بانی فیلم امروز در ستون «خبر» خود گزارشی از ایبنا در خصوص جایزه موسسه ادبی ماساچوست را منعکس کرده است. این جایزه امسال در بخش «شعر نو» به بانوی شاعری رسید که به خاطر دشواری مسائل خانوادگی، سالها دنیای شعر و ادبیات را رها کرده بود. اولین مجموعه شعر «امی دریانسکی» در سال 1999 با عنوان «چگونه در نزدیکی خانه گم شدم» منتشر شد. «امی دریانسکی» پس از این کتاب شدیدا درگیر مسائل خانوادگی شد؛ تولد اولین فرزند، مرگ پدر، نگهداری و مراقبت از مادر و به عهده گرفتن چندین شغل خارج از منزل او را به طور کلی از عرصه هنر و ادبیات نگه داشت.
روزنامه ایران/ رونمایی از دو کتاب درباره خاندان امام خمینی (ره)
روزنامه ایران در صفحه آخر خود گزارشی از مراسم رونمایی از دو کتاب «خاندان امام خمینی (ره)» و «خاندان امام خمینی به روایت اسناد» در قالب همایشی با عنوان بازشناسی اندیشه فرهنگی حضرت امام خمینی(ره) که دیروز با حضور نوه امام در کتابخانه ملی برگزار شد را منتشر کرده است.
روزنامه شاپرک/ادبیات در هفته ای که گذشت
شاپرک امروز در ستون «زنگ ادبیات» خود نگاهی به حوزه ادبیات در طول هفته ای که گذشت انداخته که از ایبنا انعکاس داده است. به گفته شاپرک؛ نگاه متفاوت در برپايي جايزه کتاب فصل، برگزاري نشست رسانهاي و شب شعر انجمن شاعران ايران و کرهجنوبي، برنامه نوبلخواني درباره زندگي و آثار همينگوي و خبر انتشار کتاب جديد داريوش مهرجويي، از مهمترين اخبار حوزه ادبيات در هفته گذشته بود. بيست و هفتمين جايزه کتاب فصل که به نظر ميرسيد با نگاهي متفاوت نسبت به دورههاي پيشين ادامه يافته، هفته گذشته برگزيدگاش را شناخت. در مراسمي که به اين مناسبت يکشنبه (25 خرداد) با حضور سيدعباس صالحي، معاون فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و نجفعلي ميرزايي، مدير عامل خانه کتاب در پژوهشکده فرهنگ، هنر و معماري برگزار شد،سيداکبر ميرجعفري با کتاب «چند مجلس از دهه اول: مجموعه شعر سپيد عاشورايي» از انتشارات خيمه در بخش شعر معاصر و «مهام ميقاني» با رمان «پيوند زدن انگشت اشاره» از نشر در بخش ادبيات داستاني (نثر معاصر) به عنوان شاعر و نويسنده شايسته تقدير معرفي شدند.
روزنامه فرهیختگان/روشنفکری یک «کار» است
روزنامه فرهیختگان امروز در صفحه «اندیشه» خود به مناسبت صد و چهارمین سالروز تولد «ژان پل سارتر» مشهورترین و محبوب ترین اندیشمند قرن بیستم، گفت و گویی با سیاوش جمادی نویسنده و مترجم آثار ادبی و فلسفی ترتیب داده است. جمادی در پاسخ به سوالی در خصوص اینکه آیا فلسفه ذاتی و روشنفکری ژان پل سارتر از همدیگر قابل تفکیک هستند و به عبارت دیگر سارتر در مقام فیلسوف اومانیست با سارتر در مقام یک روشنفکر اگزیستانسیالیست چه تفاوتها و تقارنهایی میتوانند با هم داشته باشند؟! به فرهیختگان می گوید: سوال شما دو بخش دارد؛ در بخش اول سوال میخواهید فلسفه روشنفکری سارتر مورد بررسی قرار گیرد و بخش دوم اومانیست و اگزیستانسیالیست بودن را از سارتر میخواهید شناسایی کنید. در پاسخ به قسمت اول سوال باید بگویم که کارهای روشنفکری سارتر اساسا از هم جدا هستند؛ یعنی ارتباط مستقیمی با فلسفه سارتر ندارند و پیامد فلسفه سارتر نیستند.
اگرچه در فلسفه سارتر از آزادی سخن گفته میشود، اما در آن زمان که سارتر فعالیتهای روشنفکری انجام میدهد و از انقلابها و جنبشهای دانشجویی حمایت میکند و در هر جایی که صدای ستمدیدهای به گوشش میرسد – چه در غرب و چه در شرق- وظیفه خود میبیند که از اعتبار جهانیاش استفاده کند و صدای اعتراض را به گوش جهانیان برساند. این کار روشنفکری است؛ اساسا روشنفکری یک امر ذاتی نیست، سرشت نیست، طبقه نیست، روشنفکری کار است. ممکن است شخصی یک کار روشنفکری انجام بدهد و فردا همان شخص کارهای ضدروشنفکرانه انجام دهد.
