چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۸:۵۴
نمایش یکی از معروف ترین آثار نویسنده لهستانی/ اقتباسی دیگر از «اسلاومیر مروژک»

نمایش مهاجران بر اساس نمایشنامه ای به همین نام از «اسلاومیر مروژک» این روزها در فرهنگسرای ارسباران در حال اجرا است. این نمایش تصویری تکان دهنده از دو مهاجر در کشوری دیگر را پیش روی مخاطب قرار می دهد.

گروه هنر و رسانه خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) ـ مهری توکلیان: مهاجران که این روزها به کارگرانی مهرداد خامنه و با بازی «شیدا خلیق» و «ناهید مسلمی» در فرهنگسرای ارسباران بر روی صحنه است، اولین اقتباس هنرمندان ایرانی از نمایشنامه های «اسلاومیر مروژک» نیست و قطعا آخرین اقتباس از آثار این نویسنده فقید نیز نخواهد بود. سال هاست علاقمندان به هنر نمایشنامه نویسی کتاب های این نمایشنامه نویس معروف لهستانی را مطالعه می کنند و گاهی نیز برای به صحنه بردن این نمایشنامه ها آستین بالا می زنند. طنز نهفته در آثار این هنرمند در کنار اشاره ها و کنایه های سیاسی ـ تاریخی موجود در آثار وی یکی از مهم ترین علل علاقمندی هنرمندان ایرانی به این آثار است.

مرژوک از نمایشنامه نویسانی است که تاکنون اجراهای مختلفی از آثار وی در ایران به روی صحنه رفته است. «داریوش مودبیان» نیز چندین نمایشنامه از مرژوک را در قالب کتاب ترجمه کرده که از سوی «نشر قاب» به بازار عرضه شده است. «قرارداد»،«مهاجران» و «برپهنه دریا و جشن» اسامی این کتاب هاست که مودبیان خود نیز اجرای صحنه و تلویزیونی آنها را در مقاطع زمانی مختلف به عهده داشته است.

خداحافظی با بهار پراگ
«مهاجران» یکی از معروف ترین آثار این نویسنده است که در آن تقابل میان نمایندگان دو طبقه روشنفکر و کارگر در محیط غربت به تصویر کشیده می شود. در اجرای جدید این نمایشنامه که در فرهنگسرای ارسباران به روی صحنه رفته است، به جای دو شخصیت مرد نمایشنامه ـ یعنی مرد کارگر و روشنفکر ـ دو شخصیت زن جایگزین شده اند. در این نمایشنامه «شیدا خلیق» در نقش زنی جوان که به روسپیگری اشتغال دارد حضور یافته و «ناهید مسلمی» نیز نقش زنی مهاجر و میانسال را ایفاء می کند. مکان زندگی این دو شخصیت همچون متن اصلی نمایشنامه، زیر زمین یک آپارتمان است. تمام نمایش در همین محدوده اتفاق می افتد. کارگردان با اضافه کردن یک پرده پروجکشن در عمق تصویر، پیش از آغاز نمایش تصاویری از اشغال شهر پراگ چکسلواکی به دست نیروهای روسی را نمایش می دهد. واقعه ای که در سال 1968 اتفاق افتاد و آنگونه که از ادامه نمایشنامه برمی آید، پایه و اساس مهاجرت شخصیت های نمایشنامه به خارج از کشور است.

در طول اجرای نمایش کارگردان چند مرتبه ای نیز از این تمهید استفاده می کند و با نمایش تصاویر مستند و زنده، از این پرده استفاده ای دراماتیک کرده و آن را در جایگاه حافظه تصویری شخصیت های نمایش قرار داده و امکانی را فراهم می آورد تا مخاطب از طریق این پرده با ذهنیت شخصیت ها آشنا شود. در طول نمایش تصویر لوله هایی که از سقف یک اتاق عبور کرده اند بر پرده متمرکز است و این ترکیب مخاطب را کاملا در حال و هوای اتاقی در زیر زمین یک آپارتمان ـ به عنوان محل سکونت این دو مهاجر ـ قرار می دهد.

