هاشم آقاجری در این نشست به ارایه سخنرانی با عنوان «راینهارت کوزلک و تاریخنگاری اندیشه و مفاهیم سیاسی» پرداخت و سخنان خود را به بررسی اندیشههای کوزلک، مورخ آلمانی اختصاص داد.
کوزلک میخواهد تاریخ را روی پای خودش بایستاند
وی درباره کوزلک گفت: ویژگی مهم این مورخ آلمانی این است که نظریهپرداز تاریخ است. او میخواهد دانش تاریخ را روی پای خودش بایستاند، بدون اینکه به رشتههای دیگر متکی باشد و به نوعی تاسیس علم تاریخی که واقعا تاریخ باشد و تقلیلپذیر به رشتههای دیگر علوم انسانی و از جمله علوم سیاسی نباشد و برعکس این علوم انسانی باشد که برای فاصله گرفتن از سطحینگری نیازمند تاریخ باشد.
آقاجری ادامه داد: کوزلک در اندیشههایش از هستیشناختی هایدگر بسیار استفاده میکند، همانطور که هایدگر انسان را به صورت امکان تعریف میکند و نه یک داده، انسان آن امکانیت و نوعی پروجکت در آینده است، و از همین جاست که امکانیت و زمانیت و در واقع تاریخیت ویژگی اساسی انسان است، و دقیقا این ویژگی، ویژگی تاریخی است و برخلاف زبانگرایان و تفسیرگرایان امروز که در واقع شعارشان شعار معروف هایدگر است، میگوید من نمیتوانم تاریخ را از زبان جدا کنم، تجربه با زبان رابطهای دیالکتیکی دارد و به همین دلیل ما شاهد تاریخیت موجودی به نام انسان هستیم. مفاهیم تغییر نمیکرد اگر تجربه انسان نبود. اگر ما میبینیم مفاهیم تغییر میکند، خود بهترین دلیل است که انسان حد نهاییاش زبان نیست. در جوامع فوق مدرن افق انتظار تقریبا برابر تجربه است و افق انتظارشان تقریبا برابر تجربه گذشتگان است، از همین روست که جوامع پیشامدرن آهنگ چندان تندی ندارند.
وی در ادامه معرفی اندیشههای کوزلک گفت: کتاب اصلی وی «نقد بحران» است، با عنوان فرعی بیماری زایی مدرنیته که در آن، به دنبال حل بحرانهای جوامع امروز است. او در این کتاب متوجه مفهومی به نام زمان تاریخی میشود. زمان تاریخی در اندیشه او یک مفهوم بنیادی است و نباید با زمان تقویمی که زمانی بر اساس گردش افلاک است، مقایسه کرد. زمان تاریخی زمان تجربه بشری است و بر اساس تنوع این تجربه است.
این تاریخنگار ایرانی عنوان کرد: کوزلک در کتاب دیگرش «پروس از 1750 تا 1850» زمان آستانهای را تعریف میکند، دورهای که از دورهای گذار میکنیم و به دورهای دیگر میرسیم. دوران ای کاشها، دوران نه این و نه آن. به نظر من یکی از دوران گذار ما در ایران سه قرن اول است و دوره دیگر دوران گذار به مدرنیته.
وی در جمع بندی سخنان خود در مورد اندیشههای این مورخ آلمانی گفت: نظام مقولهها و مفاهیم کوزلگی برای مطالعه تاریخ و به خصوص تاریخ اندیشهای و مفاهیم سیاسی، قلمرو تجربه، افق انتظار و زمان تاریخی، زمانهای چندلایه، همزمانی ناهمزمانها، ناهمزمانی همزمانها، همه این مفاهیم را کوزلک به کار میبرد. در اینجا همزمانی کورونولوژیک است، بخشهای دیگر جامعه ممکن است از لحاظ کورونولوژیک همزمان باشند، اما در مفاهیم دیگر ناهمزمان یا بالعکس. او تاریخ را تاریخ تداومها و شکافها میداند. در تاریخ زبانی و اقتصادی، تداوم بیشتر است اما در تاریخ سیاسی شکاف بیشتر است. ولی ممکن است در جامعه دیگر، شکافها با یک آهنگ پر نشود. آلمان شرقی و آلمان غربی از لحاظ ساختاری با هم ادغام شدند اما از نظر اندیشهای با هم ادغام نشدند.
ماکیاولی، «ماکیاولی» شد، چون مورخ بود
داریوش رحمانیان، استادیار گروه تاریخ دانشگاه تهران، سخنران بعدی این نشست بود که به ارایه مقالهای با عنوان «ماکیاولی مورخ» پرداخت.
رحمانیان با بیان اینکه در طول تاریخ تفکر از عصر باستان تا روزگار جدید پیوندی استوار میان نظریههای تاریخ و نظریههای دولت و سیاست میبینیم، گفت: شاهد این ادعا آثار و آرای متفکرانی چون نیکولو ماکیاولی است که تلاش کرد تا پرسشهایی از سرشت قدرت، سیاست و دولت را با رجوع به تاریخ گذشته معاصر پاسخ گوید.
وی ادامه داد: آثار او سرشار از شواهد و و مثالهای تاریخیاند. او به طبیعت ثابت و دگرگونی ناپذیر آدمی و جهان سیاسی باور داشت و از این لحاظ موردانتقاد پارهای از مفسران قرار گرفته است با این حال، هر ایراد و انتقادی هم که به نظریههای وی داشته باشیم، در این تردیدی نیست که انقلاب وی در اندیشه سیاسی که راه تجدد و گسست از سنت را گشود بر پایه رویکرد تاریخی و رجوع و ارجاع وی به تاریخ ممکن شد. در حقیقت، ماکیاولی، ماکیاولی شد، چون مورخ بود.
نشست دوم «همایش تاریخ و علوم سیاسی»
بررسی متون ترجمه شده در دوره مظفرالدین شاه
نشست دوم این همایش با ریاست حسین مصباحیان، استادیار گروه فلسفه دانشگاه تهران صورت گرفت و در این نشست سه مقاله ارایه شد.
محمدامیر احمدزاده، استادیار پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نخستین سخنران این نشست بود که به ارایه مقاله خود با عنوان «نسبتسنجی مفاهیم سیاسی با زبان اجتماعی در ترجمههای دوره مظفرالدین شاه» پرداخت.
احمدزاده در این زمینه گفت: محور بحث من بر سر این موضوع است تا با تحلیل و خوانش گفتمانهای سیاسی که در درون متون ترجمه شده و مفاهیم جدید به عالم ایرانی دوره مظفرالدین شاه منعکس شده است به ارزیابی این مساله بپردازم که زبان اجتماعی و دانش مترجمان چگونه در پروسه انتقال بار معنایی و بازنمایی سیاست جدید پرداخته و موانع تاثیرگذاری بیشتر آنها چه بوده است؟
وی ادامه داد: دستاورد این مساله نشان میدهد که مترجمان و اندیشمندان هرکدام بر مبنای نگرش و رهیافت خود به تحولات بیرونی سعی در پررنگکردن مفاهیم و ارایه معنای متفاوتی برای مفاهیم داشتند و این امر از منظر اندیشهای منجر به بازتفسیر متون ترجمهای میشد و در بررسی موانع استوار شدن ذهنیت و مفاهیم جدید سیاسی میتوان به مسایلی همچون ضعف بسترهای انتقال آموزش جدید، عدم آشنایی تخصصی مترجمان با الزامات رخداده تحول در دنیای متن مبدا، انقطاع مکرر در پروسه ترجمه و مواردی از این دست نام برد.
جایگاه تاریخ در سینمای اندیشهورز سیاسی ایران
«جایگاه تاریخ در سینمای اندیشهورز سیاسی ایران»، عنوان مقاله محسن علویپور، استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بود.
مقدمه مباحث وی در مورد این موضوع چنین بود: سینما یکی از مهمترین عرصههایی است که اندیشهورزی نوین سیاسی در آن صورت میپذیرد و بر این اساس، متفکر سیاسی همچنان که در قالب نگارش آثار مکتوب میتواند به اندیشهورزی و تجویز هنجارهای اجتماعی مطلوب اقدام کند، میتواند در مقام سینماگر با بهرهگیری از قابلیتهای تصویری، اندیشههای خود را نظاممند کند.
علویپور که در این مقاله به دنبال آن بود که با خوانش روایت تاریخی در سینمای ایرانی از منظر نسبت آن با اندیشهورزی سیاسی سینماگران، جایگاه تاریخ در سینمای اندیشهورز ایرانی را مورد بررسی قرار دهد، گفت: آنچه در این جا قابل توجه است، بهرهگیری از تاریخ و روایتهای تاریخی به منظور صورتبندی و تبیین اندیشهها در زبان تصویر سینمایی است که به عنوان نمونه در کار کارگردانانی چون بهرام بیضایی، پرویز کیمیاوی و علی حاتمی دیده میشود.
همکاری تاریخ و علوم سیاسی چگونه در کتابها منعکس شده است؟
احمد گلمحمدی، استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی، دیگر سخنران نشست دوم بود که «نگاهی به همکاری تاریخ و علوم سیاسی در ایران» عنوان مقاله وی بود.
گلمحمدی در این همایش گفت: امروزه اجماع نسبی بر سر اهمیت مطالعات میان رشتهای وجود دارد و میپذیریم که همکاری میان رشتهها اعتبار انواع دانشها را به نوعی افزایش میدهد و در این میان است که از لزوم همکاری تاریخ و علوم سیاسی سخن به میان میآید.
وی ادامه داد: آنچه که من در مقاله خودم به آن پرداختهام، پرسش از وضعیت همکاری تاریخ و علوم سیاسی در ایران و ابهام و کاستیهای آن است.
وی در ادامه پس از تعریف نظری و عملیاتی همکاری تاریخ و علوم سیاسی، محتوای نمونهای از کتابهای مربوط به تاریخ سیاسی ایران را بررسی کرد تا با گردآوری دادههای حاصل شده، تصویری از وضعیت همکاری این دو رشته را ترسیم کند.
وی پس از آن به این نتیجهگیری دست یافت که تحلیل دادههای حاصل شده، حکایت از آن دارد که همکاری تاریخ و علوم سیاسی چندان مطلوب نیست و در اغلب کتابهای مربوط به تازیخ سیاسی ایران این نوع همکاری در حداقل ممکن قرار دارد به ویژه در مقایسه با همکای تاریخ با رشتههایی مانند جامعهشناسی و اقتصاد.
نشست نخست همایش «تاریخ و علوم سیاسی»
چرا ساسانیان به نسبت امویان شورشهای اجتماعی کمتری داشتند؟
نشست نخست دومین روز همایش «تاریخ و علوم سیاسی» به ریاست احمد گل محمدی، استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد. در این نشست جواد مرشدلو، دانش آموخته دکتری تاریخ ایران دوره اسلامی دانشگاه تهران، شهرزاد ساسان پور، استادیارگروه تاریخ دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبستر و احمد درستی، دکترای علوم سیاسی و پژوهشگر دانشگاه امام حسین(ع)، مقالههای خود را ارایه دادند.
ساختار نظام قشربندی و تاثیر آن بر وقوع آشوبهای اجتماعی (مطالعه موردی دوران ساسانیان و امویان در ایران)، عنوان مقاله سخنران بعدی این نشست، شهرزاد ساسانپور، استادیارگروه تاریخ دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبستر بود.
ساسانپور، با بیان اینکه نوع ساختار قشربندی اجتماعی بر وقوع یا عدم وقوع شورشها و نا آرامیهای اجتماعی تاثیر دارد، تصریح کرد: برخی از ساختارهای اجتماعی مستعد و زمینهساز نارضایتیها و به دنبال آن نا آرامیهای اجتماعی هستند. از سوی دیگر پارهای از نظامهای قشربندی نیز مانع ساختاری در راستای بروز ناآرامیهای اجتماعی محسوب میشوند.
رابطه ساختار قشربندی اجتماعی بر نا آرامیهای اجتماعی
وی با محور قراردادن دو دوره ساسانیان و امویان به عنوان مطالعه موردی پژوهش خود گفت: در واقع در این مقاله سعی در پاسخ به این پرسش هستم که چرا در دوران حکومت ساسانیان با وجودی که نسبت به دوران خلافت امویان طولانیتر بود، شورشهای اجتماعی کمتری به وقوع پیوست، اما در دوران امویان با وجود آنکه طول زمان کوتاهتری داشت، شورشهای اجتماعی بسیاری در ایران ایجاد شد؟
ساسانپور در ادامه برای پاسخ به این پرسش به بررسی رابطه میان ساختار نظام قشربندی اجتماعی و بروز شورشهای اجتماعی که محور مقاله مورد نظرش نیز بود، پرداخت و چنین نتیجهگیری کرد: از آنجایی که ساختار نظام قشربندی در عصر ساسانیان از ثبات و وضوح کاملی برخوردار بود و باورهای عمومی توجیهگر این نظام به شمار میرفت، در نتیجه جایگاه اقشار و افراد مشخص بود و برخورداری از امکانات حداقلی مانع از بروز شورشها و نارضایتیهای اجتماعی میشد. اما در دوران امویان که ایران دوران گذار را طی میکرد و ساختار نظام قشربندی از ثبات طولانی برخوردار نبود و از سوی دیگر مرزبندی میان اقشار اجتماعی و برخورداری آنها از حقوق و امکانات کاملا مشخص نبود، تعارضات و آشوبهای اجتماعی در سطح گستردهای بروز کرد.
تجربه دیپلماسی صدر قاجار چه بود؟
جواد مرشدلو، دانش آموخته دکتری تاریخ ایران دوره اسلامی دانشگاه تهران با عنوان «نگاهی انتقادی به روایت تاریخ دیپلماسی در ایران از منظر رابطه متقابل تاریخ و علوم سیاسی: تجربه دیپلماسی صدر قاجار» به ایراد سخنرانی پرداخت.
مرشدلو در آغاز با تاکید بر پیوند تاریخ اندیشه سیاسی و تاریخ دیپلماسی گفت: هیچیک از دانشجویان علوم سیاسی و به ویژه علاقهمندان به حوزه دیپلماسی و روابط بینالملل از رجوع به تاریخ تحولات سیاسی و روابط خارجی بینیاز نیستند و بالعکس. از اینرو، ارایه یک روایت علمی و معتبر از تاریخ دیپلماسی نیازمند درک ارتباط ساختاری و همپوشانی معرفتشناختی تاریخ و علوم سیاسی است.
وی با بیان اینکه در مقاله خود با رویکردی تاریخی و نگرشی انتقادی کوشیده است روایتهای ارایه شده از تجربه دیپلماسی دولت قاجار در دهههای نخست این دوره را از منظر نسبت تاریخ و علوم سیاسی بررسی کند، ادامه داد: در این راستا به پژوهشهای بومی بسنده نشده، روایت و نوع مواجهه برخی پژوهشهای خارجی با این موضوع نیز بررسی شده است؛ با این تلقی که این کار امکان انجام مقایسهای میان دو سنت پژوهشی متفاوت و شیوه برخورد محققانی از این دو سنت با مقوله تاریخ دیپلماسی را بهتر فراهم میکند. افزون براین، مقوله اسناد آرشیوی و جایگاه محوری آن در نگارش تاریخ دیپلماسی در همین چهارچوب بررسی شده است.
تاریخنگاری در ایران عصر پهلوی
احمد درستی، دکترای علوم سیاسی و پژوهشگر دانشگاه امام حسین(ع)، آخرین سخنران نشست نخست این همایش بود که به ارایه مقاله خود با عنوان «تاریخ نگاری و امکان گذار از ایدئولوژی و یوتوپیا (با تاکید بر تجربه تاریخنگاری در ایران عصر پهلوی)» پرداخت.
وی با این مقدمه که حوزه تاریخنگاری همچون دیگر حوزههای علمی با عرصه سیاسی تعامل دارد و حتی در برخی مواقع، تاریخنگاری به عرصهای برای بروز و ظهور تعارضات سیاسی بدل میشود، گفت: در چنین شرایطی حاکمیت مستقر از یک سو و منتقدان آن از دیگر سو به آرمانیسازی و آرمانزدایی از مقاطعی از دورههای تاریخی دست میزنند.
درستی ادامه داد: با این توضیحات در مقاله خود سعی کردم تا نحوه نمود و بروز سیاست در حوزه تایخنگاری عصر پهلوی را از طریق تحلیل متون تاریخی برجسته این دوره مورد بررسی قرار دهم و درباره میزان اثرپذیری آنها از گرایشات و علایق ایدئولوژیک و یوتوپیایی و یا میزان فاصلهگیری آنها از گرایشات یاد شده و پایبندی به علایق معرفت شناسی کنکاش کنم.
نظر شما