«لبخند تهران» برنامه تازه ای از شبکه آموزش است که به نوعی زنگ کتابهای طنازان را با اهرم تصویر به صدا در آورده است. در مجالی کوتاه پیرامون این برنامه فرهنگی که به آثار مکتوب به شکل غیر مستقیم التفات نشان داده پرسه ای مختصر زده ایم.
قندپهلوی مقاومتی
گروه سازنده برنامه موفق «قند پهلو» در تازه ترین حرکت رسانه ای خود ، با حضور در فرهنگسراهای تهران و خواندن متون طنز و بازخوانی خاطرات برای حضار آنتن شبکه آموزش را هر شب در فرصت زمانی 40 دقیقه در انحصار خود در آورده اند. دکور ساده که به چند لته تصویری که فضای پارک را تداعی می کند، در نهایت ایجاز با با چند میز و صندلی نشانه های امکانات کم مادی برنامه سازان را به ما گوشزد می کند.
اجرای «لبخند تهران» به شهرام شکیبا واگذار شده است و به نوعی فرمان این برنامه فرهنگی به دست تدبیر وی بدون فراز و نشیب می چرخد. برنامه با چند آیتم مختلف سر وشکل می گیرد که در جملگی آیتم ها نقش ادبیات مکتوب و شفاهی بسیار پر رنگ است. دریچه برنامه با خواندن آثار مکتوب طنزپردازان و گاه معرفی کتابهای آنان به غلتک می افتد. شوخی ها و مزه پرانی های مجری نیز این فرایند مرور آثار مکتوب را پر و پیمان و جذاب می کند.
التفات سازندگان برنامه به زیرنویس در معرفی کتابها و آثار مهمانان دعوت شده نیز به ساده ترین شکل انجام می شود، مضاف بر این که استفاده از وله های مختلف در راستای خوانش آثار و دادن اطلاعات به مخاطب تلویزیونی پیش می رود.
اجرای نمایش رادیویی در برابر حضار داخل سالن و تاکید بر متون نگاشته شده، فرصت بهینه ای برای مخاطب است که فرایند خواند یک اثر نمایشی را از نزدیک لمس کند. متن های انتخاب شده با موضاعات ساده و مسایل روزمره احساس همذات پنداری مخاطب را همراه دارد، به ویژه واکنش های حضار داخل سالن که در مواجهه مستقیم با اثر ادبی قرار می گیرند در اجرای بازیگران تاثیر مضاعف دارد. به نوعی یک اثر مکتوب از حالت خنثی و تک بعدی با اجرای بازیگران ابعادش گسترده تر و وسیع تر شده و گیرنده پیام – مخاطب تلویزیونی و حضار داخل سالن - هر یک به میزان درایت و درک خود با داده های نوشتاری هم سو می شوند.
آیتم «پرسه با طعم لبخند» یکی از جذاب ترین بخش های برنامه «لبخند تهران » است که به شکل تولیدی و بسیار حرفه ای کار شده است. نادر ختایی، شاعر طنز پرداز آثار مکتوبش را در ارتباط با مسایل شهری به نوعی تصویری و اجرایی به مخاطب عرضه می کند. او داخل اتوبوس ، در مقام طبیب حاذق و بیمار چنان اشعار خودش را با مهارت اجرا می کند که شاید مطالعه این آثار در خلوت توسط مخاطب به این اندازه که به شکل وله و تصویری کار شده، جذبه نداشته باشد. «پرسه با طعم لبخند» نمونه موفق از تصویری کردن آثار طنز مکتوب نویسندگان این حوزه است که با اهرم تصویر و اجرای درست تاثیر کلمات را دوچندان می کند.
حرف حساب بی جواب ...!
علاوه بر طنزپردازان، مهمانان دیگری در قالب منتقد فیلم و جماعت هنرمند در برابر قاضی شهرام شکیبا – مجری همه چی دان برنامه - استنطاق پس می دهند. بخش «تقدیم با لبخند» که مهمانان خاصی در صندلی متهم به انجام کارهای پسندیده و مفرح قرار می گیرند، به نوعی بازخوانی تجارب هنرمندان قدیمی را در دستور کار قرار داده است.
«احمد عربانی» کاریکاتوریست مجله به یاد ماندنی گل آقا در مقام مهمان چنان خاطرات جذابی از نقش و نگار مدیران ارشدنظام ارائه داد. شاید در خواندن مکتوب این خاطرات این قدر جذبه از آن تراوش نکند. ترفند سازندگان برنامه در مواجهه کردن کاریکاتوریست با سابقه با مقاماتی که چهره آنان را کشیده بود حافظه تاریخی مخاطب طنز مکتوب و تصویری را قلقلک داد. به هر روی سازندگان «لبخند تهران» نشان دادند که با اهرم تصویر می توان صدای آشنای برخی آثار نوشتاری را به گوش مخاطب خسته و تنبل امروزی که حوصله مطالعه کتاب ندارد را انتقال داد.
بامزه ترین غافلگیری آیتم «تقدیم با لبخند» دادن هدیه به مهمانان در قالب لانه پرنده بدون حفاظ و چوبی است که برای دوستداران طبیعت هم می تواند جذاب باشد. اغلب مهمانان برنامه با دیدن این هدیه غافلگیر شده و واکنش های جالبی از خود نشان دادند.
شوخی با مسایل بدیهی شهرنشینی و روزمره در قالب آیتم «متکلم وحده» با اجرای کلهُرِ طنز پرداز که آثار مکتوب خود را می خواند و با حس و حال اجرا می کند حداقل در آنچه از واکنش مخاطبان حاضر در سالن رصد می شود تاثیر گذار به نظر می رسد.
نقیضه ای که «جلال سمیعی » طنز پرداز بر رساله صد پند «عبید زاکانی» نگاشته بود در خوانش آن با بیشترین واکنش مثبت حضار در سالن مواجه شد. در یک فرایند ساده هم یادی از کتاب «عبید زاکانی» صورت گرفت و هم مسایل روزمره زیر ذره بین نقد «جلال سمیعی » حلاجی شد.
«لبخند تهران» شاید از منظر کیفیت و اجرا به پای برنامه سابق و موفق این گروه، یعنی «قند پهلو » نرسد اما همین که در فرصت ناقابل حدود 40 دقیقه چند کتاب در برنامه معرفی می شود، بخشی از آثار مکتوب طنز پردازان اجرا و گاه به صورت وله تصویری در محضر قضاوت بیننده تلویزیونی قرار می گیرد و به شعور و درک مخاطب بدون هیچ لودگی احترام می گذارد جای شکرش باقی است.
نظر شما