نظر اسماعیل قدیمی درباره کتاب«بازاندیشی تمدن»
سایه جهانبینی مارکسیستی بر پاره ای از اندیشه های ایرانی/ تمدن حول محور اقتصاد
دکتر اسماعیل قدیمی، استاد ارتباطات و مولف مقالات و کتابهایی را در اینباره در نوشتاری به بررسی کتاب«بازاندیشی تمدن، ارتیاطات و ترور» تالیف مجید تهرانیان پرداخته است و معتقد است: کتاب«بازاندیشی تمدن، ارتباطات و ترور در دهکده جهانی» کتابی است که در آن تمدن بر محور اقتصاد تعریف شده و مفهوم تمدن در آن روشن نیست.
انتقاد از نابرابری و تبعیض در کتاب
در مقدمهها و پيشگفتار کتاب، همچنين اين موضوع مورد تاکيد قرار ميگيرد که دکتر تهرانيان، ضمن انتقاد از نابرابري، تبعيض، فقر و ناهنجاريهاي جهاني که از نظر وي زاييده زيادهخواهي و خودرايي نوع بشر و بهويژه قدرتهاي جهانی است، مبادرت به ارایه راهکارهايي براي اجتناب از جنگ و برخورد و پرهيز از قضاوتهاي ناروا و پيشداوريهاي مغرضانه در مورد اقوام ديگر کرده است.
در اينجا اين موضوع مورد تأکيد قرار ميگيرد که نويسنده، هدف خود را بازانديشي در مفهوم تمدن قرار داده و آن طور که خود بيان کرده است، با الهام از نظر انديشمنداني مانند «هرودوت»، «طبري»، «ابن خلدون»، «ابن بطوطه»، «گيبسون»، «کارل مارکس»، «ماکس وبر»، «آرنولد توين بي»، «بي. اچ. جي ولز» و «ميشل فوکو» سعي در ارائه راهکاري معتدل براي احترام متقابل تمدنها به يکديگر دارد.
در ديباچه، نويسنده تحتعنوان «تمدن بهمثابه سفري طولاني و بدون پايان» داستان آغاز جنگ جهاني و اشغال ايران توسط متفقين و سرنوشت خانواده و ديدگاه خود را بهصورت کوتاه، درخصوص مناسبات طبقاتي، پيچيده اجتماعي ـ سياسي و قومي کشور را پيش و پس از اشغال در کنار نقش کليدي کشورهاي بيگانه در رقمخوردن سرنوشت مردم کماطلاع ايران با تمرکز بر شرايط و مشکلات روزمره عموم مردم و اشاره کوتاه به نحوه روي کار آمدن پهلوي اول شرح ميدهد.
نويسنده، ديباچه را با شرح تحولات فکري، سفر طولانياش از هونولو به توکيو، پکن، ... تا تهران و شکلگرفتن ديدگاه انتقادياش ادامه ميدهد و انتصابش به عنوان مدير مؤسسه تودا را که يک مؤسسه جهاني با اهداف صلحآميز است مورد اشاره قرار داده است؛ سپس در بخش ديگري از ديباچه، ويژگيهاي قومي هاوايي را بهعنوان مرکزيتي براي آشتي تمدنها و نمادي از تعامل متمدنانه اقوام شرح ميدهد و اينکه چطور در آنجا به بالندگي فکري رسيده و سرانجام پس از يک ربع قرن، آنجا را به قصد کاليفرنيا ترک ميکند. اين بخش با شرح ديدگاه تهرانيان در خصوص لايهاي بودن تمدنها شامل کوچ نشيني، روستانشيني، تجارتي، صنعتي و ديجيتال و نيز صفآرايي فکري در انقلاب اسلامي که در لايه عصر صنعتي رخ ميدهد، به پايان ميرسد.
مروری بر کتاب
کتاب در هفت فصل نوشته شده است؛ فصل اول تحت عنوان «تمدن وامپراطوري جهاني» به مشکلات عصر حاضر از منظر طولاني و ناهموار بودن فرآيند انتقال از تمدن کوچنشيني به روستانشيني، تجاري، صنعتي و ديجيتال ميپردازد. در اين فصل، مساله اعمال حاکميت جهاني بررسي ميشود؛ اين امر موجب کشمکش ميان سه نيروي عمده، سلطه امپرياليستي از بالا، مقاومت از سوي حاشيهها و تمدنهاي معتقد و متمايل به جهانيکردن خود ميشود که به معيارهاي غيرخشونتآميز براي حل وفصل برخوردهاي بشري باور دارند.
فصل دوم با عنوان «تمدن و ترور جهاني» به طرح مشکلات کنوني و مقوله پرکاربرد و چالش تروريسم که همه جناحهاي معارض در جهان مدعي مبارزه با آن هستند، اختصاص دارد. در اين فصل، انواع تروريسم از ساختاري هستهاي گرفته تا دولتي، مذهبي، آنارشيستي و مقابلهجويي بررسي ميشود.
فصل سوم باعنوان «تمدن وحاکميت جهاني» با نگاه به مشکلات ناشي از اعمال قدرت از سوي کشورها و نهادهاي بينالمللي مورد استفاده ابرقدرتها تدوين ميشود. پيمان صلح وستفاليا در 1648 تا توافق اروپا، شکلگيري جامعه ملل و سپس سازمان ملل متحد مورد توجه نويسنده قرار ميگيرند تا سير تحولات اعمال قدرت يادشده در سطور بالا ترسيم شود.