وی همچنین ادامه می دهد: در فلسفه سارتر به راستی مسئولیت انسانی به صورت جمعی درنمیآید و یک مسئولیت فردی میماند. به این صورت که بهطور کلی در «هستی و نیستی»، سارتر همه موجودات را یا دارای هستی فینفسه یا دارای هستی لهنفسه میداند. از دید او اگر انسان در جهان نباشد، هرچه در جهان هست، هستی لهنفسه دارد؛ به عبارتی فینفسه یک هستی ناآگاه، کور و درخود بسته است. آنطور هم که در رمان «تهوع» نشان میدهد هستی است که احساس تهوع در شخص برمیانگیزد؛ برای روکانتین - قهرمان رمان تهوع- این هستی ماسوا انسان است و هیچ ماهیتی که آن را به موجودات متمایز ربط دهد، ندارد. هرچه هست یکدستی تار و به قول ژان پل سارتر لزج و توپر است. در «هستی و نیستی» فصلهای درخشانی در توصیف این هستی وجود دارد؛ در تهوع هم در آن صحنه رمان که روکانتن در باغ ملی نشسته و به کنده درخت بلوط نگاه میکند، ناگهان به حالت کشف و شهود متوجه میشود که ورای انسان هرچه که هست هیچ است.
روزنامه اعتماد/ گفت و گو با «برایان آوانسن» نویسنده آمریکایی
اعتماد امروز در صفحه «ادب و هنر» خود گفت و گویی با «برایان آوانسن» نویسنده آمریکایی به بهانه ترجمه کتاب «انجمن اخوت ناقص العضوها» داشته است. «انجمن اخوت ناقص العضوها» رماني است متشكل از دو داستان به هم پيوسته: دو داستان بلند كه هر دو يك خط مشترك دارد: با تمام شدن اولي، ديگري آغاز مي شود و ما درون نوعي كالبد داستاني جديد قرار مي گيريم: كالبدي كه تمام و كمال آدم را به ياد همان كتابي مي اندازد كه تازه تمام كرده ايم و از آن بيرون آمده ايم. شيوه روايتگري با همان ژست هاي دقيقا مشابه انباشته شده: يعني با همان لحن مينيمال و همان مقصود، تا نسخه يي از رمان كارآگاهي هارد بويل (hard boiled) وارد عالم آوانسني شود، كه موقعيت ها، تمهيدات و انتظارات مختص ژانرش را بتوان وارونه كرد، ناديده انگاشت، انكار كرد و به جدي ترين شكل به سخره گرفت. برايان آوانسن (متولد 1966، امريكا) با شاهكارش «زبان آلتمن» جايگاه خود را در ادبيات امريكا و سپس جهان تثبيت كرد و بعدها با «انجمن اخوت ناقص العضوها» كه نخستن اثري است كه از وي به فارسي ترجمه شده، بار ديگر خود را به صف نخست داستان نويسان جهان نزديك كرد: رماني متشكل از دو داستان بلند: « انجمن اخوت ناقص العضوها» و «آخرين روزها» و «انجمن اخوت ناقص العضوها» (عنوان اصلي كتاب در زبان اصلي «آخرين روزها» است) با ترجمه وحيداله موسوي و از سوي نشر «شورآفرين» منتشر شده است.
برایان آوانسن نویسنده کتاب «انجمن اخوت ناقص العضوها» در خصوص این کتاب می گوید: در سرتاسر كتاب ارجاعات فراواني وجود دارد، بسياري از ارجاعات به مسيحيت، به همان كيشي است كه من در آن بزرگ شده ام، يعني به مورمونيسم كه بخش كوچك تر و عجيب تري از مسيحيت است. آن نوع كيشي كه در كتاب مطرح مي شود ويژگي هاي آن كيش ها را اخذ مي كند و آنها را به حد افراط مي كشاند. مثلا، آيه يي با اين عنوان در كتاب متي در انجيل وجود دارد:و اگر دست راستت تو را بلغزاند، قطعش كن و از خود دور انداز، زيرا تو را مفيدتر آن است كه عضوي از اعضاي تو نابود شود، از آنكه كل جسدت در دوزخ افكنده شود. اين آيه را بيشتر به صورتي نمادين و استعاري تفسير كرده اند، اما اعضاي اين فرقه واقعا به معناي حقيقي كلمه آن را تفسير مي كنند و اين را شالوده كيش شان قرار مي دهند و به اين نتيجه مي رسند كه مي توان با كاستن از جسم مادي به خدا نزديك تر شد.
وی ادامه می دهد: من به خشونتي كه در تاريخ مورمونيسم بود، علاقه مند بودم و همان تاريخي كه باعث شده كليساي معاصر مورمون ها تمايلي به حرف زدن از آن نداشته باشد در امريكا نیز شمار زيادي از گروه هاي مذهبي افراطي (مثل كليساي باپتيستي وستبرو) را مي بينيد كه نمي توانيد ناديده اش بگيريد، همچنين بسياري از فرقه هاي مذهبي كوچك تر كه من تقريبا تصادفي به آنها برخورده ام و سعی کردم در این کتاب به آنها اشاره کنم.
روزنامه اطلاعات/ گشت و گذاری در کتابخانه و موزه ملی ملک
روزنامه اطلاعات امروز در صفحه «گزارش» خود گزارشی از معرفی کتابخانه و موزه ملی ملک منتشر کرده است. اطلاعات در این گزارش می گوید: اگر اهميت موزه ملك، براي ارزش بالاي آثار هنري و يگانه و نفيس و تاريخيبودن آنها است، امتياز كتابخانه ملك)بيش از 100 هزار جلد كتاب چاپي كمياب و 800 عنوان نشريه دورهاي 8000 مجلدي) براي 19 هزار عنوان نسخه خطي است كه آن را در شمارِ يكي از 6 گنجينه بزرگ نسخ خطي ايران قرار داده است. هنگامي بيشتر به غناي كتابخانه ملك پي ميبريم كه دريابيم داراي 3500 كتاب چاپ سنگي نيز هست. بخش بزرگي از كتابهاي چاپي، متعلق به پيش از سال 1320 خورشيدي است و در شمار نخستين كتابهاي چاپي ايران قرار دارد. در كتابخانه ملك، افزون بر وجود تالارهاي مطالعه، بخشهاي پيشرفتهاي براي مرمت نسخ خطي، عکاسي صنعتي، صحافي و جلدسازي وجود دارد و با همكاري ناشران خصوصي، كتابهاي خطي را عينا بازسازي و چاپ ميكند و در اختيارشان قرار ميدهد تا احساس كنند يك كتاب خطي چندصدساله را به دست گرفتهاند! در همين راستا تاكنون 2ميليون برگ از اين دست كتابها اسكن شده و در كتابخانه ديجيتال(سايت موزه) و نيز خودِ كتابخانه، هم قابل دسترس است.
روزنامه شرق/گزارشی از همایش «تاریخ و علوم سیاسی»
شرق امروز در در صفحه «اندیشه . ورزش» خود گزارشی از همایش «تاریخ و علوم سیاسی» منتشر کرده است.به گفته شرق «عزت الله فولادوند» مترجم آثار فیلسوفان صاحب نام در ایران در ابتدای این برنامه می گوید: متاسفانه فلسفه تاریخ از قدیم نزد ما مغفول مانده و این غفلت سبب شده است ملتی کهنسال و تاریخمند مانند ملت ایران که به گفته معروف هگل تاریخ به معنای صحیح با آن آغاز میشود، از دیدگاهی عمیق و فلسفی نسبت به گذشته خودش محروم بماند و این محرومیت نیز آثار زیانمندی به بار آورده است که اجمالا بر اهل نظر پوشیده نیست. ولی عجالتا مجالی برای بحث درباره آن نداریم. امروز در اینجا میخواهم پس از شرح مختصری درباره چیستی، هدفها و اقسام فلسفه تاریخ بهعنوان نمونه به آرای لئوپولد فون رانکه (Leopold von Ranke) بپردازم که معتقد بود مورخ فقط باید آشکار کند واقعا در گذشته چه روی داده است و از تاریخنگاران هم عصر خودش انتقاد میکرد که با انگیزه اصلاحات، تاریخ را تابع اغراض سیاسی، اجتماعی و مذهبی قرار میدهند. اکنون اختصارا بپردازیم به خود فلسفه تاریخ. فلسفه هم مانند دیگر دانشهای بشری شاخههایی دارد: متافیزیک، معرفتشناسی، فلسفه علم، فلسفه دین، فلسفه حقوق و... . یکی از این شاخهها فلسفه تاریخ است که شاید در تاریخ فلسفه همیشه از آن به این نام یاد نشده ولی مسایل آن بدون ذکر نام در افکار بسیاری از فیلسوفان دیده میشود و از این جهت نمیتوان گفت از سایر شعبههای فلسفه قدمت کمتری دارد. هرچند در صورتبندی مسایل خاص آن کمتر از حدود 400سال اخیر تجاوز میکنیم. نخستین پرسش این است که تعریف فلسفه تاریخ چیست؟ هگل جایی میگوید فلسفه تاریخ چیزی جز تاملات هوشمندانه و عمیق درباره گذشته نیست. ولی با توجه به نظریهپردازیهای کلی و کمابیش مبهمی که درباره تاریخ صورت گرفته، اکنون باید گفت فلسفه تاریخ بهمراتب چیزی بیش از تاملات هوشمندانه درباره تاریخ است و شاید بهتر از آن بهعنوان تحقیق فلسفی درباره تاریخ یاد کنیم. برای فهم این معنا مهم است به خاطر داشته باشیم فیلسوفان تاریخ از حدود 150سال پیش اصولا تاریخ را به دو قسم بزرگ تقسیم کردهاند که میتوانیم از نظر سهولت نامشان را «تاریخ یک» و «تاریخ دو» بگذاریم. غرض از «تاریخ یک» کل رویدادهایی است که به تجربه انسان درآمدهاند یا به عبارت دیگر تاریخ در مقام رویدادها. مقصود از «تاریخ دو» گردآوری و نگارش و تفسیر آن رویدادهاست.
نظر شما