نويسنده مجموعه داستان «مزار در همين حوالي» با انتقاد از سياستهاي وزارت ارشاد در دولت گذشته، افزود: امسال بسياري از كتابهايي كه دولت قبل به آنها اجازه انتشار نميداد، منتشر شدند و من هم تعدادي از آنها را مطالعه كردم. باور كنيد بعد از خواندن اين آثار كه غالبا داستانياند، متوجه نشدم چرا اين همه مدت در معاونت فرهنگي وزارت ارشاد، بلاتكليف بودند! داستانهاي سادهاي كه دليلي براي جلوگيري از انتشار آنها وجود نداشت. گمان ميكنم مسوولان آن وقت وزارت ارشاد، به مقوله انتشار كتاب نگاه سختگيرانهاي داشتند.
وي ادامه داد: خوشبختانه نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران، در مسير پيشرفت قرار گرفته و از رويدادهاي مشابهاش در سالهاي گذشته فاصله گرفته است. سياست فرهنگي دولت جديد در همين نمايشگاه خودش را نشان داد. البته مشكل بزرگ نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران اسم آن است. معتقدم در اين نمايشگاه بيشتر به جنبه فروشگاهي توجه ميشود در حالی که در رويدادهاي مشابه جهاني، نمايشگاه كتاب محلي براي برقراري ارتباط بينالمللي ميان نويسندگان، ناشران، مترجمان و دستاندركاران توليد كتاب در سراسر جهان است. اميدوارم در دورههاي آينده ناشران خارجي بيشتري در نمايشگاه كتاب تهران حاضر شوند.
مترجم مجموعه مقالات «حرفه داستاننويس» در پاسخ به اين پرسش كه آيا بهاي كتاب در ايران نسبت به ديگر كشورها بالاست؟ توضيح داد: من چنين اعتقادي ندارم. كتاب در ايران يكي از ارازنترين كالاهاست. بهاي يك رمان 200 صفحهاي داخلي شايد حدود 10 هزار تومان باشد اما يك اثر مشابه در كشورهاي اروپايي در ارزانترين حالت، 15 يورو و شايد به 70 يورو هم برسد كه چيزي معادل 280 هزار تومان ميشود. حتي اگر بخواهيم بهاي كتاب در كشورهاي اروپايي را با نسبت واحد پول به درآمد مردم بسنجيم، متوجه ميشويم كتاب در ايران نسبت به آن كشورها ارزانتر است.
فولادينسب اضافه كرد: درست است كه گراني كاغذ مشكلساز شده و دليلش هم تورم و چرخش زياد پول در جامعه است اما اگر سرانه مطالعه در ايران بالا نيست، بايد علتش را جاي ديگر جستجو كرد. معتقدم يكي از دلايل اين مشكل، بيعلاقگي و توسعه نيافتگي فرهنگ مطالعه است.
اين منتقد ادبي با مقايسه كتابخواني در ايران و فرانسه توضيح داد: وقتي وارد مترو پاريس ميشويد، يك كتابخانه عمومي را مقابل خودتان ميبينيد! كمتر كسي است كه در واگنهاي قطار مترو پاريس، كتابي ورق نزند اما هنوز چنين اتفاقي در ايران ديده نميشود. علت ديگر سرانه پايين مطالعه در ايران هم مربوط به ضعف تبليغات مفيد و اطلاعرساني كتاب در رسانهها به ويژه رسانه ملي ميشود.
وي ادامه داد: در سالهاي گذشته اداره راهنمايي و رانندگي با همكاري صدا و سيما فرهنگ رانندگي در ايران را تغيير داد. رسانه ملي ميتواند مهمترين نقش را در فرهنگسازي داشته باشد. البته برنامههاي تخصصي معدودي با موضوع كتاب در صدا و سيما ديده و شنيده ميشوند كه براي كارشناسان كتاب در حوزهها مختلف مفيد است اما آيا چنين برنامههايي براي عموم هم جذابند؟
فولادينسب با اشاره به اهميت زمان پخش برنامههاي مربوط به كتاب در صدا و سيما، عنوان كرد: سالهاي گذشته، پيش از پخش اخبار ساعت 21 شبكه يك سيما، انيميشنهاي آموزشي راهنمايي و رانندگي روي آنتن سيما ميرفت اما شما بگوييد برنامههاي مرتبط با كتاب در راديو و تلويزويون چه زماني پخش ميشوند؟
اين مترجم و داستاننويس بعد از صدا و سيما وزارت آموزش و پرورش را مهمترين ارگان براي نهادينه كردن فرهنگ كتابخواني دانست و گفت: در برخي كشورهاي اروپايي، كودكان از هفت سالگي موظفند، هر شب نيم ساعت پيش از خواب كتاب مطالعه كنند و والدين هم بايد گزارش اين كتابخواني را به مدرسه فرزندانشان بدهند. به اين ترتيب، مطالعه از كودكي مانند مسواك زدن در برنامه روزانه آنها قرار ميگيرد اما در ايران آموزش و پرورش براي توسعه فرهنگ مطالعه، روي مسابقات كتابخواني تمركز ميكند. اين كار خوبي است اما گمان نميكنم فقط با برگزاري چنين مسابقاتي، كتابخواني در ايران ترويج شود.-
نظر شما