این کتاب علمی تخیلی داستان دو نوجوان مبتلا به سرطان را روایت میکند که عاشق هم می شوند. فیلم این کتاب دیروز در انگلیس اکران شد و مطابق انتظار با استقبال زیادی روبرو شد.
کتاب جان گرین در رده کتابهای نوجوانان طبقهبندی شده و برای مخاطب 12 تا 17 سال نوشته شده است. این کتاب تاکنون 10 میلیون نسخه در جهان فروخته است و از زمان انتشار آن در سال 2012 پرفروشترین کتاب در انگلیس محسوب میشود.
ولی نکته ای که روزنامه ایندیپندنت به آن اشاره کرده است نه فروش بالای این کتاب و نه نقد و بررسی فیلم ساخته شده بر اساس آن، بلکه بیشتر روی نوع هدفگذاری و مخاطب آن تاکید میکند.
نویسنده این روزنامه در تحلیلی اعتقاد خود را درباره این کتاب و کتابهای مشابه اینگونه می نویسد که خواندن این کتابها برای نوجوانان وقت تلف کردن است و باید آنها را در رده بزرگسالان به حساب آورد.
به نوشته ایندیپندنت عشق میان هزل و آگوستوس شخصیتهای 16 و 17 ساله داستان کمی دور از واقعیتهای جامعه است و طبق آمارهای منتشر شده توسط انتشارات پنگوئن معلوم نیست چه تعداد نوجوان زیر 18 سال این کتاب را خریدهاند.
به نظر میرسد اینگونه کتابها هر چند از زبان نوجوانان روایت میشود ولی بزرگسالان آن را میخوانند.
در سال 2012 در یک نظرسنجی معلوم شد 78 درصد خریداران این نوع رمانها را افراد بزرگتر از 18 سال خریداری میکنند که در نظرسنجی 78درصد بودند.
در این نظرسنجی افراد بین 30 تا 44 سال بیشترین خریداران رمانهای نوجوانان بودند. حتی انتشارات بلومزبری بیشتر جلد کتابهای مجموعه هریپاتر را طوری طراحی میکند که خوانندگان بزرگسال از مطالعه کتابهای کودکاندراماکن عمومی کمتر خجالت بکشند.
محبوبیت ادبیات نوجوان در بین بزرگترها آنقدر بوده است که هفته گذشته سایت اسلیت Slate.com در مطلبی با عنوان علیه نوجوانان به قلم راث گراهام نوشت بزرگسالان باید از خواندن کتابهایی که برای بچهها نوشته میشود، خجالت بکشند.
گراهام اعتقاد دارد جدای از نوع نوشتن این کتابها، دنیای کودکان برای کودکان طراحی شده است. البته نویسندگان رمانهای کودکان به این اظهار نظر سایت اسلیت در وبلاگها و توئیتهای خود واکنش شدیدی نشان دادند.
معترضین نوشتند سن نمی تواند برای کتاب یک ژانر محسوب شود. لورا پاول یکی از نویسندگان موفق داستانهای کودکان اعتقاد دارد این داستانها برای همه اقشار نوشته میشوند و بزرگترها را نمیتوان از خواندن کتابهایی مثل دیوید کاپرفیلد و ... محروم کرد.
بر اساس این گزارش انتشار کتابهایی که برچسب نوجوان روی جلد آنها خورده است در شش سال گذشته با رشد 150درصدی مواجه بوده است که نمونه بارز آنها گرگ و میش استفانی میر و بازیهای گرسنگی هستند که کمتر از سوی این قشر خوانده و بیشتر توسط بزرگترها مورد استقبال قرار گرفته است.
نویسنده ایندیپندنت به این مسئله اشاره میکند که هرچند اگر قائل به وجود قشربندی یا درجه بندی سنی برای خواندن رمانها هم باشیم باید اعتراف کرد خریدن اینگونه کتابها توسط بزرگترها هر روز در حال افزایش است.
نظر شما