روزنامهنگاری؛ رسانهای برای حل مشکلات
در فصل چهارم کتاب که به عنوان «تمدن و ارتباطات جهاني» اختصاص يافته است، روزنامهنگاري صلح بهعنوان يک رويکرد رسانهاي در حل مشکلات جهاني برجسته ميشود. به ادعاي تهرانيان اين سنخ و گونه روزنامهنگاري مي تواند به افزايش درک بينالمللي و مدنيت جهاني کمک کند. نويسنده اما در ادامه به قدرت زياد انحصارهاي رسانهاي در جهان ميپردازد که دستِ کم 9 گروه رسانهاي جهاني را شامل ميشود که عرصههاي گسترده جهان را پوشش ميدهند و قادرند بهواسطه اين نفوذ بر جريانهاي ملي و بينالمللي تأثير بگذارند.
نویسنده در ادامه کتاب و در فصول پایانی به «تمدن و وضعيت بشر» و به تفسير نهايي و نتيجهگيري نويسنده از رويارويي تمدنها با برجستهکردن دو مفهوم آزادي و معنويت اختصاص ميدهد و با کمکگرفتن از صاحبنظران چپ و راست عالم چنين مطرح و پيشنهاد ميکند که تمدنهاي بشري همچنان طرحهايي ناتماماند که هيچيک بر ديگري ترجيح ذاتي ندارند، بلکه تحتتأثير سياست مقابلهجويي امپراطوريها و غلبه روح نظاميگري همچنان راه رويارويي را در پيش گرفتهاند.
تمدن و نقصان در کتاب
«تمدن» يکي از ديرپاترين، پرچالشترين و پيچيدهترين مفاهيم مورد استفاده انسانها، گروهها، طبقات، قشرهاي مختلف يک جامعه مفروض، دولتها، سازمانهاي بينالمللي، سازمانهاي گوناگون ملي و منطقهاي، انديشمندان، صاحبنظران و گروههاي دانشگاهي در کشورهاي مختلف جهان هر يک با اولويتهاي پارادايميک و منافع ويژه است. بنابراين بديهي است که تهرانيان براي پرهيز از گرفتارشدن در چالش تعريف مفاهيم بسيط، از تعريف و توصيف آن بگريزد اما هنگامي که ميخواهد کتابي را در ابعاد بينالمللي و بهمنظور اثرگذاري بر جريانهاي نيرومند بينالملل هوادار و يا مخالف جنگ و محافل روشنفکري بنويسد که بتوانند در برابر کوبندگان بر طبل جنگ بايستند و نيز وقتي که تقسيمبندي خود از تمدن را صرفاً حول محور اقتصاد و شيوه توليد اقتصادي پيبندي ميکند، از تعريف و شفافسازي مفهوم و واژه تمدن، گريزي نيست.
شايد اين تقسيمبندي را بتوان به تقليلگرايي جامعهشناسانه و معرفتشناسانه نويسنده، تحتتأثير جهانبيني نومارکسيستي او نسبت داد که او را به وادي ماترياليسم تاريخي ميکشاند و تمدن را که به اجمال ميتوان آن را دستاورد عظيم بشري در همه عرصههاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي ناميد.
فرار ار کلیشههای مارکسیستی
از سوي ديگر ساختار مفهومي عناوين کتاب، حکايت از اولويت رويکرد تضادانديشانه به سبک و سياق مارکس در ترسيم وضعيت کنوني تقابل تمدنها دارد که جهان را به ماترياليسم تاريخي و معرفتشناسي ديالکتيکي سوق ميدهد. البته تهرانيان ارتباطات جهاني، وضعيت بشر و معنويت بشر را بهعنوان مفاهيمي براي فرارفتن از کليشههاي مارکسيستي مطرح ميکند تا جهانبيني ضدسلطه جهان سوم را نيز در تحليل خود براي دفاع از پيشنهاد گفتگوي تمدنها به جاي برخورد تمدنهاي «هانتينگتون» بهعنوان زبان غالب امروز غرب در رويارويي شمال و جنوب، لحاظ کرده باشد.
سایه مارکسیست بر اندیشمندی ایرانیتبار
اشکال ديگر، افتادن سايه جهانبيني مارکسيستي و نومارکسيستي بر انديشمندي ايرانيتبار است که نتوانسته خود را از تبعات آن برهاند. يکي از تبعات اين تأثير، افتادن به دامي است که با «دانيل بل» نومارکسيست ضد استالين آغاز ميشود و دامان «مانوئل کاستلز» را هم ميگيرد و «ميشل پيور» و «چارلز سيبل» هم از تأثير آن در امان نميمانند.
بهنظر ميرسد اين دام با هجوم تبليغاتي گسترده تکنولوژيستهايي مانند «جيمز مارتين»، «مکنزي» و «الوين تافلر» و ديگر تکنولوژيستهاي هوادار سلطه فناوريهاي موج سوم و البته پيشرفتهاي گسترده و غيرقابلپيشبيني فناوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي گشوده ميشود و به قول «فرانک وبستر» به اين گزاره نادرست منتهي ميشود که تکنولوژي در عرصه اقتصاد موج سومي و معرفتي، از حوزه مستقلي نسبت به ساختارهاي اجتماعي و مديريت سرمايهداري برخوردار ميشود و قادر است بهصورت مستقل شيوه ساختاربندي قلمروهاي اجتماعي را تغيير دهد.
کتاب بازانديشي تمدن، ارتباطات و ترور در دهکده جهاني نوشته مرحوم «دکتر مجيد تهرانيان» با ترجمه«داوود آقارفيعي» و «مرجان اردشيرزاده» در 270 صفحه؛ هفت فصل، دو مقدمه، پيشگفتار و ديباچه با قيمت 24 هزار تومان توسط انتشارات سيماي شرق منتشر شده است.
نظر شما