تضاد پیش برنده میان شخصیت ها
نمایش مهاجران در دکوری ساده و محدود شکل می گیرد. دو تختخواب محقر، یک میز و چند صندلی و اندکی خرت و پرت همچون: دو چمدان، تمامی وسایل زندگی سگی و محنت بار شخصیت های داستان را شکل می دهد.

بخش عمده ای از روند قصه بر اساس تضاد میان دو شخصیت نمایش شکل می گیرد. تضادی که از نحوه پوشش و آرایش گرفته تا لحن و نحوه حرف زدن شخصیت های داستان به دقت لحاظ شده است. این دو شخصیت که نام و اسم مشخصی هم در نمایش برای آنها انتخاب نشده ـ تا تاکیدی بر بی هویتی آنها باشد ـ درست در نقطه مقابل یکدیگر هستند. دختر پُرشور و پُرهیجان است و این ویژگی با بازی اغراق شده شیدا خلیق، تصویری ایده آل از زندگی رویایی این دختر جوان دارد. نوعی زندگی که حتی وقتی در واقعیت به آن دست نمی یابد، در ذهن و خیالش آن را می سازد. او از رویا می گوید اما زن میانسال ـ با بازی ناهید مسلمی ـ تابع واقعیت است. او بسیار واقع گرا و منطقی است و حتی زمانی که دختر جوان از مسیر تعادل خارج شده و در دنیای فانتزی زیاده روی می کند، او را به مسیر واقعی هدایت می نماید. در این نمایش شخصیت زن میانسال ثبات دارد اما شخصیت دختر جوان متغیر است. حرافی دختر در مقابل سکوت پیر زن، در طول نمایش تعلیق های خوب و جذابی خلق می کند.

ماجراهای نمایشنامه مهاجران در زمان حال اتفاق می افتد اما داستان روایتی سیال گونه دارد؛ از آنچه که در گذشته رُخ داده و آن چه که مخاطبان در آینده در انتظارش هستند. این دو شخصیت مانند هر مهاجری رویای بازگشت به وطن را می بینند و حتی مگسی که مزاحم آنها شده می تواند یاد آور سرزمین مادری اشان باشد. این نمایش اثری شخصیت محور است. رویدادها با اتفاق هایی کوچک شکل می گیرد. از پیدا شدن قوطی کنسرو غذای سگ تا پولایی که زن جوان در بالش قرار دارد. هرچیز جدیدی که پیدا شود می تواند باعث مشکل میان این دو شخصیت و تزلزل در روابط شکننده آنها شود.

نمایش در به تصویر کشیدن زندگی محنت بار مهاجران بسیار خوب عمل می کند. در این نمایش دختر جوان تا مرز سگ شدن ـ از نظر وضعیت زندگی ـ پیش رفته و حالا در آستانه خوردن غذای سگ است. در بخشی از نمایش وقتی در ابتدا متوجه می شود غذای پیش روی او غذای سگ است، ابتدا تلاش می کند این مساله را کم اهمیت جلوه دهد اما زن میانسال با یادآوری جایگاه انسانی او، مانع از سقوط شخصیتی اش می شود تا این دختر جوان که هنوز روحی لطیف و معصوم دارد، شانسی برای ادامه بقاء داشته باشد.

مهرداد خامنه در نمایش مهاجران به سراغ فضاسازی عجیب و غریب نرفته است. همه چیز در نهایت سادگی اتفاق می افتد. بخش مهمی از بار فضاسازی نمایش بر «فضا سازی صوتی» استوار است. در طول نمایش استفاده خوبی از سیفون توالت و صدای آن شده و حتی گاهی به فاصله گذاری های هنرمندانه منجر شده است. در بخشی از نمایش زن جوان زندگی در این اتاق را به زندگی یک میکروب داخل شکم انسان شبیه می کند. از نگاه او لوله های فاضلاب که از سقف آویزان شده، مانند روده های یک انسان است و خود او نیز میکروبی است که در میان این روده ها زندانی شده است.

این نمایش تا 30 خرداد ماه در فرهنگسرای ارسباران بر روی صحنه است و ساعت 30/19 اجرا می شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها