برادران، نویسنده این اثر، حنانه را از آبادان به تهران دعوت کرده تا روایت زندگی این دختر جنوبی را از زبان خودش بازگو کند. زندگی که در دوران جنگ با همه سختیها و شهادت پدرش باز هم جریان داشت.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «حنانه بزرگ بود. همیشه به چشم همه این طور بود. خودش هم اینطور خودش را میشناخت. بعد از فوت مادر خانواده را سر پا نگه داشته بود ولی همچنان دلش لک زده بود تا مادر نوازشش کند. لوسش کند. قاب عکس مادر را از روی دیوار برداشت. عکس را بوسید. برای قاب توری دوخته بود که وقتی مهمان نامحرم میآید روی عکس را بپوشاند. توری را روی قاب کشید و گذاشت بین رختها. قاب عکس پدر را هم لای چند لباس پیچید و گذاشت ته ساک. از وقتی مادر مرده بود، نبود پدر را احساس میکرد. نبود کسی را که هیچ وقت در زندگیش نبود.»
انتشارات روایت فتح، رمان «حنانه» را برای پنجمین بار در هزار و 100 نسخه، 64 صفحه و بهای 22 هزار تومان منتشر کرده است.
نظر شما