده است اما جزييات اين رويداد و برخي از مذاكراتي كه براي بردن موقتي شاه از ايران در اسناد انگليس و آمريكاييها موجود است، روشن نشده است؛ اسنادي كه تمام برنامههايي كه در بالا ذكر شد را به نحو مطلوبي اثبات و مشخص ميكنند كه بردن شاه تاكتيكي براي آرام كردن اوضاع و جريانات انقلابي بوده است.
نظر شما