سه‌شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۹:۴۷
معجزه‌ای دیگر از قرآن، این بار در قلب نظامی آمریکایی

عادت کرده‌ایم به روزمرگی، آن‌چنان که زنده‌ایم چون فقط نفس می‌کشیم، راه می‌رویم و امور دنیوی خویش را دنبال می کنیم. گویا باید متشکر باشیم که پاهایی برای دوندگی به منظور کسب چند ریال بیشتر داریم! خودمان که هیچ، چیزهایی را فراموش کرده‌ایم در این روزمرگی که مستقیم از جانب خداوند رحمان فرو فرستاده شده‌اند.

 علی نقوی، خبرنگار حوزه دین خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)_ امروز هم مانند هر روز دیگر از کله سحر تا دیرهنگام شب به دنبال آن هستم که هرگز برایم ماندگار نیست و نام آن را کسب روزی قرار داده‌ام! اصلا فراموش کرده‌ام که چه می‌کنم و گاهی روزمرگی چنان بر من چیره می‌شود که نمازگزاردن من هم جزو عادت‌هایم می‌شود و...

روزها از پی هم می‌گذرند و بعضی وقت‌ها فراموش می‌کنم که آخرین بار چه زمانی و کجا قرآن کریم را گشودم و بهره‌ای از آن بردم! سعی کرده‌ام تلاوت کلام‌الله مجید را در میان عادت‌هایم گم نکنم و در کوچه پس‌کوچه‌های روزمرگی رهایش نسازم.

بارها شنیده‌ام و خودم هم گفته‌ام که قرآن معجزه جاوید پیامبر آخر‌الزمان است، اما انگار قلب من و خیلی از افراد مثل من، زمینی مناسب برای رویش این دانه معرفت و علم نیست و نمی‌دانم، شاید هم دل من مانند پاهایم فقط به دنبال کسب روزی‌ است، نمی‌دانم شاید! 

اما قرآن معجزه است و شکی در آن نیست، معجزه‌ای که همیشه معجزه خواهد بود، هم آن زمانی که بر قلب نازنین پیامبر اسلام(ص) نازل شد و هم در روزگار پر هیاهوی انسان هزاره سوم. اگر من و امثال من قدرشناس نیستیم که ربطی به قرآن ندارد.

در این وانفسای زنده‌مانی و در حالی که در فضای مجازی مثل خیلی از آدم‌های دیگر گم شده‌ام، خبری را در یک سایت(1) می‌بینم، می‌خوانم و بار دیگر شگفت‌زده می‌شوم از معجزه قرآن کریم، از این‌که چگونه کلام نورانی خداوند رحمان بر قلب یک آمریکایی به یقین زنده‌دل اثر می‌گذارد، صدای اذان جذبش می‌کند، بغضی غریب بعد از صرف یک وعده افطاری گلویش را می‌فشارد، دلش هوایی می‌شود، به مسجد می‌رود، از کلام خدا بیشتر می‌‌شنود و شهادتین را بر زبان جاری می‌سازد.

آری، حکایت واقعی نظامی آمریکایی که در کشور فلسطین کلام حق را می‌شنود و مسلمان می‌شود، بار دیگر بر معجزه بودن قرآن تاکید می‌کند و من می‌مانم و هزار و یک افسوس و احساس شرمندگی. شرمندگی از این‌که چگونه قرآن را در زنده‌مانی‌ام فراموش کرده‌ام. حتی فراموش کرده‌ام که حضرت فاطمه زهرا(س) در خطبه فدکیه از این که قرآن مهجور مانده، شکایت می‌کنند. وقتی من این خطبه را می‌خواندم، فقط مردم آن زمان را مخاطب می‌پنداشتم و دست‌کم خودم را در این میان بی‌گناه می‌دانستم. حتی وقتی نامه دردمندانه حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی را درباره مهجوریت قرآن خواندم و دلم لرزید، بازهم دیگران را مخاطب این دردنامه دانستم.

اکنون بار دیگر و برای چندمین مرتبه دلم می‌لرزد، از این که یک قلب زلال چگونه انوار هدایت قرآن کریم را جلوه‌گر می‌شود و منِ مسلمان چگونه قلبم را خانه روزمرگی دنیوی کرده‌ام. 

خدایا مرا ببخش، مرا ببخش که قرآن تو را مهجور ساختم. مرا ببخش که معجزه همیشه جاوید پیامبرت را شنیدم اما دلم زیر و رو نشد. خدای مرا ببخش به خاطر همه روزمرگی‌هایی که خودم به دست خویشتن ساختم و زندگانی را با زنده‌مانی عوض کردم و جایی در آن برای قرآنت نگه‌ نداشتم.

قرآن تو نیز مرا ببخش، به حق «یا ایهاالذین امنو»هایی که گفتی و نشنیدم. اصلا مخاطب همیشگی آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُوا» منِ به ظاهر مسلمانم. سپاسگزار تو‌ام که این‌بار هم درخشیدی تا بلکه من از ظلمت این روزمرگی رهایی یابم. سپاسگزارم که نورت را به دل زلال «مایک کلپاتریک» نظامی آمريکایی تاباندی تا درخشش آن بار دیگر وجدان خفته من و امثال مرا بیدار کند. 
--------------------------------------------------------------------------------
1- خبرگزاری شفقنا، دوشنبه(7 بهمن ماه)

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها