کتاب در رسانههای امروز/
کاظمی: خانوادگی مقلد حضرت امام بودیم/ شاعران فارسیزبان از صد سال پیش منتظر وقوع انقلاب اسلامی بودند
کاظمی گفت: وجود رساله حضرت امام در خانههای مردم افغانستان بسیار قضیه طبیعیای بود و به همین دلیل ما سالها پیش از انقلاب با امام آشنا بودیم. خود من تقریبا ۵ سال پیش از انقلاب رساله امام را داشتم و خانوادگی مقلد امام خمینی بودیم.
کاظمی اهل کشور افغانستان است، ولی صاحب ماندگارترین اشعار درباره انقلاب اسلامی و شخص امام خمینی (ره) است. او در این سالها هم پای مبارزان جبهههای جنگ و شهادت در دفاع از انقلاب اسلامی شعر سروده و هم سنگر دیگر مجاهدان فرهنگی عرصه زبان فارسی، عرق بر جبین ریخته و تلاش کرده است. با محمد کاظم کاظمی درباره شعر انقلاب اسلامی، تاثیری که بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران بر او و مردم افغانستان گذاشته و جریان ادبی پس از انقلاب گفتگو کردیم. این گفتوگوی خواندنی را از دست ندهید:
**مردم افغانستان در فعالیتهای جهادی متاثر از انقلاب اسلامی بودند
فارس: آقای کاظمی! شما تاثیری را که انقلاب اسلامی بر شاعران افغانستان گذاشت و باعث شد در این باره شعر بگویند، چگونه میبینید؟
تاثیری که انقلاب اسلامی بر شاعران ما گذاشت از چند منظر و زاویه قابل بررسی است. اول اینکه انقلاب اسلامی روی مردم افغانستان تاثیر داشت و باعث شد بسیاری از مردم گرایشی به انقلاب اسلامی پیدا کنند و در نتیجه بسیاری به ایران مهاجرت کردند. از سوی دیگر بسیاری از مردم ما و مجاهدین ما که در فعالیتهای جهادی علیه روسها شرکت میکردند، از انقلاب اسلامی الهام گرفتند و در شعارها و فعالیتها و مبارزاتشان تحت تاثیر انقلاب اسلامی بودند. طبیعتا در بین این افراد کسانی هم بودند که شعر هم میگفتند و این شاعران از آن روح انقلاب اسلامی تاثیر گرفته بودند، بدون اینکه از شعر انقلاب اسلامی متاثر باشند. یعنی مثلا در سبک شعری و جریانهای شعری به همان سبک و سیاق رایج در افغانستان شعر میگفتند منتها روحیه و روح شعرشان متاثر از انقلاب اسلامی بود.
**شاعران مهاجر افغانستان از جریان شعر انقلاب تاثیر پذیرفتند
اما گروه دیگر شاعرانی هستند که به سبب مهاجرت به ایران با جریان های شعری انقلاب اسلامی آشنا شدند و چون در مراحل اولیه شعر سرودن بودند، از جریان شعر انقلاب تاثیر پذیرفتند. یعنی نه تنها از جریان انقلاب اسلامی تاثیر پذیرفتند بلکه شعرشان هم متاثر از جریان شعر انقلاب بود و این تاثیر گاهی خود را در سرایش شعر با موضوع و مضمون انقلاب نشان داد که البته شاید تعداد اینها زیاد نباشد اما از آنجا که بیشتر شاعران افغانستان برای مسائل داخل کشور شعر میگفتند، باز هم متاثر از روحیهای بودند که در ایران شکل گرفته بود. به هر حال آن قسمت از جریان ادبی شعر افغانستان که مشخصا برای انقلاب شعر گفته، کمتر است اما آنچه که خیلی مهمتر است اینکه این شاعران، جریان، سبک و گونهای از سرایش شعر را در افغانستان رایج کردند که از لحاظ سبک و موضوعات شعری و نگاهی دینی که به مسائل داشتند از انقلاب اسلامی و جریان شعر انقلاب تاثیر پذیرفته بودند.
**پیام اصلی انقلاب اسلامی محدود به ایران نیست
فارس: شما انقلاب اسلامی و پیامهای امام خمینی (ره) را چه قدر محدود به ایران میدانید؟ آیا این انقلاب صرفا برای مردم ایران بود یا پیامی است که ملت افغانستان هم میتوانند از آن تاثیر بپذیرند؟
بعضی پیامهای انقلاب یعنی آن پیامهای اصلی که به تعبیری گرایش اسلام سیاسی است و مقابله با استکبار و همراهی با مستضعفان دنیا را فریاد میزند، اموری است که محدود به مرزهای ایران محدود نشده و در همه دنیا تاثیر گذاشته است. منتها یک سری مسائلی که در ایران پس از انقلاب میبینیم، مربوط به شکل برپایی نظام جمهوری اسلامی در ایران است و این ممکن است برای شرایط سیاسی و اجتماعی و دینی ایران قابل استفاده باشد و عینا این موضوعات برای کشورهای دیگر قابل تطبیق نباشد. این موضوعی است که گاهی خوب تفکیک نمیشود. مثلا بعضیها در افغانستان به جای اینکه روح انقلاب را دریابند و در برنامههای کلان اداری و سیاسی به کار ببرند، فکر میکنند نظام حکومتی افغانستان باید شکل متفاوتی پیدا کند اما این موضوع با توجه به مقتضیات سیاسی و اجتماعی هر کشور فرق میکند و فکر میکنم در این قضیه ما باید تفکیک قائل شویم. آن قسمت که مربوط به روح انقلاب بود، در کشورهای دیگر بسیار تاثیر گذار بوده است منتها نمیتوانیم بگوییم هر آنچه که در ایران بعد از انقلاب اتفاق افتاد عینا با همان ترکیب در کشورهای دیگر قابل اجرا است. چون هر کشور مقتضیات حکومتی خود را دارد. مثلا در کشوری اکثریت جامعه اهل تسنن هستند، به تبع نمیتوان انتظار داشت اجتهاد شیعی در آن حاکم شود.
**در بیشتر شعرهایم تاثیر شعر انقلاب دیده میشود
فارس: شما مشخصا چند شعر درباره روح انقلاب اسلامی و مشخصا شخص حضرت امام دارید؟
شعرهایم نسبتا متعددی است اگر با آن مفهوم کلی که گفتم نگاه کنیم. در شعر سفر که «بیار باره که امشب سوار خواهم شد»، شعر تقدیم به امام شده و آن تفکر امام که ستیز با استکبار است و رویارویی حق و باطل در آن جلوه میکند، در این شعر دیده میشود. یا مثلا در شعر روایت، مقداری به جنبههای فکری و مذهبی پرداختهام که ما از انقلاب بهره گرفتیم و در همان شعر است که از مصرعی از اشعار امام خمینی هم در آن استفاده کردهام. نوع تفکری که در این شعر و دیگر شعرهایم از آن سخن رفته است، نوع فکری است که در شعر اقبال و دیگر کسانی که این گرایش اسلام را ترویج میکردند، نیز وجود دارد. بعضی شعرهایم هم مشخصا درباره شخص حضرت امام است. یک مثنوی، یک ترکیب بند و یک شعر هم برای سالگرد رحلت ایشان. البته در بعضی از شعرهایم هم به روشنی این موضوع در آن دیده نمیشود اما تاثیر شعر انقلاب در آنها دیده میشود. بیشتر شعرهای من این ویژگی را دارد.
**بسیاری از مردم افغانستان طرفدار امام بودند
فارس: از حال و هوای خودتان در زمان پیروزی انقلاب میگویید؟ آن زمانی که امام (ره) زنده بود و انقلاب اسلامی در اوج قرار داشت، شما چه حال و هوایی داشتید؟
من آن زمان در افغانستان بودم. شاید این نکته برای شما بسیار جالب باشد که بدانید حضرت امام در افغانستان طرفداران بسیاری داشتند و بسیاری از مردم افغانستان مقلد ایشان بودند. البته مردم از مجتهدان متعددی تقلید میکردند اما بیشتر مردمی که گرایشهای سیاسی و انقلابی داشتند از امام تقلید میکردند و وجود رسالههای امام در خانههای مردم بسیار قضیه طبیعی بود و به همین دلیل ما سالها پیش از انقلاب با امام آشنا بودیم. خود من تقریبا 5 سال پیش از انقلاب رساله امام را داشتم و خانوادگی مقلد امام خمینی بودیم. طبیعتا وقتی آستانه پیروزی انقلاب شد و اخبار ایران به ما میرسید با علاقه مندی اخبار را دنبال میکردیم و در روزهای پیروزی انقلاب ما پای رادیو نشسته بودیم و با دقت اخبار را پیگیری میکردیم که در ایران چه اتفاقی میافتد. انقلاب ایران برای ما بسیار خوشحال کننده بود. برای بسیاری از مردم افغانستان بسیار خوشحال کننده بود. در خانه بسیاری از مردم کتابهای حضرت امام و عکس های حضرت امام پیدا میشد و حتی دیگر بزرگان انقلاب هم کتابهایشان به افغانستان رسیده بود و کتابهای شهید مطهری و دکتر شریعتی در بسیاری از خانههای افغانستان یافت میشد.
**داشتن عکس و رساله امام در افغانستان جرم بود
در آن سالها حکومت افغانستان حکومت کمونیستی بود و به شدت مخالف این گرایش مردم به انقلاب اسلامی بود و به همین دلیل وجود عکس امام یا رساله ایشان که دلالت میکرد به علاقه و ارتباط معنوی با ایران، جرم شناخته میشد و کافی بود در خانه کسی این چیزها پیدا شود تا منجر به بازداشت و اعدام شود. بسیاری از مردم افغانستان به همین خاطر بازداشت و اعدام شدند. از لیست این اعدامیها را که اخیرا اسم 5 هزار نفر از آنها فاش شد، ببینید، مشاهده می کنید در مقابل اتهام بسیاری از این افراد نوشته شده است،: خمینیست یا وابسته به ایران. اینها چیزهایی است که کاملا روشن و آشکار است. این فهرست اخیرا منتشر شده و اسم 5 هزار نفر از کشته شدگان دوره کمونیستی در آن است.
**شاعران فارسی زبان از 100 سال پیش منتظر انقلاب اسلامی بودند
فارس: عدهای شماتت میکنند که چرا شاعران افغانستان درباره انقلاب اسلامی شعر میگویند یا اصلا چرا ورود میکنند به این حوزه و بهانههایی از این دست. پاسخ شما به این بهانهها و ایرادها چیست؟
اینکه ما شعر میگوییم که روح انقلابی در آن است به معنی آن نیست که ما این روح را به صورت سفارش و دیکته شده از ایران گرفته باشیم. این روحی است که در واقع تقریبا 100 سال از زمان سید جمال الدین به بعد در روح اشعار امت اسلامی دمیده شد و بسیاری از شاعران افغانستان سالها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و حتی قبل از 15 خرداد سال 42 با روحیه انقلابی و اسلامی شعر میگفتند. مثل علامه سید اسماعیل بلخی یا اقبال لاهوری در پاکستان. مثلا اقبال در شعری با همین رویکرد انقلابی، میسراید:
« من در این خاک کهن گوهر جان میبینم/ چشم هر ذره چو انجم نگران میبینم
انقلابی که نگنجد به ضمیر افلاک/ بینم او هیچ ندانم که چه سان میبینم
یعنی او این انقلاب را تصویر میکند و در جای دیگری میسراید:
«میرسد مردی که زنجیر غلامان بشکند/ دیدهام از روزن دیوار زندان شما
یعنی همواره شاعران فارسی زبانی که گرایش انقلابی و اسلامی داشتند، انتظار یک نجات و انقلاب را داشتهاند. استاد خلیل الله خلیلی اندیشههای اسلامی و انقلابی را در شعرهایش ترویج می کند. بنابر این، این مساله ،مساله تازهای نبوده و به همین ترتیب وقتی انقلاب اسلامی رخ میدهد، انگار آرمان همیشگی که از صد سال پیش و از زمان سید جمال وجود داشت، تحقق یافت و ما برای آن آرمان شعر می گوییم.
**هیچ سفارشی در کار نیست
برای همین این شعرهایی که روح انقلاب در آن است، این طور نیست که سفارشی از سوی متولیان فرهنگی ایران باشد. اینها طبیعتا با انقلاب اسلامی ایران هم سو است و ما هم این را دریافتیم. آنچه که ما مردم مسلمان قرنها منتظر آن بودیم در ایران اتفاق افتاد و این میتواند در مقیاسهای دیگر و در کشورهای دیگر دنیا الهام بخش باشد. منتها بعضی کسان این را از نوع سفارش پذیری از نهادها و مسئولان فرهنگی ایران تلقی میکنند و بعضی نیز دخالت کردن و اظهار نظر کردن در امور سیاسی و داخلی ایران. در صورتی که برای ما این طور نیست.
**انقلاب اسلامی یک مفهوم جهانی است که در ایران تحقق پیدا کرده
برای ما انقلاب اسلامی یک مفهوم جهانی است که در ایران تحقق پیدا کرده است و در شکل و شمایل مشابه هم در کشورهای دیگر تا حدودی مصداق پیدا کرده و در همه جاهای دیگر دنیا رنگی از این آرمان جهانی دیده میشود و وقتی ما درباره این آرمان جهانی شعر میگوییم و به شاخصهایش اشاره میکنیم، از منظر همان نگاه کلی است. اما این به معنای تایید هر آنچه که بعد از انقلاب در ایران اتفاق افتاده نیست که بسیاری از آنها برای مردم ایران و حتی مذهبیها و انقلابیهای ایران هم ناگوار است و انتقاد میکنند که چرا بعضی بیعدالتی وجود دارد. ما مردم افغانستان هم به خاطر مسائل مهاجرت در ایران رنجهای میبریم و سختیهایی می کشیم و اینکه اگر ما برای روح انقلاب و مفهوم کلی شعر میگوییم، منافاتی با رنجهای ما ندارد. ما در جای خودش از آن رنجها هم میگوییم و باید راهی پیدا کنیم برای اینکه یک نوع نگاه اصلاحی به وجود بیاد نه نگاه تخریبی.
نظر شما