یکشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۲:۰۴
صبح خواهد شد

محسن مباشر کاشانی، در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی سرباز وظیفه ژاندارمری همدان بود. وی صبح نوزدهم آذرماه 1357 با تیراندازی به قدرت‌الله خدایاری، استاندار خائن همدان، وی را ترور کرد و به کوه‌های گنج‌نامه گریخت اما مباشر ساعت 14 همان روز در درگیری با نیروهای شهربانی همدان به شهادت رسید.

تاریخ‌نگاری معاصر ایران را تا حدود زیادی می‌توان شخصیت‌محور قلمداد کرد، حتی برخی مواقع در دوره باستان هم دیده شده شخصیت‌ها بیش از وقایع مدنظر نویسندگان متون تاریخی قرار گرفته‌اند. این مقوله از جنبه آسیب‌شناسی جای کار زیادی دارد اما به هر حال تاریخ‌نگاری شخصیت مدت‌هاست در ایران جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده است. در این زمینه البته همیشه هم کارهای موفقی منتشر نشده است و برخی شخصیت‌های تاریخی از نگاه مورخان دور مانده‌اند یا آنچنان که شایسته است به آن‌ها توجه نشده و در آثار تحلیلی تاریخی به آن‌ها پرداخته نشده است.  

انقلاب اسلامی ایران، بخش عمده‌ای از تاریخ معاصر کشور راتشکیل می‌دهد و به جرات می‌توان گفت این پدیده همراه جنگ تحمیلی بال‌هایی هستند که تاریخ‌نگاری معاصر ایران را به اوج می‌رسانند. انتشار کتاب‌های متعدد در حوزه‌های مختلف با موضوعات انقلاب اسلامی ایران و جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان، داخل و خارج از کشور، گواه این مدعاست. 

هرچند شهرهای بزرگ و به ویژه پایتخت، بیشترِ بار پیروزی انقلاب اسلامی را به دوش کشیدند اما نمی‌توان نقش دیگر شهرها و شخصیت‌های انقلابی را که مرکزنشین نبودند در سقوط رژیم پهلوی کمرنگ دانست. خوشبختانه کتاب‌هایی با موضوع انقلاب اسلامی در شهرستان‌ها هم در بازار نشر ایران دیده می‌شود. شهرستان همدان هم در آستانه پیروزی انقلاب، مانند بسیاری از مراکز استان‌های کشور،  آبستن وقایع زیادی بود. قیام سی‌ام بهمن و هجوم نیروهای شهربانی همدان به دبیرستان دخترانه پروین اعتصامی که باعث پدید آمدن موجی از اعتراضات بین مردم انقلابی این شهر شد، تظاهرات 5 آبان مردم کبودرآهنگ، دستگیری گسترده روحانیان همدان در 28 آبان، ترور سرگرد منوچهر کازرونی، رییس کمیته ضدخرابکاری و قدرت‌الله خدایاری، استاندار همدان از این وقایعند. 
 
پرسشی از ادبیات داستانی انقلاب

بیشتر این اتفاقات در کتاب سه جلدی «روزشمار انقلاب اسلامی در همدان» به قلم ابوالفتح مومن آورده شده‌اند و نویسنده نگاه نسبتاَ جامعی به این وقایع داشته است. درباره ماجرای ترور خدایاری و شهادت محسن مباشر کاشانی هم در این کتاب مطالبی نوشته شده است. غیر از این اثر در بخشی از مجموعه کتاب «انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک» و کتاب تحقیقی «بامداد انقلاب در مشهد» هم گزارش‌ها و مطالبی درباره این رویداد منتشر شده است. سوال اینجاست چرا با وجود این‌که ترور استاندار همدان، واقعه مهمی است که می‌توان از مناظر مختلفی به آن نگاه کرد و آن‌را در قالب گونه‌های مختلف نگارشی منتشر کرد، کتابی که نگاه جامعی به این رویداد داشته باشد و با موضوع ترور استاندار همدان منتشر شده باشد، دیده نمی‌شود؟

ماجرای ترور خدایاری، در نگاه اول دارای یک طرح داستانی منسجم است که نویسنده می‌تواند با استفاده از عناصر داستانی و به کار بستن تعلیق آن را به اثری قابل لمس و مهیج برای خوانندگان تبدیل کند. این داستان از آنجا که رگه‌های واقعیت در آن به چشم می‌خورد، از توان زنده کردن خاطرات انقلابی برای مردم همدان برخوردار است و دست کم ظرفیت رسیدن به چاپ‌های متعدد در این استان را دارد. 

