سه‌شنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۰۷:۵۲
براي اولين بار دولتمردان روشنفكر و روشنفكران چپ در نقشه روشنفكري ايراني مكان‌يابي شدند

نظام بهرامی کمیل،‌ در آخرین کتاب خود روشنفکری در ایران را مورد بررسی قرار داده و اعتقاد دارد تیپولوژی روشنفکران را از وضعیتی سه‌گانه به دوگانه تغییر داده و تکلیف روشنفکران دوره معاصر را با روشنفکران دوره مشروطه مشخص کرده است.

در این گفت‌و‌گو بهرامی‌کمیل به عنوان نویسنده کتاب «گونه‌شناسی روشنفکران» از منظر جامعه شناختی به سوالاتی درباره تقسیم‌بندی رویکردهای روشنفکران ایرانی و معیارهای آن پاسخ گفته است. در ادامه نیز مرز بین روشنفکران ایرانی معاصر با دوره مشروطه از سوی این مولف مورد واکاوی بیشتر قرار گرفته است تا انواع رویکردهای بیان شده از سوی وی در کتاب به روشنی در اختیار خوانندگان این اثر قرار بگیرد. در ادامه گفت​وگوي ايبنا با اين پژوهشگر را مي​خوانيد.

- در سه بخش ابتدایی کتاب مباحثي مانند «روشنفكر و روشنفكري»، «مدرنيته و مدرنيزاسيون» و «دين و سياست» را مورد بررسي قرار داده‌اید و در آن ها متفکران را به خوانندگان معرفی کرده‌اید. در بخش دیگر هم به متفکران غرب، از بیکن تا هایدگر اشاره کرده‌اید. خوانندگان با این بمباران اطلاعاتی در کتاب چگونه کنار بیایند؟

باید بگویم در بخش دوم کتاب،‌ نظر فيلسوفان از بيكن و دكارت گرفته تا كوهن، هايدگر و برگر به‌طور كوتاه مرور شده است و برای سهولت کار خوانندگان اين فيلسوفان و انديشمندان را در دو گروه اصلي قرار داده‌ام. گروه اول شامل انديشمنداني هستند كه معتقدند مدرنيته داراي مولفه‌ها و ويژگي‌هاي جهان‌شمولي مانند «عقلانيت»، «سكولاريسم»، «خودبنيادي» و «انسان‌گرايي» است كه غيرقابل جرح و تعديل هستند. براي مثال، انديشمنداني مانند دكارت، كانت، جان استوارت ميل، هايدگر، ماكس شلر، گيدنز و پوپر چنين رويكردي به مدرنيته دارند. براي صورت‌بندي چنین رویکردهایی از الگوی روشی ایمره لاکاتوش معروف به «برنامه پژوهشی» استفاده کرده‌ام.

- بنا به آن‌چه در کتاب مشاهده می‌شود‌‏، شما روشنفکران را به دو دسته تقسیم کرده‌اید‎، روشنفکران دارای رويكرد ذات‌گرايانه به مدرنيته مانند فرديد، شايگان، مرديها و ملكيان و روشنفکران دارای رویکرد غيرذات‌گرايانه به مدرنيته از قبیل سروش و شريعتي. معیار شما برای این دسته‌بندی چیست؟

در گونه‌شناسي‌هاي قبلي، موضع‌گيري و داوري ارزشي نسبت به غرب (مدرنيته) معيار اصلي بوده است كه براساس آن روشنفكران به سه گروه موافقان غرب (مدرنيته)، مخالفان غرب (مدرنيته) و حاميان تلفيق غرب و شرق (مدرنيته و سنت) تقسیم می‌شدند. اما معيار اصلي من رويكرد به مدرنيته است. يعني نه از منظر ارزشي كه از منظر هستي‌شناسانه و معرفت‌شناسانه به موضوع نگاه كرده‌ام. بر اين اساس، رويكرد به مدرنيته را به دو گونه ذات‌گرا و غيرذات‌گرا تقسيم‌بندي كردم و روشنفكران ايراني را كنار هم يا دور از هم قرار داده و نتايج انديشه‌هايشان را نشان داده‌ام. كار من در يك جمله اين بوده كه اين سه‌گانه موجود در تيپولوژي‌ها را به يك دوگانه تبديل كنم. با اين كار امكان بندبازي و يكي به نعل و يكي به ميخ زدن كه از فرهنگ ايرانيان است، منتفي مي‌شود.



- این تقسیم‌بندی سه‌گانه روشنفکری را به بن‌بست کشانده است که شما با بررسی جدید سعی کردید آن را تغییر دهید؟

بله، اين تقسيم‌بندي جريان روشنفكري ايران را به ‌بن بست كشانده‌است. همه آن‌هايي كه ادعاي تلفيق دستاوردهاي خوب مدرنيته با ميراث خوب سنت را داشته‌اند، هيچ قاعده و معياري براي چگونگي اين تلفيق ارائه نداده‌اند. در نتيجه اين ادعا كه؛ «ما نه مانند سنت‌گرايان مرتجع و نه مانند متجددهاي غرب‌زده، بلكه تلفيقي از خوبي‌‌هاي هر دو هستيم» تنها در سطح ادعا باقي مانده است. اين كتاب تلاشي است براي رهايي از اين وضعيت و ارايه گونه‌شناسي‌ كه بتواند امكان گفت‌و‌گو بين روشنفكران و انديشمندان را بالا ببرد، تجربه روشنفكران پيشين را منتقل كند، امكان درس گرفتن از خطاهاي آنان را افزايش دهد و پيامد نظرات، انتقادها و پيشنهادهاي روشنفكران را در سطح اجتماعي، سياسي و اقتصادي نشان دهد.

- خط سیر اندیشه‌های اندیشمندانی مانند سید جواد طباطبایی تا مرتضی مردیها و عبدالکریم سروش در این کتاب به خوبی مشخص است. آیا در تلاش برای نشان دادن پیوستگی روشنفکری در ایران و تفاوت‌های آن بودید؟
هرچند پاسخ به اين پرسش را بهتر است منتقدان بگويند اما به‌نظر من از ويژگي‌هاي بارز این كتاب پرداختن به روشنفكران معاصر از سروش و مرتضي مرديها تا سيد جواد طباطبايي و ملكيان و روشن كردن نسبت آن‌ها با روشنفكران عصر مشروطه است. يعني تاريخ جريان روشنفكري، به‌طور پيوسته در نظر گرفته شده و براي مثال شما مي‌توانيد حدس بزنید که آقاي زرشناس يا جهانبگلو چه نسبتي با انديشمندان عصر مشروطه و انقلاب 57 دارند. همچنين براي اولين بار دولتمردان روشنفكر و روشنفكران چپ در نقشه روشنفكري ايراني مكان‌يابي شده‌اند. البته ممكن است بسياري از منتقدان با چينش من از دولتمردان روشنفكر مانند علي اكبر داور و محمدعلي فروغي يا روشنفكران چپ مانند احسان طبري و خليل ملكي موافق نباشند؛ اما هدف من وارد كردن اين افراد به جريان روشنفكري و فراهم آوردن بستري براي گفت‌وگو بوده كه فكر مي‌كنم در آن موفق بوده‌ام.

-سعی شما برای برقراری دیالوگ بین تمامی روشنفکران با رویکردهای مختلف در کتاب دیده می‌شود،‌ اما به نظر می‌رسد در برخی مواقع انتقادها بسیار تند و تیز بوده و گاه رنگ خشونت به خود گرفته است؟
جواب من به سوال شما کاملا منفی است، خشونت و تمسخر به هيچ‌وجه در کتاب دیده نمی‌شود. من در اصفهان بزرگ شده‌ام و شفاف و صريح و به‌اصطلاح رُک بودن همراه با چاشني طنز از خصوصيات زبان اصفهاني‌هاست.

- اما جدا از مکان جغرافیایی تولد شما‌،‌ این انتقاد به شما وارد است.
 ممکن است که این انتقاد به من وارد باشد و به همين دليل همين‌جا از كساني كه فكر مي‌كنند من قصد تمسخر يا تهاجم به آن‌ها را داشته‌ام پوزش مي‌طلبم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها