میرکاظمی، در این برنامه با اشاره به اینکه به دلیل نوع شغل و مسئولیتی که در این سالها در بنیاد شهید و امور ایثارگران بر عهده داشته است، گفت: بر این اساس، عادت کردهام که همواره هر چه درباره دفاع مقدس نوشته میشود را خوب ببینم و کمتر به حوزه نقد جدی وارد شدهام. اما در کلیت آثار دفاع مقدس مسوولیت محتوا با چه کسی است؟ راوی؟ مصاحبهکننده؟ یا ناشر و سازمان منتشر کننده اثر؟ چون این کتاب را خواندم و با آنکه همواره نگاه مثبت به آثار دفاع مقدس دارم، مواردی را در «هوبره» دیدم که نیازمند راستیآزمایی در پیش از انتشار بود.
وی ادامه داد: متن کتاب تناقضهایی دارد. معتقدم که اگر به یک جسم از زوایای مختلف نگاه شود، بدون قصد دروغپردازی، تعاریف متفاوتی ارایه میشود. ممکن است نگاه راوی به برخی از وقایع آمده در کتاب این گونه بوده است. اما نویسنده در پایان فصل یک صفحه 17 او میگوید برای کمک به مجروحین به سمت خرمشهر حرکت میکند ولی در آغاز فصل دو (صفحه 21) با فامیل به سمت اهواز میروند.
میرکاظمی با اشاره به اینکه نویسنده سعی کرده برخی از مسایل مهم جنگ را وارد کتاب کند و نشان دهد که شاهد این رویدادها بوده است تا به این ترتیب، به کتاب وزنی داده باشد، تصریح کرد: برای مثال واقعه «دریاقلی» را در جایی آورده است ولی نویسنده حتما در زمان رخ دادن آن اتفاق از این ماجرا بی اطلاع بوده. یا بحث اسیر شدن شهید تندگویان را مطرح کرده است و بعید است که نگارنده در آن مقطع از چنین موضوعهایی مطلع بوده باشد. یا به نظر میرسد به دلیل مطرح بودن کتاب «دا» ماجرای دیدار با خانواده زهرا حسینی را آورده است. اگر نه، به عنوان سوژه مهم ضرورتی برای آمدن در کتاب نمییافت.
وی با تاکید بر اینکه برخی مسایل نیاز به راستی آزمایی دارد اما مشخص نیست که آیا به نتیجه میرسد یا خیر؟ گفت: مثلا آیا عچرش به فرماندار وقت پیشنهاد داده که صندلی اتوبوس را برداریم و به عنوان کمپ از آن استفاده کنیم؟ مخالفت علنی با بنیصدر نیز بعید به نظر میرسد زیرا او (بنیصدر) در آن زمان از سوی حضرت امام(ره) فرمانده کل قوا بود.
این منتقد حوزه ادبیات پایداری تاختن به ارتش جمهوری اسلامی ایران در «هوبره» را به عنوان دیگر نقدش بر «هوبره» مطرح کرد و افزود: نویسنده کوشیده است ارتش را به گونهای نشان دهد که گویی از جنگ فاصله میگرفت و دور از صحنههای نبرد بودند. چنین بحثهایی، کارشناسیهای متعدد نظامی، فرهنگی و اجتماعی را میطلبد و در واقع نیازی نیست فردی که مسوولیتهای چندانی در جنگ تحمیلی نداشته، دست به تحلیل چنین موضوعهایی بزند. عچرش نباید در «هوبره» به جبههگیری در مقابل یک نهاد نظامی میپرداخت.
وی گفت: نام کتاب «هوبره» است. نویسنده در ابتدا مینویسد: «هوبره نام پرندهای مهاجر... عرب به آن هباری میگوید» اگر نویسنده خود ساکن منطقهای عربنشین است، چه اشکالی داشت که نام کتاب همان «هباری» میشد. اگر چه احتمالا هباری و هوبره یک واژه با دو گویش هستند.
میرکاظمی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به مقدمه «هوبره» که به دیدار ایثارگران پس از حوادث سال 1388 با مقام معظم رهبری اشاره دارد، گفت: آوردن چنین موضوعهایی در کتاب خاطرات جنگ ضرورتی نداشت. نویسنده میگوید که مردم آبادان به دلیل حادثه سینمارکس و درگیری مسجد جامع از مردم دیگر تهران روشنفکرتر بودند. گمان میکنم حادثه سینما رکس و حضور کشتیها و توریستها ربطی به روشنفکرتر بودن مردم در خوزستان نداشت. از سال 56 و پیش از آن اتفاقات انقلابی بسیاری در قم و تبریز و شهرهای دیگر رخ داد و چنین تعبیری جای بحث دارد.
این منتقد تصریح کرد: نگارنده در جایی میگوید که رییس دانشگاه علوم و فنون اهواز بودم و به حکم وظیفه وارد امر تجارت شدم. گویی در جامعه بر نویسنده این ایرادی از این نظر وارد شده و او در اینجا میخواهد پاسخ آنها را بدهد. به نظر میرسد از قالب خاطره برای برخی تصفیه حسابها بهرهگیری شده است. آوردن وقایع سال 1388 و دیگر موارد اینچنینی که بریده بریده و خرده خرده مطرح شدهاند، به مخاطب القا میکند که نویسنده قصد بهرهبرداری سیاسی و اجتماعی از کتاب خود دارد.
وی در پایان گفت: معتقدم همه آنهایی که در امر انتشار کتاب دخیلاند به نوعی مسوولیت دارند. نویسنده مسوول است. سازمان حامی مالی باید اثر را بررسی کند. ناشر خصوصی ملزم است با کارشناسان اهل نظر استفاده کند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در نهایت مسوولیت دارد که اثر را با نظر کارشناسان حوزه دفاع مقدس مجوز دهد.
محمودزاد: نباید حرمت مخاطب را شکست
نصرتالله محمودزاده در این برنامه گفت: نویسنده در مقدمه «هوبره» اشاره میکند که اگر شهید نشد، قصد دارد در مهاجرت، راه بهشت را طی کند و این به منِ مخاطب القا میکند که باید هجرتی بسیار زیبا در قالب مهاجرین جنگی آبادان و خوزستان داشته باشم اما متاسفانه برعکس چنین روندی رخ میدهد. گمان نمیکنم هجرتِ به این سختی مردم خوزستان، ذلت و خواری باشد. این دو لغت خیلی من را اذیت کرد. مهمترین وظیفه نویسنده احترام به مخاطب است. به نظر من این حرمت را هیچ کسی حق ندارد بشکند.
وی با اشاره به بخش دیگری از مقدمه «هوبره» ادامه داد: نویسنده میگوید که این واقعیت زندگی من است و میخواهم بعد از 24 سال بنویسم. با این حال، فاطمی در مقدمه نشان میدهد که در خرداد 88 شروع به نوشتن کرده است و در آبان همین سال هم اثر را به پایان برده. این نشان میدهد که نگارش کتاب با شتابزدگی همراه بوده است. چه لزومی داشت پس از 24 سال تاخیر، «هوبره» تا این حد با تعجیل نوشته شود.
خالق «بستر آرام هور» ادامه داد: همچنین نویسنده میگوید که ایرادهای محاورهای که به دلیل ترجمه محاوره از عربی به فارسی وجود دارد. در حالی که در محاورههای فارسی هم ایرادهایی دیده میشود. در هنگامی که نگارنده در برخی از صفحههای کتاب نام افراد را پس از 24 سال از یاد برده، عجیب است که محاورهها را به صورت دقیق به خاطر دارد!
وی با بیان این که با مطالعه 70 صفحه از کتاب دیگر انگیزهای برای مطالعه ادامه آن را نداشتم، گفت: برای برنامه نقد «هوبره» به دو کتاب «گامی برای علمی شدن خاطره» و «مقولهها و مقالهها» که آثاری مرجع هستند مراجعه کردم تا ببینم تعریف خاطره چیست؟ و این کتاب بر اساس چه روندی نوشته شده است؟ در این آثار بر سنجش نسبت خاطره با واقعیت تاکید شده است. نقل و بازخور هر واقعه، خاطره نیست. شرط ماندگاری خاطره در مهم بودن، حضور فرد و با اهمیت بودن نقش راوی در آن خاطره است. اگر از منظر حضور و اهمیت نقش راوی در «هوبره» کتاب را ببینیم، باید حدود 130 صفحه از کتاب را باید کنار بگذاریم!
محمودزاده ادامه داد: در آثار مرجع یاد شده، این پرسش آمده که «آیا خاطرات همواره واقعی هستند؟» که به سه دلیل ممکن است نباشد. سعی در دروغ گفتن راوی، بیان آنچه که قصد دارد خود انتقال دهد و احاطه نداشتن به همه جوانب خاطره. «هوبره» قصد جلوه دادن راوی به عنوان جوان 17 سالهای انقلابی دارد. به نظر من دلیلی ندارد که یک راوی با چنین مشخصهای به تحلیل وقایعی چون اسارت تندگویان بپردازد. توقعی هم نیست. هر فردی اگر در حد قواره خود خاطره بنویسد، خاطرهنگار واقعی است. و ضروری است که هر چه به یاد دارد را بیان کند.
خالق «بام کردستان» با تاکید بر اینکه خاطره نباید خبر یا گزارش باشد، افزود: این ضعف در کتاب بسیار به چشم میخورد. نویسنده حتی گاه یادش میرود خودش است. نقش راوی در خاطره باید مشخص باشد. نمیتوان باور کرد که یک امدادگر به عملیاتی برود و آن را در چهار خط به پایان ببرد. به مراتب این ضعف وجود دارد.
وی گفت: فضاسازی اصلا در کتاب وجود ندارد. تیپ راوی مشخص نیست. پرداختن به وقایع مهم و خذف موضوعهای بیاهمیت از دیگر نکاتی است که باید در خاطره وجود داشته باشد. خاطره باید بر پایه تجربه شخص و متوالی باشد. از تخیل و قصهپردازی جدا باشد. با چنین معیاری، از صفحه هفتاد به عقب بازگشتم و دوباره اثر را مطالعه کردم. تناقضات بسیاری در کتاب وجود دارد. مخاطب در متن متوجه خیالپردازیهای عجیب میشود. گاهی رجایی نخستوزیر است؛ گاهی رییس جمهور! در جایی باند بهشتی و باند بنیصدر مطرح میشود اما بهشتی اصلا باند نداشت یا طرف مقابل بنیصدر نبود.
محمودزاده افزود: در مدت چهارماه، نویسنده فرصت بازبینی اسناد را نداشت. نام سلاحها اشتباه عنوان شده یا 20 کیلو لاغر شدن فردی با شهادت دوستش بسیار بسیار بعید به نظر میرسد. نگاه مناسبی به زنان جوان آن روزگار نشده است و راوی خودش حالش از چنین نگاهی بد میشود و میخواهد به همین دلیل از آن فضا به جبهه پناه ببرد.
وی با اشاره به تسلط بسیاری که در حوزه عملیات خیبر دارد، گفت: حدود 90 درصد اطلاعات آمده درباره عملیات خیبر این کتاب غیر واقعی است. جزیره مجنون در مرحله دوم آزاد نشد. چه لزومی دارد فرد با نا آگاهی وارد مسایل اینچنینی شود؟
محمودزاده با پرسیدن این سوال که چرا دارد چنین بلایی به سر ادبیات جنگ میآید؟ گفت: این اثر با سفارش اداره کل حفظ آثار اصفهان منتشر شد و سرمایهگذار خودِ نویسنده بود. طبق قرارداد، نویسنده خود مسوولیت مطالب کتاب را بر عهده گرفته است. به نظر نمیرسد ناشر و اداره کل این اثر را از پیش خوانده باشد. به نظر من تناقضات آمده در کتاب میتواند دستمایه ساخت فیلم اخراجیهای 12 باشد! از گلعلی بابایی، رییس سازمان ادبی و هنری دفاع مقدس بنیاد حفظ آثار میخواهم که دقت بیشتری در حوزه انتشار آثار حوزه دفاع مقدس صورت گیرد. باید تفاوت نگاهمان به جنگ با غرب نشان داده شود.
راوی «دا»: هوبره تاریخ را به سخره گرفته است
سید زهرا حسینی، راوی کتاب «دا» که خود در کمپ B (شهرک شهید صباغیان) حضور داشت، گفت: به نظر من در «هوبره» نویسنده کتاب، تاریخ را به سخره گرفتته و تحریف کرده است و من بنیاد حفظ آثار را در این امر مقصر میدانم ادعاهایی که در «هوبره» نسبت به دختران جوان که در کمپ B بودهاند آمده، اساسا دروغ بوده است. به نظر میرسد نویسنده تحت تاثیر فیلمهای بسیار این کتاب را نوشتهاند. علی عچرش بزرگ، در آن زمان مسوول کمپ بود و احترام بسیاری برای ما قایل بود. او حتی سازمانها را مورد حمله قرار داده است. عچرش حتی در اتاق ما را برای نماز صبح به صدا در نمیآورد. پاهایش را به کف زمین چوبی یا فلزی کنار درب کپ میکوبید و سرود به «پاخیزید مسلمانان» را میخواند تا ما را برای نماز بیدار کند.
«علی عچرش» هم که در این برنامه حضور داشت، با بیان اینکه با مطالعه این اثر بسیار متاسف شدم و تا چندین روز حال خوبی نداشتم، تصریح کرد: حتی نسبت به تمام آثار دفاع مقدس بدبین شده بودم. من چیزی از وقایع ثبت شده در کتاب را به خاطر ندارم. کاش نویسنده در اینجا حضور داشت! بیشتر پزشکان کمپ ما، مشهدی بودند و با توجه به آنچه در کمپ در جریان بود، هنوز هم برای من و خانوادهام احترام قایلند. نویسنده هوبره با نام «عزیز» مشهور است و خوشبختانه نام خود را در چاپهای بعدی اثر به علی فاطمی (عچرش) تغییر داد. نویسنده کتاب این اثر را بر پایه شنیدههایش نوشته است و هیچ مسوولتی در محل خدمت من نداشته و معتقدم هدف او بهرهبرداری سیاسی از کتاب بود.
معصومه رامهرمزی آخرین منتقد کتاب بود که به رنجیده شدن همکاران امدادگرش در دوران دفاع مقدس از این کتاب اشاره کرد و گفت: من با بررسی کتاب، نقدی نوشتم که در حکم اعتراضیه بود. «هوبره» آنقدر بر پایه ادعاهای دروغ نوشته شده است که نتوانستم برخوردی جز این داشته باشم. در مقابل کتابهایی مانند «هوبره» چه مسوولیتی داریم؟ این در حالی است که بسیاری از مواقع اعتراضها به جایی نمیرسد. باید دانست که در عرصه ادبیات دفاع مقدس چون به بخش پر افتخار همه ماست، میتوان وارد منولوگ و احساس درونی خود شد اما نمیتوان افراد را مورد قضاوت و داوری قرار داد. معتقدم که همه افراد در این کتاب محکومند.
وی افزود: ما مسوولیم که آثار دفاع مقدس را با بررسی بیشتری منتشر کنیم و پس از انتشار آنها را رصد کنیم. از نویسنده و ناشر مکررا درخواست کردیم که در این برنامه حضور داشته باشند اما نیامدند. چنین رصدهای عادلانهای میتواند نشان دهد که آثار دفاع مقدس بیحساب و کتاب چاپ نمیشوند.
نظر شما