تجربه تا كنون ثابت كرده است كه داستان هاي كوتاه، خصوصا داستان هاي كوتاه پند آموز، بيش از گونه هاي ديگر نويسندگي از سوي كودكان با استقبال روبرو شده اند زيرا متن مقبول از سوي اين قشر، متني است كه همراه جريانات زندگي با آن ها در حركت باشد و اگر چنين نباشد خواننده هايي در اين سن و سال خيلي راحت تر از بزرگترها مي توانند از خير خواندن يك كتاب بگذرند و گذشتن از خير خواندن يك كتاب يعني جرقه اوليه در هر چه دورتر شدن ازمطالعات مراحل بعدي زندگي.
راز موفقيت كارهاي كوتاه شايد در اين باشد كه پيش از هرچيز ديگر حدود حوصله كودك و نوجوان را مورد نظر قرار مي دهند زيرا هر اثر ادبي مرتبط با اين گروه هاي سني وظيفه دارد كه درست مانند تك تك آجرهاي به كار رفته در ساخت يك ديوار، ديوار حوصله رويارويي با كتاب را آرام آرام تكميل كند، يعني همان وظيفه اي كه در مجموعه«قصه هاي خوشحال» شاهدش هستيم.
اين مجموعه سه جلدي كه با ترجمه روان اميرمهدي حقيقت منتشر شده از جمله كارهاي تري جونز است كه ريشه در افسانه ها و قصه هاي ملل مختلف دارد به گونه اي كه مي توان رد پايي از افسانه هاي ايراني را هم درآن ها پيدا كرد. تري جونز ظاهرا در اين مجموعه عمده توان خود را صرف بازگرداندن ذهنيت افسانه اي و سفر به دنياي مورد علاقه كودكان مانند شاه و قصر و جادوگر و جنگل كرده و موفق شده در هر پنجاه قصه منتشر شده در اين كتاب ها حسي قدرتمند ازبرش هاي خيال انگيزايجاد كند.
يكي ديگر از مشخصات بارز اين مجموعه سه جلدي وجه قدرتمند تصاوير فانتزي در قالب ساخت شخصيت هايي است كه خود به خود حسي ازباور را نيز با خود يدك مي كشند. اگر نويسنده اي موفق شود در مجالي كوتاه مثلا تصويري مانند تصويرگربه اي كه «دودم» دارد يا «اسبي كه مي رقصد» يا « قورباغه اي كه آواز مي خواند» را وارد تخيل كودك كند و وجود واقعي آن را بقبولاند، كاري هنري انجام داده است،يعني همان كاري كه نويسنده اين مجموعه توانسته به خوبي ازپس اش بر بيايد.
اگر به مبحث «آغاز» در داستان كودك و نوجوان اعتقاد داشته باشيم پي خواهيم برد كه قصه هاي اين مجموعه به خوبي از آن بهره برده اند. منتقدان ادبيات كودك و نوجوان مبحث آغاز را يكي از مهمترين بحث ها در عالم نويسندگي بر شمرده اند و از آن به عنوان شاه كليد ورود به دنياي قصه نام برده اند.
مخاطب كودك و نوجوان زماني كه با آغازهايي مانند «توي جنگلي در همين نزديكي ها، درخت سيب سر به فلك كشيده اي بود كه با بقيه درخت هاي جنگل فرق مي كرد، چون برگ هايش قرمز بودند، شاخه هايش سبز و سيب هايي كه مي داد، نه سبز بودند نه قرمز نه زرد، سيب هايش آبي بودند...» يا «وسط يك اقيانوس جزيره اي بود كه دماغ همه مردمي كه توي آن زندگي مي كردند، خيلي خيلي گنده بود...» يا «در روزگاران خيلي خيلي قديم پادشاهي تصميم گرفت برج خيلي خيلي بلندي بسازد، پادشاه گفت: بايد اين برج را آن قدر بلند بسازم كه اگر نوكش بايستي دستت به ماه برسد....»، مواجه شود خود به خود با اين سوال برخورد مي كند كه بالاخره چه اتفاقي رخ مي دهد؟ و همين سوال باعث خواندن ادامه قصه تا پايان مي شود.
مي توان گفت كه قصه هاي خوشحال در رديف قصه هاي باليني قرار مي گيرند، قصه هايي كه مي توان هركدام از آن ها را بدون خستگي و قبل از خواب خواند.
بخشي از قصه «قصر دوردورها» را باهم مي خوانيم:
«يك روز مسافري از پيرزني اسم قصري را پرسيد كه روي تپه اي در آن نزديكي بود. پيرزن گفت: خب هيچ كس اسمش را درست نمي داند. ولي اين دوروبرها به آن مي گويند قصر دوردورها.
مسافر گفت: چه اسم عجيبي! از اينجا كه زياد دور نيست.
پيرزن گفت: آره، انگار زياد دور نيست، مگر نه؟
مسافر گفت: پياده تا آن جا يك ساعت بيشتر طول نمي كشد.
پيرزن گفت: والا چه مي دانم.
مسافر گفت: ولي شما بايد بداني تا آن جا چقدر راه است.
پيرزن گفت: نه، نمي دانم.
مسافر گفت: خب باشد. اصلا خودم مي روم آن جا.
اين را گفت و در حالي كه كله اش را تكان مي داد راه افتاد. پيش خودش گفت كه آدم هاي اين دور و بر چقدر نادانند.
يك ساعتي پياده رفت و به قصر نرسيد، دو ساعت ديگر رفت. سه ساعت ديگر هم رفت. از تپه بالا رفت و پايين آمد و سرش را بلند كرد، ديد قصر هنوز يك وجب هم نزديك تر نشده...»
مجموعه «قصه هاي خوشحال» شامل سه كتاب «دماغ گنده ها»، «به ماه دست بزن» و «چرا پرنده ها صبح به صبح آواز مي خوانند» در شمارگان 1500 نسخه و قيمت 7800 تومان براي هر جلد از سوي نشر چكه عرضه شده است.
نظر شما