نهادهایی مانند حوزه هنری  که دغدغه داستان انقلاب را دارند می‌توانند در نگارش آثاری از این دست پیشگام شوند و این اتفاق حتی اگر با سفارشی‌نویسی هم محقق شود، در نوع خود قابل احترام است. البته در یکی از دوره‌های جشنواره داستان انقلاب، داستان کوتاهی با نام «سربازهای برفی» با موضوع ترور استاندار همدان و شهادت مباشر کاشانی به دبیرخانه این جشنواره ارسال شد که البته موفقیتی نداشت و در همان دور اول از گردونه آثار برتر خارج شد. 

چند دقیقه از یک فیلم مستند و دیگر هیچ!
 
ابوالفتح مومن، نویسنده و پژوهشگر انقلاب اسلامی معتقد است در زمینه مستندنگاری واقعه ترور استاندار همدان، تا آنجا که در توانش بوده، نوشته است. می‌پرسم:« کار مباشر مثل یک قهرمان بوده اما چرا شخصیت کاریزماتیکی با نام او یا برگرفته از ویژگی‌های او در ادبیات به چشم نمی‌خورد؟» می‌گوید:« مباشر کاشانی همدانی نبود. او سرباز وظیفه ژاندارمری بود پیکرش هم پس از شهادت به مشهد فرستاده شد. شاید به همین دلیل مردم همدان شناخت زیادی از او نداشتند و نویسندگان بومی هم به موضوع شهادت او نپرداختند.» مسوولان استان همدان، پس از انقلاب اسلامی نام مباشر کاشانی را روی یکی از بیمارستان‌های این شهر گذاشتند اما کسانی که به تازگی مسافر همدان بوده‌اند، می‌گویند دیگر بیمارستانی با این نام در پایتخت تاریخ و تمدن ایران وجود ندارد. در این باره می‌پرسم، پاسخ می‌دهند:«نه! اینطور نیست. نام بیمارستان به مرکز بهداشت و درمان مباشر کاشانی تغییر یافته است البته این را هم باید بگویم، چند بیمارستان از جمله بیمارستان مباشر با نظر مسوولان استان در هم ادغام و به بیمارستانی به نام «بعثت» تبدیل شدند.» می‌گویم:« سال گذشته صدا و سیمای مرکز همدان، فیلم مستند و کوتاهی درباره تاریخ انقلاب یا نام صبح خواهد، شد پخش کرد که در آن به شهادت مباشر کاشانی هم اشاره شده بود.» مکث می‌کند و می‌گوید:«بله. البته من هم در تهیه آن فیلم نقش داشتم اما متاسفانه تهیه‌کنندگان فیلم از پژوهش گسترده من استفاده چندانی نکردند و تنها چند دقیقه را به این شخصیت اختصاص دادند. 
 
خدمت سربازی که هرگز تمام نشد
مباشر کاشانی هم مثل بسیاری شخصیت‌های انقلابی که کمتر نام و نشانی از آن‌ها در کتاب‌هایی با موضوع انقلاب به چشم می‌خورد، منتظر نویسندگانی است که به وقایع‌نگاری و آفرینش‌های ادبی در حوزه انقلاب نگاه تازه‌ای داشته باشند. شاید داستان‌نویسان و شاعران انقلاب هم منتظر ثبت تاریخ جامعی از شخصیت‌ها و وقایع تاریخی بروز و ظهور انقلاب اسلامی‌اند تا با پشتوانه‌ای قابل اعتنا به نگارش داستان یا اشعار ماندگار در این حوزه، بپردازند. به این ترتیب اهمیت کار تاریخ‌نویسان بیش از هر زمان دیگری مطرح می‌شود. هرچند از آنجا که فضای شعر و داستان، غالباً رئال نیست، نویسندگان و شاعران می‌توانند با استفاده از پس‌زمینه‌های ذهنی؛ خالق شخصیت‌ها و موقعیت‌های انتزاعی با موضوعات انقلاب باشند اما این کار هم محاسن و معایب خود را دارد. باید منتظر ماند و دید داستان، شعر،  وقایع‌نگاری انقلاب و ... آیا از این پس می‌توانند با نسل جوانی که سال‌ها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در کشور به دنیا آمده‌اند، ارتباط دوسویه و مثبتی برقرار کند یا برطرف کردن نواقص این حوزه، مدت زمان بیشتری می‌خواهد. /

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها