اعتماد امروز در ستون «یک خبر, یک گزارش» خود گفت و گویی با معاون فرهنگي كميته ملي يونسكو در خصوص ثبت عبدالقادر مراغي به نام ايران در يونسكو داشته است. عبدالقادر مراغي از سرشناس ترين موسيقيدانان ايران در نيمه دوم قرن هشتم و اوايل قرن نهم هجري بود كه پس از فارابي آخرين موسيقيدان بزرگ و وارث موسيقي كلاسيك ايران به شمار مي رفت. عبدالقادر در طول دوران زندگي اش- كه مقارن با دوران پر آشوب تاريخ ايران بود- سه رساله موسيقي به زبان فارسي نوشت كه دو اثر وی هنوز هم از مرجع هاي مهم موسيقي به شمار مي روند. او در جامع الالحان قواعد موسيقي را شرح مي دهد، در مقاصد الالحان تصنيف ها و آهنگ هاي خود را مي گويد و در كنزالالحان مجموعه آهنگ هاي موسيقي و ساخته هايش را با علايمي كه براي ثبت آنها در نظر گرفته بود، آورده كه متاسفانه « كنزالالحان» مفقود شد.
محمدرضا درويشي كه طي چند سال اخير، فعاليت هاي زيادي را براي معرفي و بازسازي آثار عبدالقادر مراغي انجام داد، در نهايت موفق شد عنوان عبدالقادر مراغي را در سازمان جهاني يونسكو به نام ايران به ثبت برساند و اين سازمان نيز سال هاي 2014 و 2015 را به عنوان سال عبدالقادر مراغي نامگذاري كرد.
وی در این گفت وگو پيرامون ثبت اسم عبدالقادر مراغي به نام ايران در سازمان جهاني يونسكو به اعتماد می گوید: «من در طول يك سال گذشته پرونده اي را با محوريت عبدالقادر به كميته ملي يونسكو در تهران ارائه كردم كه تحقيق روي آن نزديك به چهار ماه به طول انجاميد. در اين پرونده، من عبدالقادر مراغي را به عنوان نظريه پرداز و موسيقيدان ايراني به جامعه جهاني معرفي و نام او را در سازمان جهاني يونسكو به ثبت رساندم.
معاون فرهنگي كميته ملي يونسكو در ادامه اين گفت وگو به تلاش كشورهايي چون تركيه، افغانستان و آذربايجان براي ثبت عنوان عبدالقادر مراغي به نام خودشان اشاره كرد و افزود : در طول اين مدت از اين كشورها تماس هايي با من گرفته مي شد كه نام عبدالقادر را مشتركا با اين كشورها به ثبت برسانم كه من نپذيرفتم.
روزنامه آرمان/ادبیات این دوره ادبیات عصر انقلاب است
این روزنامه امروز در ستون «یادداشت» خود در خصوص نویسنده جنگ آفرین می نویسد و به تحلیل آثار كلاسيك ادبي می پردازد. آرمان معتقد است این آثار ميراث ماندگار و بي مرز فرهنگ و هنر بشري به شمار ميروند و تقريبا به همه زبانهاي زنده دنيا ترجمه شده و به خاطرههاي جهان پيوستهاند. این روزنامه سپس ه معرفی کتاب «كلبه عموتم» می پردازد که درباره زندگي تلخ و غمانگيز بردگان است؛ بردگاني كه با گذشت زمان، معناي آزادي را از ياد بردهاند و خود را محكومين ابدي اين زندگي رقت بار ميدانند. عموتام (عموتُم) نام يكي از همين انسانهاست. بردهاي مومن و فداكار كه هميشه به خداي خود ايمان دارد و در هيچ شرايطي وجود او را انكار يا از او شكايتي نميكند؛ بلكه هميشه او را شكر ميكند و توكلش را به او از دست نميدهد) می پردازد.
این روزنامه همچنین در انتهای صفحه ادبیات گزارشی از نشست رسانه ای جشنواره سوره منتشر کرده است. در این نشست سعید بیابانکی، شاعر و دبیر هنری این جشنواره به بالندگی شعر و ادبیات در سالهای پس از انقلاب اشاره و می گوید: ادبیات ما در سالهای پس از انقلاب از یک رشد کمی و کیفی برخوردار بوده و ما باید ادبیات این دوره را ادبیات عصر انقلاب بدانیم. ادبیاتی که موضوع بسیاری از پایاننامههای دانشجویی بوده و یکی از اهداف حوزه هنری هم پرداختن به ادبیات این دوره بوده است.
به گفته او، شاعران بسیاری از دل حوزه برآمدند و شعر انقلاب را پایهگذاری کردند. امروز هم شاعران جوان از آنها پیروی میکنند و یکی از اهداف جشنواره شعر و داستان جوان سوره، پروبال دادن به جوانانی است که از انقلاب و دفاعمقدس و سبک زندگی ایرانی- اسلامی گفتهاند وگرنه جشنوارههای بسیاری برگزار میشود و وظیفه حوزه هنری برگزاری و توجه به جشنوارههایی است که به موضوعات مورد نظر این سازمان میپردازند.
آرمان همچنین در ستون «پنجره» خود نگاهی به بازار کتاب انداخته و معتقد است باید فاصله نویسندگان با مردم را کم کنیم. این روزنامه انتقادی از انتخاب سوژههايي يكسان و خارج نشدن از محدودهاي امن در اغلب آثار ادبي را كه پيوسته از سوي منتقدان و كارشناسان عنوان ميشود دارد و می گوید: براي ريشهيابي اين موضوع بايد نگاهي به بازار كتاب داشت. نويسنده و ناشر به دنبال جذب مخاطب است و اين بازار كتاب است كه او را ترغيب ميكند كه در چه حوزهاي كار كند. از سوي ديگر تقليد هم وجود دارد، معضل تكراريها را در سينما و تئاتر و سريالهاي تلويزيوني هم شاهد هستيم. بيشك موضوعهاي بكر نياز به سرمايهگذاريهاي بيكراني دارد كه اصولا از عهده نويسنده و حتي انتشارات خارج است. نويسندگان ما نياز دارند كه فضاي تحقيقاتي داشته باشد كه دغدغههاي مالي كمتر اين فرصت را به آنها ميدهد. در كشور ما وضعيت معيشت نويسندگان از راه فروش كتاب يا تامين نميشود يا اينكه نوشتن براي آنها هزينهزا است و مساله شغلي به نام نويسندگي در جامعه ما معناي درستي ندارد و ارزشهاي مالي بزرگي براي آن قائل نميشوند، هر چند كه از بعد ارزشهاي معنوي هم كمتر مورد توجه است. از اينرو موضوعها يكنواخت ميشوند و به سمت و سوی قشر خاص و مخاطب خاص و موضوعات خاص ميرود و اين تكراريها ادامه دارد تا سرانجام به رخوت ميرسيم. امروزه مردم علاقهاي به خواندن رمانهاي چند جلدي ندارند، زماني براي خواندن كتابهاي علمي و تخيلي علاقهمندان زيادي ديده ميشدند اما اين روزها قدرت كنجكاوي خصوصا در نسل جوان صدمه جدي ديده است. ايرادهايي هم كه هنگام گرفتن مجوز وجود دارد نويسندگان را ترغيب ميكند كه مسيرها و چالشهاي جديد را تجربه نكنند. براي كشف عوامل اين شرايط، شايد بايد به نوع زندگي مردم نگريست. دغدغههاي زندگي و خصوصا مسائل مالي اذهان را بهقدري درگير كرده كه ميل چنداني به موضوعات پيچيده و طولاني ندارند. از سوي ديگر زيستن در زمان گذشته بسياري را معتقد كرده كه ديگر كسي علاقه ندارد از بين نويسندگان جوان و جوياي نام به دنبال مرداني چون نادر ابراهيمي و احمد محمود و دولت آبادي برود و معتقد هستند كه بايد به گذشته دلخوش بود و علاقه به چالش جديد با نام و قلم جديد کمتر وجود دارد.
روزنامه فرهیختگان/ امر سیاسی در بستر الهیات سیاسی
فرهیختگان امروز در صفحه «اندیشه» خود به بهانه ترجمه فارسی مهمترین رساله کارل اشمیت فیلسوف آلمانی با نام «مفهوم امر سیاسی»، گزارشی در این خصوص منتشر کرده است. تمییز مفهوم «امر سیاسی» به مثابه فعالیتی خاص و مستقل، عمدتا با آثار کارل اشمیت گره خورده است. وی معتقد بود مفهوم امر سیاسی را باید با تفکیکهای خاص آن مشخص کرد. همانطور که «در حوزه اخلاق تفکیک نهایی میان خیر و شر، در زیبایی شناسایی میان و زشت، در اقتصاد میان سودآور و بیسود است»، پرسش اشمیت این است که «آیا تمایزی خاص وجود دارد که به منزله یک معیار پایه، برای امر سیاسی به کار رود؟ پاسخ او این است که عمل سیاسی بر مبنای تفکیک میان دوست و دشمن استوار میشود. پاسخ بحثبرانگیز اشمیت از این باور سرچشمه میگیرد که ویژگی شرایط نخستین زندگی تعارض است. این واقعیتی بنیادین است که سیاست را به وجود میآورد. سخن اشمیت در معرض بدفهمی است، چرا که منظور او این نیست که رقابت میان جناحهای مخالف سیاسی درون دولت برخاسته از تفکیک میان دوست و دشمن است. همچنین او بر این باور نیست که این تفکیک ماده و محتوای سیاست را فراهم میآورد. اشمیت در اینجا دلمشغول سنتهای سیاسی نیست، بلکه با پایداری در سطح اول، یعنی با خود مفهوم امر سیاسی، سروکار دارد.
اشمیت در کتاب مفهوم امر سیاسی بهطور نظاممند تلاش میکند گوهر پدیدار سیاسی را مشخص کند اما کار از این نیز پیشتر میرود. کتاب همچنین برای مهمترین پرسش مطرحشده در اندیشه سیاسی کلاسیک پاسخی ارائه میدهد: چگونه باید زندگی کرد؟ افلاطون در دیالوگ اوتیفرون از ماهیت اختلافاتی میپرسد که نمیتوانیم آنها را حل کنیم و باعث دشمنی میشوند. پاسخی که در دیالوگ ارائه میشود، بیشباهت با پاسخ اشمیت نیست: پیشنهاد میکنم ببینی آیا آنها عبارت از عادلانه و ناعادلانه، زیبا و زشت و خوب و بد نیستند. آیا اینها همان چیزهایی نیستند که درباره آنها اختلاف داریم و نمیتوانیم به تصمیمی رضایتبخش برسیم.
روزنامه شاپرک/نگاهی به زندگی «دانته آلیگیری»
شاپرک امروز در صفحه «ادبیات نوجوان» خود نگاهی به زندگی پر تلاطم «دانته آلیگیری» یکی از شاعران ایتالیایی انداخته است. وی در 6 جولای سال 1265 در شهر «فلورانس» که یکی از جمهوری های متعدد ایتالیایی آن زمان محسوب می شد در خانواده متوسطی به دنیا آمد و در سال 1321 میلادی در سن 56 سالگی درگذشت. او تحصیلاتش را در «دارالتعلیم مذهبی برادران کهتر» شروع کرد. زندگی دانته سرشار از تلخکامی ها و محرومیت ها بود. وی در دانشگاه های «فلورانس» و «پالودا» به کسب علم و دانش پرداخت و یکی از شاگردان برجسته آنجا بود که به رشته های فلسفه و طبیعی و اخلاق توجه و علاقه زیادی داشت.
دانته آلیگیری طی دوران زندگی خود دست به انتشار کتاب های متعددی زد که معروف ترین آنها «زندانی نو»، «ضیافت»، «سلطنت»، «آهنگ ها» و بالاخره شاهکار او کتاب «کمدی الهی» است که در سه بخش نوشته شده است دوزخ، برزخ و بهشت که تنها اشاره ای به تثلیث مسیحیان نیست، بلکه اشاه ای است به ساختار جهان و آموزش کلاسیک آن را نباید دست کم گرفت. وی 34 سرود برای دوزخ و 33 سرود دیگر برای برزخ و بهشت می سراید. بهترین نویسندگان و شعرا مانند «لامارتین»، «ویکتور هوگو»، «ولتر» و «شاتوبریان» لب به تحسین دانته گشوده اند و طی مقالاتی در روزنامه ها و مجلات مختلف او را بزرگترین شخصیت فلسفی و ادبی معرفی کردند.
روزنامه همشهری/ نان داغ کتاب داغ!
این روزنامه امروز در صفحه «گزارش» خود گزارشی از نانواهای قم منتشر کرده که دست به ابتکار زدند و کتابخانه ای را در نانوایی خود تاسیس کرده اند تا وقت مشتریان کمتر تلف شود. همشهری در این گزارش می نویسد: در این نانوایی هااز همان اول قفسه کتاب ها جار می زنند که قرار نیست اینجا یک نانوایی معمولی باشد. در کنار دیوار آنها یک یک نیمکت طولانی فلزی وجود دارد که چند نفر کتاب به دست روی آن نشسته اند و بالای سر آنها یک ردیف کتاب در یک قفسه چیده شده است. کتابخانه ای با یک ردیف کتاب اما پر شمار به طوری که به گفته شاطران آنها بیش از 600 کتاب تا کنون وارد نانوایی شده اند کتابهایی که یا توسط نانواها در این کتابخانه قرار گرفته اند و یا توسط اهالی محل و انتشاراتی های مختلف آنها را در اختیارشان قرار داده اند. اما در این میان تعدادی از کتابها هم از کتابخانه خارج شده و بعضی از آنها به امانت برده شده و یا به دلیل کهنه شدن کنار گذاشته شده اند. این کتابها بیشتر مناسب مطالعه در زمان کوتاه هستند و می توان تنها بخشی از آان را خواند و در اندازه همان وقت کوتاه چیزی آموخت. این کتابها و موضوعات و قالب های مختلفی دارند از رمان، شعر، خاطره و کتابهای علمی گرفته تا کتابهای مذهبی و سیاسی و حتی درباره شیوه فعالیت در بورس. شاید به همین دلیل است که هر کسی با هر سن و سلیقه ای روی نیمکت می نشیند و می تواند کتابی بردارد و بخواند.
روزنامه شرق/افق هایی تازه در فرهنگ شناسی ایرانی
شرق امروز در صفحه کتاب خود گزارشی به بهانه انتشار کتاب «موسیقی و شعر؛ تفاوت ها و طبقه بندی ها» منتشر کرده است. دکتر محسن حجاریان یا همان م. ح. آریان نویسنده کتاب «موسیقی و شعر؛ تفاوت ها و طبقه بندی ها» درجه کارشناسی ارشد را در رشته حقوق و در سال 1974 از آمریکا گرفته است. او برای ادامه تحصیل در رشته جامعهشناسی و مردمشناسی به دانشگاه ایالتی داکوتای جنوبی در شهر بروکینگز میرود و همزمان در دو رشته انسانشناسی و موسیقیشناسی در مقطع دکترا تحصیل میکند. وی طی سالهای گذشته مقالات مهمی را در حوزه موسیقیشناسی قومی به فارسی برگردانده است. ترجمههای او به فراخور اهمیت و کاربردی که موضوعات برای مخاطب فارسیزبان دارند، انتخاب میشوند. کتاب «مردمشناسی موسیقی سرخپوستان آمریکا» نوشته مارشا هرندن که توسط نشر افکار منتشر شد، از این دست است.
هرندن که خود از سرخپوستان قبیله چروکی بوده، با حجاریان دوستی داشته و هنگام تحصیل او در دانشگاه مریلند، استاد مردمشناسی موسیقی و استاد راهنمای او شده است. اهمیت ترجمه این کتاب در روششناسی تحقیق در حوزه مردمشناسی موسیقی است؛ نیازی که در ایران در همه تحقیقات میدانی موسیقی و بهخصوص فرهنگشناسی موسیقی قومی به چشم میخورد. همچنین کتاب «موسیقی جهان» ترجمه و نوشته دکتر حجاریان، دورنما و مقدمهای بر شناخت موسیقی ایران محسوب میشود؛ هرچند در ظاهر موضوعات اشارهای به موسیقی ایران نشده است. در این کتاب که توسط کتابسرای نیک و میراث فرهنگی انتشار یافته، سهمقاله مهم از کورت زاکس، هنری جرج فارمر و کیلمر، کروکر و براون درباره موسیقی بینالنهرین باستان ترجمه شده، همچنین مقالاتی مهم از دکتر حجاریان درباره موسیقی مراکش، موسیقی چین، موسیقی ژاپن، موسیقی هند و موسیقی اندونزی آمده که مختصری از مطالعات میدانی و کتابخانهای او است.
نظر شما